آیا مردگان میشنوند؟
﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ٨٠﴾ [النمل: ۸۰].
«بیگمان تو (ای پیامبر ج) نمیتوانی مردهها را شنوا بگردانی و فریاد را به گوش کران برسانی وقتی که (به حق) پشت میکنند و (از آن) فرار میکنند».
﴿فَإِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ٥٢﴾ [الروم: ۵۲].
«پس بیگمان تو (ای پیامبر ج) نمیتوانی مردهها را شنوا بگردانی و فریاد را به گوش کران برسانی وقتی که (به حق) پشت میکنند و (از آن) فرار میکنند».
﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾ [فاطر: ۲۲].
«و تو نمیتوانی کسانی را (مردهها) که در قبرها هستند شنوا گردانی».
امام ابن کثیر در تفسیر آیه ۵۲ سوره روم میفرماید، خداوندﻷ میفرماید: همچنان که تو ای پیامبر قدرت شنواندن حرفهای خود را به مردگان در قبرهایشان نداری، کلامت نیز به افرادی که به دعوت تو پشت کرده و کر هستند، نمیرسد. و هنگامی که عبدالله بن عمرب رویداد روز بدر را روایت مینمود، فرمود: که پیامبر ج با مردگان چاه بدر صحبت نمود و تا آخر رویداد. عایشهل وی را متهم نمود که دچار وهم شده است. و منظور پیامبر ج این بود که: «أنهم الآن لیعلمون أن ما کنت أقول لهم حق». «آنها هماکنون به تأکید میدانند که سخنان تو همگی حق بودهاند». و عایشهل فرمود: که خداوند ﻷ میفرماید: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ و بدین سان اثبات نمود که مردگان نمیشنوند و این حادثه را نیز معجزهای مخصوص به پیامبر ج دانست که خداوند ﻷ مردگان روز بدر را متوجه سخن پیامبر ج نمود، و قتاده راوی اصلی حدیث نیز چنین حدیث را شرح میدهد. که خداوند ﻷ آنان را زنده کرد تا کلام پیامبر ج را بشنوند تا توبیخ و نقمتی نصیبشان شود. [تفسیر ابن کثیر، جلد ۵، ص۵۲۰۵].
سپس در مورد حدیث اول میتوانیم بگوییم که:
عدهای لفظ ابن عمرب را تضعیف نمودند و از جمله عایشه ل که این لفظ را بر ابن عمرب انکار نمود.
اما این حدیث صحیح است، لکن این چنین تفسیر و برداشتی از حدیث درست نیست که مردگان همیشه و در همه جا شنوایند، بلکه تفسیر این حدیث بر اساس قرآن و سنت و فهم اصحاب چنین است که مردگان نمیشنوند، مگر انسانهایی که خداوند بخواهد و نمونهای همانند معجزه روز بدر برای پیامبر ج پیش آید.
اما آیه ۲۲ سوره فاطر مهر اختتامی است که مردگان را از شنیدن صدا عاجز مینمایاند، در این آیه خداوند ﻷ به صراحت میفرماید: ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِي ٱلۡقُبُورِ﴾«که تو افراد داخل قبر (مردهها) را نمیتوانی بشنوانی و...».
اما کسانی که میگویند منظور از لفظ (موتی) در این آیه کفار هستند نه مردگان واقعی. و در این آیه کفار به مردگان (موتی) تشبیه شده اند، در جوابشان میگوییم: این سخن شما، مؤید عقیده و نظر ماست و عدم شنیدن مردگان را تحکیم میبخشد، زیرا در هر تشبیهی سه عامل نقش دارند، مشبه که در اینجا کفار هستند، مشبه به که مردگان، وجهشبه که عدم شنیدن است.
نتیجه: کفار هرچند زنده بودهاند، اما در عدم شنیدن به مردگانی تشبیه شدهاند که اصلاً هیچ نمیشنوند. و این را هم میدانیم که در هر تشبیهی وجه شبه در مشبهبه خیلی قویتر از مشبه است، یعنی وقتی میگوییم، احمد همانند شیر نترس است، پس نترسیدن شیر بسیار واقعیتر و محسوستر است، و اینک میگوییم کافران مانند مردگان نمیشنوند، یعنی نشنیدن در مردگان قطعی است و ناشنوا بودن کافران، همانند آنان است.
آیات قرآن و سنت و تفسیر اصحاب پیامبر ج از آیات به ما نشان داد که مردگان قادر به شنیدن نیستند و آرای علما را نیز به تفصیل در انتهای بحث میآوریم.
اما حدیث دوم که به آن استدلال شده است، حدیث: «الأنبیاء أحیاء في قبورهم یصلون». این حدیث در صحیح مسلم و نسائی و احمد وجود ندارد و کذب و افتراء محض میباشد، اما در شرح صحیح مسلم (رقم ۶۱۰۷ و ۶۱۰۸). دو حدیث در مورد نماز خواندن موسی÷ در قبر بیان شده است:
«حدثنا هداب بن خالد وشیبان بن فروخ. قالا؛ حدثنا حماد ابن سلمه عن الثابت البناني وسلیمان التمیمي عن أنس ابن مالك: أن رسول الله ج قال: أتیت ـ ودر روایتي ـ مررت على موسى لیلة أسري بي عند الكثيب الأحمر وهو قائم یصلي في قبره» و روایت ۶۱۰۸: «مررت علی موسی وهو یصلي في قبر» [جلد ۷ کتاب الفضائل ۶۱۰۸ و۶۱۰۷].
«هداب بن خالد و شیبان بن فروخ گفتند: حماد بن سلمه از ثابت البنانی و سلیمان التمیمی از انس ابن مالک روایت کرده که رسول خدا ج فرمود: شب اسرا بر موسی عبور کردم در حالی که در قبرش نماز میخواند و در روایتی بر موسی عبور کردم و در قبرش نماز میخواند».
در حالی که مؤلف این برگه چنان حدیث را روایت کرده که اولاً پیامبران زندهاند، و ثانیاً چون که نماز میخوانند و زندهاند، صداها را میشنوند. و ثالثاً: أولیا و صالحین و مردگان به تبع حدیث اول نیز قدرت شنوایی را خواهند داشت و زندهاند، باز هم مقدمتاً در جواب مؤلف میگوییم که اگر هم (فرضاً) این مسائل اثبات شود (که نخواهد شد)، استغاثه به من دون الله همچنان شرک است و دلیلی برای شرک نبودن آن نیست.