وبه العون
حمد و ثنا مخصوص است به ذاتی که مستجمع کمالات ذاتیه و پروردگار جهانیان و بخشاینده و مهربان و مالک روز جزاء است، آنکه انسان را از گِل خلق کرد و نسل او را از نطفه و قطره آبی قرار داد سپس او را صورتبندی کرد و از روح که بزرگترین خلق او بود در آن دمید. و برای او چشم و گوش و دل قرار داد و درمیان نسل او رسولان و پیشوایانی برانگیخت تا آنان را که مطیعند به بهشت برین بشارت دهند و کسانی را که اهل عصیان و یاغی باشند بدوزخ بترسانند. و بر ما منت نهاد بفرستادن پیغمبر مصطفی و رسول مجتبی ابی القاسم محمد بن عبدالله صلى الله علیه وعلى آله، آنان که خدا هدایتشان نمود و از میان بنی هاشم برگزیدشان.
خدا رسول خود را به راه حق فرستاد برای کسانی که مکلفند از تمام خلق، برای بشارت و انذار و دعوت به سوی پروردگار در حالی که او چراغی بود فروزنده. و با او کتابی عزیز و نور روشن و بینائی و بیانی و حکمتی و برهانی و رحمت و شفائی و پند و موعظه و ذکرى فرستاد. و کسانی را که مورد نعمت توفیق او بودند از کفر و ضلالت به سوی رشد و هدایت ارشاد نمود. و حلال و حرام خود را در آن بیان کرد. و به آنچه پسند و یا مورد مذمت و یا عبادت و معصیت بود دلالت کرد. و به تصریح و یا اشاره رهنمایی کرد، و وعدۀ ثواب و عقاب داد و بشارت و انذار فرمود، و رسول خود را بیانکنندۀ آن کتاب قرار داد. و چون او را قبض روح نمود در میان امت او جماعتی را بوجود آورد که در شناخت کتاب او و سنت رسول او دقت نظر افکندند تا در دانش راسخ و استوار گشتند، و به امر او پیشوایان هدایت گردیدند و چیزهایی که بر دیگران مشکل گردد از احکام قرآن بیان کنند.
و بتحقیق بسیاری از متقدمین و متأخرین در تفسیر و معانی قرآن و اعراب و سکون و لغت آن کتبی نوشتند و هر کس به آنچه دانشش رسید ذکر کرد. و بسا قول او موافق قول ما و بسا مخالف قول ما بود. ولی آن کس که دلیل بر صحت قول او باشد به نظر من ابی عبدالله محمد بن ادریس شافعی مطلبی پسر عم رسول خداجبود که آنچه از احکام قرآن معرفت آن بر ما لازم بود بیان کرد.
و بیان او در کتبی که تصنیف شده در اصول و احکام پراکنده بود و من که برای آنها امتیازی قائل بودم، آنها را در این اوراق بترتیب اختصار جمعآوری کردم و در نقل کلام بقدر بیان مراد اکتفا نمودم و از طول کلام احتراز جستم و از کلام او در اصول فقه و استشهاد به آیاتی که محل احتیاج بود بنهایت اختصار قناعت نمودم و آنچه به این کتاب لایق بود گرد آوردم. و از خدای رحیم مهربان خواستارم که مرا و نظرکنندگان به آنچه آورده بهره بخشد. و ما را جزائی مانند جزاء اقتداکنندگان عطا کند.
بتحقیق امام شافعی در شرح و بیان سعی نموده و بقدر امکان خیرخواهی خود را ادا کرده و به صواب و برهان اشاره و آگاه کرده تا کسانی که به او اقتداء کنند مورد اطمینان خود را از دین پروردگار یافته و به مذهب یقین رسیده باشند.
و ستایش خدا را که شرح صدر و وسعت فکر به ما داد و ما را به صحت این اعتقاد رهنمون شد. و به او امیدواریم که بر دست ما این اعتقاد و آثار را اجرا نماید و ما را در آنچه اذن و رضای اوست یاری کند. و به سوی او تضرع و زاری میکنیم که ما را به رحمت خود فرا گیرد و از عقوبت خود حفظ کند زیرا او آمرزنده و مهربان و فعال ما یشاء است، و او ما را کافی و وکیل خوبی است.
«خبر داد» ما را ابوعبدالله محمد بن عبدالله الحافظ، و گفت: ما را خبر داد ابوالولید حسان بن محمد الفقیه، و او گفت: ما را خبر داد ابوبکر احمد بن محمد بن عبیده که او گفت: ما از یونس بن عبدالاعلی تفسیر زید بن اسلم را که از ابن وهب نقل شده میشنیدیم. پس یونس به ما گفت: من اول به مجالس اهل تفسیر میرفتم و مناظره میکردم. ولی شافعی را دیدم که چون شروع به تفسیر میکند گویی وقت نزول قرآن حاضر بوده است.
و باز ما را «خبر داد» ابوعبدالله الحافظ که گفت: ما را خبر داد ابو الولید فقیه که گفت: ما را خبر داد ابابکر حمدون، او گفت: از ربیع شنیدم که میگفت: کم وقتی بود که من بر شافعی وارد شوم و کتاب خدا در جلو او نباشد و جستجو از احکام آن ننماید.