پرتوی از پیام پیامبر- ترجمه زاد الطالبین

فهرست کتاب

اتّباع سنّت در پرتو گفتار پیامبر ج

اتّباع سنّت در پرتو گفتار پیامبر ج

از زمانی که اسلام ظهور کرد و پا در عرصه‌ی گیتی گذاشت و پیامبر جبه عنوان خاتم پیامبران مُهر ختم رسالت‌ها را بر پای آخرین نامه‌ی آسمانی زد، سنّت گهربار و پرارج پیامبر جبه عنوان هم سنگِ قرآن، محل استدلال و مرجع دوم احکام و مسائل دینی بوده است.

همه‌ی مسلمانان ضرورت و لزوم اجتماع به سنّت و حجّیت اقوال و افعال و تقریرات حضرت جرا پذیرفته‌اند و هیچ مسلمانی نمی‌تواند ادعا کند که از ارشادات و توجیهات سنّت بی‌نیاز است و چنین جسارتی، ظلم و دهن کجی به زحمات توان فرسای رسول خدا جمی‌باشد. زیرا از کانال اطاعت از رسول است که اطاعت خداوند کامل می‌شود و هیچ گروه و صنفی نمی‌تواند بدون بهره‌مندی از تعالیم و آموزه‌های آن گامی به جلو بردارد.

مفسّر برای شناخت شأن نزول و تبیین مجملات، تخصیص عام‌ها؛ شخص اصولی برای تحکیم قوانین، فقیه برای استنباط و استخراج احکام، لغوی، نحوی، منطقی و هر طالب علمی ناچار است سری به این کتابخانه‌ی عظیم بزند.

سنّت پیامبر جیعنی دعوت به نیکی، کمال و فضایل اخلاقی است؛ بازرگانان را فرا می‌خواند تا در معامله صادق باشند تا با پیامبران و صدّیقان و شهیدان محشور شوند. کارگران را دعوت می‌کند تا وظیفه و کارشان را به نحو احسن انجام دهند. پدران و مادران، برادران، خواهران و فرزندان و همه‌ی اقشار جامعه را می‌خواند که با همیاری و همکاریِ یکدیگر، مسئولیت خویش را در ساختن یک جامعه‌ی پویا ایفا نمایند.

سنّت دعوت به امانت، صدق، رحمت، سعادت، برادری، تعاون، ایثار و فداکاری می‌کند.

سنّت مسلمین را می‌خواند تا با اقتداء به پیامبر جو اسوه قرار دادن او خود را مزین به اخلاق اسلامی نمایند و همانند سایر محدثین که از مرز سنّت قبساتی برگرفتند و خانه‌ی دنیا و قیامت را فروزان نمودند، نور افشانی کند. سنّت می‌خواهد که بخاری، احمد بن حنبل و سفیان ثوری را به جامعه‌ی بشری عرضه کند. [۱]

پیامبر اکرم جدر شرایط و اوضاع مختلف و به مناسبت‌های گوناگون به اهمیت سنّت و عمل به آن اشاره می‌فرمود و پیوسته مؤمنان را به پیروی از سنّت و دستورات و اوامر خویش توصیه و سفارش می‌کرد. در جایی فرمودند:

«تَرَكْتُ فِیْكُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوْا مَا مَسَّكْتُمْ بِهِما: كِتابُ اللهِ وَ سُنَّتِیْ» [۲]

«در میان شما دو امر را بجا گذاشته‌ام، مادامی که آن‌ها را دستاویز خود قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو امر، کتاب خدا و سنّت پیامبر خداست.»

رسول خدا جپیوسته صحابه را به حفظ و عمل احادیث و سنن خویش تشویق می‌کرد و چنین می‌فرمود:

«نَضَّرَ اللهُ عَبْداً سَمِعَ مَقٰالَتِیْ فَوَعٰاهٰا ثُمَّ أَدّاهٰا كَمٰا سَمِعَ». [۳]

«شاداب و خرّم گرداند خداوند کسی را که گفته‌ها، احادیث و سنن مرا می‌شنود و حفظ می‌کند، سپس آن‌ها را همانطور که شنیده است به دیگران می‌رساند.»

