ابتداء نزول قرآن و آنچه بر پیغمبرج و سپس بر مردم واجب است
خبر داد ما را ابوعبدالله الحافظ و ابوسعید بن ابی عمرو، از ابی العباس از ربیع از شافعی/که گوید: چون خدا رسول خود را مبعوث کرد، واجبات خود را چنانکه میخواست بر او نازل نمود که ﴿لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِ﴾[الرعد: ۴۱] . «حکم خدا را رد کنندهای نیست»، سپس آنها را بتدریج، و واجبی پس از واجبی و وقتی غیر وقت دیگر بدنبال یکدیگر آورد. گوید: و گفته شده: اول چیزی که به او نازل شد، سورۀ علق بود که ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١﴾[العلق: ۱] .
«بخوان بنام پروردگارت که آفرید».
سپس بر او نازل نمود آنچه را که مأمور نبود که مشرکین را به آن دعوت کند. سپس گفته میشود: جبرئیل از جانب خدا بر محمدجنازل شد که مشرکین را اعلام به نزول وحی کند و ایشان را دعوت کند به ایمان به آن. پس بر رسول خداجکار بزرگ شد و از تکذیب ایشان خوف داشت که مبادا دستگیرش کنند. پس نازل شد بر او آیۀ ۶۷ سوره مائده که:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ﴾[المائدة: ۶۷] .
«ای رسول، آنچه که از پروردگارت به سوی تو نازل شده برسان، و اگر نرسانی رسالت او را انجام ندادهای، و خدا تو را از مردم حفظ میکند».
گوید: تو را از کشتن حفظ میکند تا تو برسانی. پس او آنچه مأمور به آن شد رسانید، و به او استهزاء کردند. پس نازل شد آیۀ ۹۴- ۹۵ از سورۀ حجر که فرموده: ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٩٤ إِنَّا كَفَيۡنَٰكَ ٱلۡمُسۡتَهۡزِءِينَ ٩٥﴾[الحجرات: ۹۴-۹۵] .
«آشکار کن آنچه را که مأموری و از مشرکین اعراض کن. ما تو را از استهزاء کنندگان کفایت میکنیم».
گوید: و خدا او را از کسانی که ایمان نمیآورند اعلام کرد.
در سوره اسراء آیه ۹۰-۹۳ فرمود: ﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ يَنۢبُوعًا ٩٠ أَوۡ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِيلٖ وَعِنَبٖ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَٰرَ خِلَٰلَهَا تَفۡجِيرًا ٩١ أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ كَمَا زَعَمۡتَ عَلَيۡنَا كِسَفًا أَوۡ تَأۡتِيَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ قَبِيلًا ٩٢ أَوۡ يَكُونَ لَكَ بَيۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِي ٱلسَّمَآءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَيۡنَا كِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّي هَلۡ كُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٣﴾[الاسراء: ۹۰-۹۳] .
«و گفتند: هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر آنکه برای ما چشمهای از زمین بیرون آوری، و یا ملکِ تو و برای تو باشد باغ و بوستانی از خرما و انگور که در خلال آن بشکافی و در آوری چشمهای را، یا آنکه بیفکنی بر ما آسمان را چنانکه گمان بردهای بطوری که آسمان پاره پاره باشد و یا اینکه خدا و فرشتگان را فوج فوج در برابر ما بیاوری و حاضر کنی و یا برای تو خانهای از طلا باشد و یا به آسمان پرواز کنی و بالا روی، و هرگز به بالا رفتنت ایمان نیاوریم تا بر ما کتابی را که قرائت کنیم نازل گردانی، بگو: منزه است پروردگارم، آیا مگر من جز بشری پیغامآور هستم».
شافعی/گوید: و خدایﻷنازل کرد بر او آیاتی که او را ثابت قدم و پایدار بدارد هنگامی که از آزار مردم سینهاش تنگ شد، و در سورۀ حجر آیۀ ۹۷-۹۹ فرمود:
﴿وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّهُمۡ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُۥ بَشَرٞۗ لِّسَانُ ٱلَّذِي يُلۡحِدُونَ إِلَيۡهِ أَعۡجَمِيّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيّٞ مُّبِينٌ ١٠٣ إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ لَا يَهۡدِيهِمُ ٱللَّهُ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ١٠٤ إِنَّمَا يَفۡتَرِي ٱلۡكَذِبَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ﴾[الحجر: ۱۰۳-۱۰۵] .
«البته ما میدانیم که سینهات بواسطه آنچه میگویند تنگ میشود، پس با حمد پروردگارت او را تسبیح کن و از سجده کنان باش و پروردگارت را عبادت کن تا وفاتت برسد».
پس خدا بر او رسانیدن به ایشان و عبادت را واجب نمود، ولی قتال با ایشان را واجب نکرد، و در آیات بسیاری او را دستور داد که متعرض ایشان نشود و عزلت هم نکند، و بر او نازل نمود سوره کافرون را که:
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ ٢﴾[الکافرون: ۱-۲] .
«بگو: ای کافران، من نمیپرستم آنچه را شما میپرستید».
﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ ٦﴾[الکافرون: ۶] .
«و دین من برای خودم و دین شما برای خودتان».
و در سوره نور آیه ۵۴ فرمود:
﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَيۡهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيۡكُم مَّا حُمِّلۡتُمۡۖ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ ٥٤﴾[النور: ۵۴] .
«پس اگر اعراض کنند و روگردانند همانا بر رسول است آنچه را پذیرفته و متحمل شده، و بر شماست آنچه متحمل شدهاید، و اگر او را اطاعت کنید هدایت یابید، و بر رسول نیست جز رسانیدن آشکار».
و در قرآن مکرر ذکر شده که بر رسول فقط ابلاغ است.
و ایشان را امر کرد به اینکه شریکان و بتها و بتپرستان را سب نکنند، و در سوره انعام آیۀ ۱۰۸ فرمود:
﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖ﴾[الأنعام: ۱۰۸] .
«و آن کسانی را که غیر خدا را میخوانند سب نکنید و دشنام ندهید پس ایشان خدا را بعداوت و بدون علم سب میکنند».
سپس بعد از آن بر او واجب گردانید که از مشرکین کنارهگیری کند، و در سوره انعام آیۀ ۶۸ فرمود:
﴿وَإِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦۚ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٦٨﴾[الأنعام: ۶۸] .
«و چون دیدی کسانی را که دربارۀ آیات ما سخنان نامناسب گویند، از ایشان اعراض کن تا به سخنان دیگری غیر آن پردازند و اگر شیطان تو را در فراموشی برد، پس بعد از متذکر شدن با قوم ستمگر مجالست مکن».
و بر پیروان او نیز بیان کرد آنچه را که مکلفند چنانکه بر آن حضرت واجب نموده، و در سوره نساء آیه ۱۴۰ میفرماید:
﴿وَقَدۡ نَزَّلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أَنۡ إِذَا سَمِعۡتُمۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ يُكۡفَرُ بِهَا وَيُسۡتَهۡزَأُ بِهَا فَلَا تَقۡعُدُواْ مَعَهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦٓ إِنَّكُمۡ إِذٗا مِّثۡلُهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ جَامِعُ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡكَٰفِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ١٤٠﴾[النساء: ۱۴۰] .
«و بتحقیق در این کتاب بر شما نازل شد که هرگاه شنیدید به آیات خدا کفر و انکار و استهزاء میشود، پس با ایشان ننشینید تا به سخن دیگر پردازند، که در صورت مجالست با ایشان شما نیز مانند ایشان خواهید بود، براستی خدا منافقین و کفار را در دوزخ جمع میکند».