پیامبر جبر صحابه وظیفه نهاد که سخنانش را به دیگران برسانند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند، اگر چه آن حدیث و سنّت، یک سخن باشد:

«بَلِّغُوْا عَنِّیْ وَلَوْ اٰیَةً». [۴]

«احادیث و سنن مرا به دیگران برسانید اگر چه یک جمله باشد».

و نیز می‌فرماید:

«أَلٰا لَیُبَلِّغَ الشّاهِدُ الْغٰائِبَ…» [۵]

«هان ای مردم! حاضران به غائبان احادیث و سخنان مرا برسانند.»

و به یاران باوفایش دستور می‌داد:

«إِرْجِعُوْا إِلیٰ أَهْلِیْكُمْ فَعَلِّمُوْهُمْ». [۶]

«به نزد اهل خویش باز گردید و سخنانم را به آنان آموزش دهید.»

آنانی که از اطاعت پیامبر اکرم جسر باز می‌زنند، نتیجه و فرجام بد و رقّت باری در انتظارشان خواهد بود، و در مقابل کسانی که به اوامر و فرامین منجی عالم بشریت از تَه دل و با صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل لبّیک می‌گویند، رضایت و عنایت الهی و نعمات و احسانات خداوندی در انتظارشان خواهد بود:

«عَنْ أَبِیْ هُرَیْرَةَسأَنَّ رَسُوْلَ اللهِ جقٰالَ: كُلُّ أُمَّتِیْ یَدْخُلُوْنَ الْـجَنَّةَ إِلّا مَنْ أَبیٰ! قِیْلَ: وَ مَن یَّأْبیٰ یٰا رَسُوْلَ اللهِ! قٰالَ: مَنْ أَطٰاعَنِیْ دَخَلَ الْـجَنَّةَ وَ مَنْ عَصٰانِیْ فَقَدْ أَبیٰ.» [۷]

«از حضرت ابوهریرهسروایت است که پیامبر جفرمودند: تمام امّتم به بهشت می‌روند، مگر کسی که سرباز زند. از ایشان پرسیدند: چه کسی سر باز می‌زند؟ فرمودند: آنکه از من اطاعت نماید، به بهشت می‌رود، و آنکه از دستورات من سرپیچی کند، به تحقیق سر باز زده است و از ورود به بهشت محروم خواهد شد.»

بر تمام مسلمانان واجب است تا دستورات و اوامر پیامبر جرا در تمام مراحل زندگی مو به مو عمل کنند و آن‌ها را نصب العین و آویزه‌ی گوش خویش قرار دهند و به صدقِ گفتار و کردار رسول خدا جایمان و باور داشته باشند:

«عَنْ أَبِیْ هُرَیْرَةَسعَنِ النَّبِیِّ جقٰالَ: دَعَوْنِیْ مٰا تَرَكْتُكُمْ، فَإِنَّمٰا أَهْلَكَ مَنْ كٰانَ قَبْلَكُمْ كِثْرَةُ سُؤٰالِهِمْ وَ إِخْتِلٰافِهِمْ عَلیٰ أَنْبِیٰاءِهِمْ، فِإِذٰا نَهَیْتُكُمْ عَنْ شَیْءٍ فَاجْتَنِبُوْهُ وَ إِذٰا أَمَرْتُكُمْ بِشَیْءٍ فَأْ تُوْا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ.» [۸]

«ابوهریرهسگوید: پیامبر جفرمودند: «مادامی که من شما را گذاشته‌ام، شما نیز مرا واگذارید و از من دست بردارید و سؤال‌های بی‌مورد نکنید، چرا کسانی که پیش از شما بودند، به سبب سؤال زیاد و اختلاف با پیامبرانشان، هلاک و نابود شدند. هرگاه شما را از چیزی نهی کردم از آن دوری کنید، و اگر به شما دستور بدهم، به قدر توان در انجام آن بکوشید.»

کسی که از سنّت پیامبر جروی گردانی نماید، از رسول خدا جمطرود است. پیامبر جمی‌فرماید:

«فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِیْ فَلَیْسَ مِنِّیْ». [۹]

«هر که از سنّت من روی برتابد، از من نیست.»

و کسانی که از اوامر و فرامین و تعالیم و آموزه‌های تعالی بخش و تابناک حضرت پیامبر جمخالفت و نافرمانی می‌کنند، مواظب باشند، چرا که نتیجه و فرجام شوم و نحسی در انتظارشان است:

«عَنْ أَبِیْ إِیٰاسٍ «سَلَمَةِ بْنِ عَمْرِو ابْنِ الْاَكْوَعِ»سقٰالَ: أَنَّ رَجُلاً أَكَلَ عِنْدَ رَسُوْلِ اللهِ جبِشِمٰالِهِ فَقٰالَ: كُلْ بِیَمِیْنِكَ. قٰالَ: لٰاأَسْتَطِیْعُ. قٰالَ: لٰاإِسْتَطَعْتَ. مٰا مَنَعَهُ اِلَّا الْكِبْرَ ؛ فَمٰا رَفَعَهٰا إِلیٰ فِیْهِ.» [۱۰]

«ابواِیاس سلمة بن عمرو بن اکوعسگوید: مردی در جلوی رسول خدا جبا دست چپ غذا می‌خورد. آن حضرت جبه او فرمودند: با دست راستت بخور. آن مرد گفت: نمی‌توانم، و چیزی جز تکبر و غرور، او را از انجام فرمان رسول خدا جباز نداشت. آن حضرت جفرمودند: بعد از این هم نخواهی توانست. آن مرد بعد از آن نتوانست چیزی را به طرف دهانش بلند نماید و دستش فلج شد.»

خلاف پیمبر کسی ره گزید
که هرگز به منزل نخواهد رسید

یکی از عوامل موفقیّت در پیکار با مشاجرات و مجادلات بی‌محتوا و نامفهوم، و توهمات و خرافات و اراجیف و اکاذیب، و بدعت‌ها و نوآوری‌های مذموم، چنگ زدن و تمسک جستن به سنّت‌ها و تعالیم پیامبر اکرم جاست:

«عَنْ عِرْبٰاضِ بْنِ سٰارِیَةَ قٰالَ: وَعَظَنٰا رَسُوْلُ اللهِ جمَوْعِظَةً بَلِیْغَةً وَ جِلَتْ مِنْهَا الْـقُلُوْبُ وَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْـعُیُوْنُ. فَقُلْنٰا: یٰا رَسُوْلَ اللهِ! كَأَنَّهٰا مَوْعِظَةً مُوَدَّعْ فَأَوْصِنٰا. قٰالَ: أُصِیْكُمْ بِتَقْوَی اللهِ وَ السَّمْعِ وَ الطّاعَةِ، وَ إِنْ تَأَمَّرَ عَلَیْكُمْ عَبْدٌ. وَ إِنَّهُ مَنْ یِعِشُ مِنْكُمْ فَسَیَریٰ إِخْتِلٰافاً كَثِیْراً فَعَلَیْكُمْ بِسُنَّتِیْ وَ سُنَّةِ الْـخُلَفٰاءِ الرّاشِدِیْنَ الْـمَهْدِیِّیْنَ، عَضُّوْا عَلَیْهٰا بِالنَّوٰاجِذِ وَ إِیّاكُمْ وَ مُحْدَثٰاتُ الْأُمُوْرِ فَإِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلٰالَةٌ» [۱۱]

«عرباض بن ساریهسگوید: رسول خدا جبرای ما موعظه‌ی شیوا و بلیغی ایراد فرمودند، که از آن دل‌ها ترسید و چشم‌ها به اشک آمد. گفتم: ای رسول خدا ج! انگار این موعظه‌ی خداحافظی است، ما را وصیت کن. پیامبر جفرمود: شما را به تقوی و ترس از خدا و شنیدن و فرمان بردن توصیه می‌کنم، هر چند غلام حبشی بر شما امارت و قیادت داشته باشد.

هر که از شما زنده بماند، بزودی شاهد اختلافات زیادی خواهد بود، پس بر شما باد پیروی از طریقه و سنّتِ من و طریقه و روش خلفای راشدین که هدایت دهندگان‌اند، آن را با دندان‌های آسیاب محکم نگاهدارید و از امور نوپیدا و بدعت به دور باشید، زیرا هر امر نو پیدا و بدعتی، گمراهی در پی دارد.»

براستی بهترین، برترین، زیباترین، کاملترین و جامعترین طریقه و روش، طریقه و سنّت پیامبر اکرم جاست:

«عَنْ جٰابِرٍ قٰالَ: كٰانَ رَسُوْلُ اللهِ جإِذٰا خَطَبَ اِحْمَرَّتْ عَیْنٰاهُ وَ عَلٰا صَوْتُهُ وَ اشْتَدَّ غَضَبُهُ حَتّی كَاَنَّهُ مُنْذِرُ جَیْشٍ یَقُولُ: صَبَّحَكُمْ وَ مَسّاكُمْ وَ یُقُوْلُ: بُعِثْتُ اَنَا وَ السّاعَةُ كَهٰاتَیَنِ. وَ یُقرنُ بَین اُصْبُعَیْهِ السَّبّابَةَ وَ الْـوُسْطیٰ وَ یَقُولُ: اَمّا بَعْدَ: فَاِنَّ خَیْرَ الْـحَدِیْثِ كِتٰابُ اللهِ وَ خَیْرَ الْـهَدْیِ هَدْیُ مُحَمَّدٍ جوَ شَرَّ الْاُمُوْرِ مُحْدَثٰاتُهٰا وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلٰالَةٌ...» [۱۲]

«جابرسگوید: وقتی که رسول خدا جخطبه ایراد می‌فرمودند: چشمانشان قرمز شده، صدایشان بلند می‌شد و سخت غضبناک می‌گردید گویا که ایشان بیم دهنده‌ی لشکری هستند که می‌گوید: مواظب باشید دشمن صبحگاهان بر شما یورش می‌آورد یا بر شما شبیخون می‌زند. و می‌فرمود: من برانگیخته شدم، در حالی که فاصله‌ی من و قیامت مانند این دو است و انگشت سبّابه و وسطی را به هم می‌چسباند و می‌فرمود: اما بعد؛ بی‌گمان بهترین و برترین سخن، کتاب خدا (قرآن) و بهترین و برترین راه و طریقه‌ی هدایت، راه محمدی جاست. بدترین امور، آن است که نوپیدا باشند و هر چیز نوپیدا و بدعتی (که مخالف قرآن و سنّت باشد) گمراهی است.»

و محبت و دوستی با رسول اکرم جو دخول بهشت، منوط به دوست داشتن و عمل کردن به سنّت‌های گرانقدر رسول خدا جاست:

«عَنْ اَنَسٍ قٰالَ: قٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: یٰا بُنَیَّ! اِنْ قَدَرْتَ اَنْ تُصْبِحَ وَ تُمْسِیَ وَ لَیْسَ فِیْ قَلْبِكَ غِشُّ لِاَحَدٍ فَافْعَلْ. ثُمَّ قٰالَ: یٰا بُنَیَّ! وَ ذٰلِكَ مِنْ سُنَّتِیْ؛ وَ مَنْ اَحَبَّ سُنَّتِیْ فَقَدْ اَحَبَّنِیْ وَ مَنْ اَحَبَّنِیْ كٰانَ مَعِیْ فِی الْـجَنَّةِ.» [۱۳]

«انسسگوید: رسول خدا جبه من فرمود: پسرم! اگر قدرت و توانایی داری به اینکه صبح و شبت را بگذرانی در حالی که در قلبت نسبت به هیچ کس کینه و حسدی نداشته باشی، حتماً این کار را بکن. فرزندم! این از سنّت من است و هر که سنّتم را دوست داشته باشد به تحقیق مرا دوست داشته است و آنکه مرا دوست بدارد، در بهشت با من خواهد بود.»

رسول خدا جپیرامون فضیلت چنگ زدن به سنّت می‌فرماید:

«مَنْ تَمَسَّكَ بِسُنَّتِیْ عِنْدَ فَسٰادَ اُمَّتِیْ فَلَهُ أَجْرَ مِائَةَ شَهِیْدٍ.» [۱۴]

«کسی که در دورانِ فساد امّتِ من به سنّت من چنگ زند، برایش اجر و مزد صد شهید وجود دارد.»

یکی از اصول و مبادی بنیادین و محوری و اساسی اسلام این است که هر کس در طریقه و روش پیامبر جچیزی را بوجود آورد که از آن نیست و با آن مخالف است، مردود می‌باشد و از هیچگونه ارزش و جایگاهی در شریعت مقدس اسلام برخوردار نیست:

پیامبر جمی‌فرماید:

«مَنْ اَحْدَثَ فِیْ أَمْرِنٰا هٰذٰا مٰا لَیْسَ مِنْهُ فَهُوْرَدٌّ» [۱۵]

«هر کس در امر دین ما چیزی را به وجود آورد که از آن نیست، آن مردود است»

عبدالله بن مسعودسمی‌گوید:

«خَطَّ لَنٰا رَسُوْلُ اللهِ جخَطّاً ثُمَّ قٰالَ: هٰذٰا سَبِیْلُ اللهِ. ثُمَّ خَطَّ خُطُوْطاً عَنْ یَمِیْنِهِ وَ شِمٰالِهِ وَ قٰالَ: هٰذِهِ سُبُلٌ عَلیٰ كُلِّ سَبِیْلٍ مِنْهٰا شَیْطٰانٌ یَدْعُوْا اِلَیْهِ وَ قَرَأَ: «وَ أَنَّ هٰذٰا صِرٰاطِیْ مُسْتَقِیْماً فَاتَّبِعُوْهُ» [۱۶]

«رسول خدا جبرای ما خطّی مستقیم کشید (آن حضرت جبرای روشن شدن موضوع برای یارانش از وسایل آموزشی استفاده می‌نمود که ماسه یکی از وسایل آموزشی آن زمان بود.) سپس فرمود: این راه راست خداست. سپس در چپ و راستش خطهایی رسم نمود و فرمود: «این هم راه‌هایی است که بر سر هر یک از این راه‌ها شیطانی است که مردم را به سوی آن فرا می‌خواند. و این آیه را تلاوت نمود: «بی‌تردید راه راست من این است، پس از آن پیروی کنید.»

پیامبر جهمواره این خطبه را تکرار می‌فرمود:

«اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ خَیْرَ الْـحَدِیْثِ كِتٰابُ اللهِ وَ خَیْرَ الْـهَدْیِ هَدْیُ مُحَمَّدٍ جوَ شَرَّ الْأُمُوْرِ مُحْدَثٰاتُهٰا وَ كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلٰالَةٌ» [۱۷]

«اما بعد، پس براستی که بهترین سخن و خبر، کتاب خداست، و بهترین راه و روشن، طریقه و روش محمد جاست و بدترین کارها، کارهای نوپدید است و هر بدعت و نوپیدایی گمراهی و ضلالت است.»

پیامبر اکرم جمسلمانان را از بدعت‌ها و خرافات و اراجیف و اکاذیب بر حذر می‌داشت و به آنان دستور می‌داد که از سنّت‌های گهربار و تعالیم تابناک و فرامین حیات بخش ایشان پیروی کنند و به آن چنگ بزنند. پیامبر جمی‌فرماید:

«لَقَدْ تَرَكْتُمْ عَلَی الْـمَحَجَّةِ الْـبَیْضٰاءِ لَیْلُهٰا كَنَهٰارِهٰا لٰایَزِیْغُ عَنْهٰا اِلّا هٰالِكٌ» [۱۸]

«به تحقیق من شما را بر راه راست و روشن قرار دادم که شبِ آن راه، چون روزش روشن است و هر کس آن را رها کرده و به بیراهه رود، هلاک گردیده است.»

معیار و ملاک ایمان واقعی و صد در صد خالص و پیراسته، اتباع از فرامین روح بخشِ حضرت ختمی مرتبت جاست، آن حضرت جمی‌فرماید:

«لٰایُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتّی یَكُوْنَ هَوٰاهُ تَبْعاً لِمٰا جِئْتُ بِهِ». [۱۹]

«تا وقتی که امیال و خواهشات شما، مطیع و فرمانبردار آنچه از هدایت آورده‌ام نشود، مؤمن کامل نخواهید شد.»

آن کس که از سنّت‌ها و دستورات پیامبر اکرم جتبعیّت می‌کند، خداوندوی را از مشکلات و معضلات، چالش‌ها و دغدغه‌ها، ناهمواری‌ها و ناملایمات دنیوی و اخروی، نجات می‌دهد و آنکه به سنّت و دستورات آن حضرت جپشت می‌کند، در باتلاق مشکلات و معضلات غرق خواهد شد. پیامبر جمی‌فرماید:

«اِنَّمٰا مَثَلِیْ وَ مَثَلُ مٰابَعَثَنِیَ اللهُ بِهِ، كَمَثَلِ رَجُلٍ أَتیٰ قَوْماً فَقٰالَ: یٰا قَوْمِ! اِنِّیْ رَأَیْتُ الْـجَیْشَ بِعَیْنَیَّ وَ اِنِّیْ أَنَا النَّذِیْرُ الْـعُرْیٰانُ، فَالنَّجٰاءُ فَالنَّجٰاءُ. فَاَطٰاعَهُ طٰائِفَةٌ مِنْ قَوْمِهِ فَاَدْلَجُوْا فَانْطَلَقُوْا عَلیٰ مُهْلِهِمْ، فَنَجَوْا وَ كَذَبَتْ طٰائِفَةٌ مِنْهُمْ فَاَصْبَحُوْا مَكٰانَهُمْ، فَصَبَّحَهُمْ الْـجَیْشُ فَاَهْلَكَهُمْ وَ اجْتٰاحَهُمْ، فَذٰلِكَ مَثَلُ مَنْ اَطٰاعَنِیْ فَاتَّبَعَ مٰاجِئْتُ بِهِ وَ مَثَلُ مَنْ عَصٰانِیْ وَ كَذَّبَ مٰاجِئْتُ بِهِ مِنَ الْـحَقِّ.» [۲۰]

«مَثَل من و آنچه که خداوند مرا به آن مبعوث گردانیده، به سان مردی است که نزد قومی بیاید و بگوید: ای مردم! با چشمان خودم لشکری دیده‌ام و من به عنوان گوینده‌ای بیم دهنده هستم که به علامت خطر، لباس از تن کنده و بر بالای سرش می‌گرداند و می‌گوید: عجله کنید و درصدد نجات خود برآیید! آنگاه گروهی از وی اطاعت می‌کنند و در اوایل شب از آنجا به راه می‌افتند و با آرامی مسیرشان را می‌پیمایند و نجات می‌یابند. و گروهی دیگر سخنش را دروغ پنداشته و تا صبح در مکان خویش می‌مانند و لشگر غارتگر، صبحگاهان بر آن‌ها یورش می‌برد و هلاکشان می‌سازد و از ریشه و بن برمی‌کند. و این مَثَل کسی است که از من اطاعت نماید و در آنچه که آورده‌ام از من تبعیّت نماید و مانند کسی که از من نافرمانی نماید و آنچه از حق آورده‌ام تکذیب نماید و دروغ پندارد.»

پس از قرآن، سنّت پیامبر جبزرگترین اصل از اصول چهارگانه‌ی شریعت مقدس اسلام می‌باشد؛ یعنی دومین منبع قانون‌گذاری و تشریع است:

«عَنْ مَعٰاذِ بْنِ جَبَلٍساَنَّ رَسُوْلَ اللهِ جلَـمّا بَعَثَهُ اِلَی الْـیَمَنٍ قٰالَ: كَیْفَ تَقْضِیْ اِذٰا عُرِضَ لَكَ الْـقَضٰاءُ؟ قٰالَ: اَقْضِیْ بِكِتٰابِ اللهِ. قٰالَ: فَاِنْ لَمْ تَجِدْ فِیْ كِتٰابِ اللهِ؟ قٰالَ: فَبِسُنَّةِ رَسُوْلِ اللهِ ج. قٰالَ: فَاِنْ لَمْ تَجِدْ فِیْ سُنَّةِ رَسُوْلِ اللهِ ج؟ قٰالَ: اَجْتِهِدُ رَأیِیْ وَ لٰا آ لُوْا - اَی لٰا اَقصِرُ فِی الِاجْتِهٰادِ - قٰالَ: فَضَرَبَ رَسُوْلُ اللهِ جعَلیٰ صَدْرِهِ وَ قٰالَ: اَلْحَمْدُ لِـلّهِ الَّذِیْ وَفَّقَ رَسُوْل رَسُوْلِ اللهِ جلِمٰا یَرْضیٰ رَسُوْلُ اللهِ.» [۲۱]

«معاذ بن جبلسگوید: آنگاه که پیامبر جوی را به «یمن» فرستاد، از وی پرسید: در میان مردم به چه چیزی حکم می‌کنی؟ گفت: به کتاب خدا. باز پرسید: اگر آن را در کتاب خدا نیافتی به چه حکم می‌کنی؟ جواب داد: به سنّت پیامبرش. دوباره پیامبر جپرسیدند: اگر آن را در سنّت رسول خدا جنیافتی، به چه حکم می‌کنی؟ جواب داد: در حل مسئله از قوه‌ی اجتهادم کار می‌گیرم و در این کار از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزم. پیامبر جکارش را تصدیق نمود و برایش چنین دعای خیر نمود: حمد و ستایش خداوندی را سزاست که پیک رسول خدا را مطابق آنچه رسول خدا از آن راضی و خشنود است، موفق گرداند.»

خوشا به حال آنانی که احیای سنّت می‌کنند، پیامبر جروزی به بلال فرمود:

«إِعْلَمْ یٰا بَلٰالُ! قٰالَ: مٰا أَعْلَمُ یٰا رَسُوْلَ اللهِ؟ قٰالَ: إِعْلَمْ اَنَّ مَنْ اَحْییٰ سُنَّةً مِنْ سُنَّتِیْ قَدْ اُمِیْتَتْ بَعْدِیْ، فَاِنَّ لَهُ مِنَ الْاَجْرِ مِثْلَ مَنْ عَمِلَ بِهٰا مِنْ غَیْرِ اَنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجُورِهِمْ شَیْئاً، وَ مَنِ ابْتَدَعَ بِدْعَةً ضِلٰالَةً لٰایَرْضٰاهَا اللهُ وَ رَسُوْلُهُ كٰانَ عَلَیْهِ مِثْلَ اٰثٰامِ مَنْ عَمِلَ بِهٰا لٰایَنْقُصُ ذٰلِكَ مِنْ اَوْزٰارِ النّاسِ شَیْئاً.» [۲۲]

«بدان ای بلال! بلال گفت: چه را بدانم ای فرستاده‌ی خدا؟ فرمود: بدان هر آنکه سنّتی از سنّت‌های مرا پس از اینکه بعد از من از بین رفتند را احیاء نماید، اجرش به میزان اجر و مزد کسی خواهد بود که بر آن عمل نماید، بی‌آنکه از اجر و مزد عمل کنندگان چیزی کم گردد، و هر آنکه بدعتی را ایجاد کند که مورد پسند خدا و رسول خدا نباشد، گناهش به میزان گناه کسی خواهد بود که بر آن عمل نماید، بی‌آنکه از گناه عمل کنندگان چیزی کم گردد.»

رسول خدا جبه نسل‌های بعد از خویش نیز درباره‌ی سنّت و تمسک به آن بسیار تأکید می‌کند و از فتنه‌ی انکار سنّت، خبر می‌دهد و نسل‌های بعدی را آگاه می‌کند تا در مقابل منکرین سنّت، کسانی که بر اریکه‌ی قدرت و حکومت نشسته‌اند و برای رهایی از سنّت پیامبر خدا جو بی‌اعتبار ساختن آن، آهنگ انکار را ساز کرده‌اند، قَد عَلَم بکنند و به مصاف آن‌ها بروند و در پیکاری عزت‌مندانه و غیورانه، مشت محکمی بر دهان آن‌ها بکوبند، و عرصه‌ی فعالیّت را بر آن‌ها تنگ بگردانند.

رسول خدا جمی‌فرماید:

«اَلٰا یُوْشَكُ رَجُلٌ شَبْعٰانٌ عَلیٰ أَرِیْكَتِهِ یَقُوْلُ: عَلَیْكُمْ بِهٰذَا الْـقُرْاٰنِ فَمٰا وَجَدْتُمْ فِیْهِ مِنْ حَلٰالٍ فَاَحِلُّوْهُ، وَ مٰا وَجَدْتُمْ فِیْهِ مِنْ حَرٰامٍ فَحَرِّمُوْهُ؛ وَ اِنَّ مٰا حَرَّمَ رَسُوْلُ اللهِ كَمٰا حَرَّمَ اللهُ» [۲۳]

«آگاه باشید نزدیک است که مردی با شکم سیر بر تختش تکیه زند و بگوید: این قرآن را محکم بگیرید، هر چه را در آن حلال یافتید، حلال، و هر چه را که حرام دیدید، حرام بدانید. و براستی که حرام کرده‌ی رسول، همانند حرام کرده‌ی خدا است.»

و در حدیثی دیگر که امام مسلم در صحیح خود از ابن مسعودسروایت می‌کند، چنین آمده است:

«مٰا مِنْ نَبِیٍّ بَعَثَهُ اللهُ فِیْ اُمَّةٍ قَبْلِیْ اِلّا كٰانَ لَهُ مِنْ اُمَّتِهِ حَوٰارِیُّوْنَ وَ اَصْحٰابٌ یَأْخُذُوْنَ بِسُنَّتِهِ وَ یَقْتَدُوْنَ بِاَمْرِهِ. ثُمَّ اِنَّهٰا تَخْلُفُ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلُوْفٌ یَقُولُونَ مٰا لٰایَفْعَلُونَ، وَ یَفْعَلُونَ مٰا لٰایُؤْمَرُونَ، فَمَن جٰاهَدهُم بِیَدِهِ فَهُوَ مُؤمِنٌ وَ مَنْ جٰاهَدَهُم بِلِسٰانِهِ فَهُوْ مُؤمِنٌ وَ مَنْ جٰاهَدَهُم بِقَلبِهِ فَهُوَ مُؤمِنٌ وَ لَیْسَ وَرٰاءَ ذٰلِكَ مِنَ الْاِیْمٰانِ حَبَّةُ خَرْدَلٍ.» [۲۴]

«پیامبر جمی‌فرماید: خداوند هیچ پیامبری را در میان امتهای گذشته نفرستاد مگر اینکه برای او از امتش حواریّان و یارانی بودند که به سنّت و طریقت او متمسک می‌شدند و به فرمان او اقتداء می‌کردند. بعدها اخلاف و فرزندان آنان می‌آمدند و می‌گفتند چیزهایی را که انجام نمی‌دادند، و انجام می‌دادند چیزهایی را که بدان مأمور نشده بودند. کسی که با دست خویش با آنان جهاد کند، مؤمن است، و کسی که با زبان خویش با آنان جهاد کند مؤمن است، و کسی که قلباً با آنان جهاد کند مؤمن است، در غیر این صورت به اندازه‌ی دانه‌ی سپندی ایمان در او وجود نخواهد داشت.»

احادیثی که ذکر شد، نمونه‌هایی از مجموعه‌ی احادیث بی‌شماری است که در این زمینه وارد شده است و ما هم به همین اندازه اکتفاء می‌کنیم. باشد که خوانندگان عزیز، سنّت و دستورات آن حضرت جرا برای موفقیت و پیشرفت و ترقّی و تعالی و تکامل ایمانی، اخلاقی و عرفانی خویش، نصب العین و آویزه‌ی گوش خود در تمام مراحل زندگی قرار بدهند.

[۱] چراغ مصطفوی، ترجمه‌ی جلال جلالی‌زاده، ص ۳-۴. [۲] موطای امام مالك. [۳] ترمذی به روایت ابوهریرهس [۴] بخاری [۵] بخاری [۶] ترمذی [۷] بخاری [۸] بخاری و مسلم [۹] بخاری و مسلم [۱۰] مسلم [۱۱] ابوداود، ترمذی، احمد و ابن ماجه [۱۲] مسلم [۱۳] ترمذی [۱۴] رواه البیهقی فی كتاب الزهد من حدیث ابن عباس. مشكاة المصابیح [۱۵] بخاری، مسلم، ابوداود و ابن ماجه [۱۶] احمد، نسایی و دارمی [۱۷] مسلم [۱۸] ابن ماجه و حاكم در مستدرك [۱۹] شرح السنة، اربعین نووی [۲۰] بخاری و مسلم [۲۱] رواه ابن عبدالبرّ و البغوی و غیرهما [۲۲] ترمذی و ابن ماجه [۲۳] ابن ماجه، ابوداود و دارمی [۲۴] مسلم، ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه