فصل: در نسخ
«ما را خبر داد» ابوعبدالله الحافظ، گفت: ما را خبر داد ابوالعباس گفت: ما را خبر داد ربیع، او گفت: شافعی/فرموده که خدا مردم را خلق کرد برای آن که در علم او گذشته بود که چه میخواسته با افریدن ایشان. و خدای تعالی در سوره رعد آیه ۴۱ فرموده:
﴿لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ ٤١﴾[الرعد: ۴۱] .
«برای حکم او تبدیلی نیست، و او بزودی به حساب میرسد».
و در سوره نحل آیه ۸۹ فرموده:
﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ ٨٩﴾[النحل: ۸۹] .
«و قرآن را بر تو نازل نمودیم که بیان هر چیزی (از احکام خدا) و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است».
و در قرآن واجباتی است که آنها را اثبات کرده و قسم دیگری که آنها را نسخ کرده برای رحمت بر خلق بواسطۀ تخفیف بر ایشان و برای وسعت بر ایشان و زیاد کردن نعمت در آنچه به ایشان ابتداء داده، و برای آنکه ایشان را ثواب دهد. و در مقابل اطاعت ایشان، بهشت خود و نجات از عذاب خود را وعده داده است. پس در آنچه تکلیف کرده و یا نسخ نموده شمول رحمت او است. پس برای او حمد است بر نعمتها. و خدا برای ایشان بیان کرده که همانا کتاب نسخ میشود بکتاب. و اما سنت، پس ناسخ کتاب نیست، و جز این نیست که سنت تابع کتاب است که سنت مانند نصی است که نازل شده و مفسر آنست، و مجملات کتاب را معنی میکند. چنانکه خدای تعالی در سورۀ یونس آیۀ ۱۵ فرموده:
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَيۡرِ هَٰذَآ أَوۡ بَدِّلۡهُۚ قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۖ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ ١٥﴾[یونس: ۱۵] .
«و چون آیات روشن ما بر ایشان تلاوت شود، آنانکه امید ملاقات ما را ندارند، گویند: قرآنی غیر از این بیاور و یا این را تبدیل کن، بگو: مرا نرسد که پیش خود تبدیل کنم، پیروی نمیکنم مگر آنچه را به سوی من وحی شود، زیرا من میترسم که اگر پروردگارم را عصیان کنم به عذاب روز بزرگ مبتلا شوم».
پس خدایﻷخبر داده که: بر پیغمبر خود پیروی آنچه به او وحی میشود واجب است. و برای او حق تبدیل قرار نداده از پیش خود. و در آن جمله که فرموده: ﴿مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓ﴾، «مرا جایز نباشد که آن را از پیش خود تبدیل کنم». بیان شده که کتاب خدا را نسخ نمیکند مگر کتاب او. چنانچه خود در ابتدا واجب کرده، خود میتواند بردارد آنچه را بخواهد و احدی از مخلوق این حق را ندارد. و لذا در سوره رعد آیه ۳۹ فرموده:
﴿يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَيُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ ٣٩﴾[الرعد: ۳۹] .
«خدا هر چه بخواهد محو میکند و آنچه را بخواهد اثبات کند».
گفته شده: وجوب آنچه را بخواهد محو میکند و وجوب آنچه بخواهد اثبات میکند، و این شبیه است به آن آیه دیگر که در سوره بقره آیه ۱۰۶ دلالت دارد، و خدا داناتر است، که فرموده:
﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرٖ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَآ﴾[البقرة: ۱۰۶] .
«ما آیهای را که نسخ کنیم و یا به نسیان گذاریم بهتر از آن و یا مانند آن را بیاوریم».
پس خدا خبر داده که نسخ قرآن و تأخیر نازل کردن آن میباشد مگر بقرآنی مثل آن. و در سوره نحل آیه ۱۰۱ فرموده:
﴿وَإِذَا بَدَّلۡنَآ ءَايَةٗ مَّكَانَ ءَايَةٖ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مُفۡتَرِۢ﴾[النحل: ۱۰۶] .
«و هرگاه تبدیل کنیم آیهای را مکان آیهای و خدا داناتر است به آنچه نازل میکند، گویند: همانا تو افتراء بستی».
و همچنین سنت رسول خداجرا نسخ نمیکند مگر سنت رسول اللهج. و شافعی/در این مورد بسط کلام داده است.
شافعی/فرموده: بعضی از اهل علم در ذیل قول خدای تعالی: ﴿قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓ﴾[یونس: ۱۵] . «بگو: مرا نرسد و نسزد که از پیش خود آن را تبدیل کنم»، گفتهاند -و خدا داناتر است- که این آیه دلالت دارد که در مواردی که قرآن حکمی را بیان ننموده خداوند به پیغمبر اجازه فرموده است که خود دربارۀ آن حکم صادر نماید. «والله اعلم».
«ما را خبر داد» ابو عبدالله الحافظ گفت: ما را خبر داد ابو العباس همان اصم گفت: ما را خبر داد ربیع که شافعی/فرموده: خدای تبارک و تعالی دربارۀ نماز در سوره نساء آیه ۱۰۳ فرموده:
﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣﴾[النساء: ۱۰۳] .
«البته نماز بر مؤمنین در اوقات معلوم مقرر و واجب است».
پس رسول خدا جاز جانب خدا آن وقتها را بیان کرده و نماز را بوقت آن خوانده، پس در جنگ احزاب محاصره شد و توانست نماز را بوقت آن بخواند و برای عذر آن را به تأخیر افکند تا آنکه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را در یک مقام بجا آورد.
شافعی/فرموده: خبر داد ابن ابی فدیک از ابن ابی ذئب از مقبری از عبدالرحمن بن ابی سعید الخدری از پدرش که گفت: روز جنگ خندق ما از نماز بازماندیم تا پس از مغرب بورود شب تا کفایت شدیم، و این است قول خدای تعالی در سورۀ احزاب:
﴿وَكَفَى ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلۡقِتَالَ﴾[الأحزاب: ۲۵] .
«و خدا کارزار مؤمنین را کفایت کرد».
گفت: پس رسول خداج بلال را خواست و او را امر کرد اقامۀ نماز را گفت، و نماز ظهر خواند بخوبی همانطوری که در وقت خود میآورد انجام داد، سپس نماز عصر را همچنین، سپس اقامه کرد مغرب را چنین. سپس عشاء را نیز چنین [۷] ، پیش از آنکه خدا آیۀ نماز خوف را که در سورۀ بقره و در سورۀ نساء آمده نازل کند که نماز خوف در سوره بقره آیه ۲۳۹ است و هم در سورۀ نساء آیۀ ۱۰۱، خدای تعالی فرماید:
﴿فَإِنۡ خِفۡتُمۡ فَرِجَالًا أَوۡ رُكۡبَانٗاۖ﴾[البقرة: ۲۳۹] .
«و اگر [از دشمن] ترسان بودید، در حال راه رفتن یا سواره [نماز را به جاى آورید] ».
﴿وَإِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن يَفۡتِنَكُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْۚ﴾[النساء: ۱۰۱] .
«و چون پا به سفر در زمین حرکت کردید، اگر از فتنه (و حمله) کفار خوف داشتید، بر شما باکی (و گناهی) نیست که نماز خود را قصر کنید».
و در آیه ۱۰۲ فرموده:
﴿وَإِذَا كُنتَ فِيهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَكَ﴾[النساء: ۱۰۲] .
«و هرگاه تو درمیان ایشان بودی و اقامۀ نماز بر ایشان کردی، پس طائفهای با تو بایستند و طائفۀ دیگر در برابر دشمن».
و شافعی/ذکر نموده حدیث صالح بن خوات را از کسی که با پیامبرجروز جنگ ذات الرقاع [۸]نماز خوف بجا آورده. سپس شافعی فرموده: در این آیه دلالت است بر آنچه من گفتم که رسول خداجهرگاه سنتی را پدید میآورد و خدا آن را نسخ میفرمود، حضرت هم سنت دیگر را بیان میداشت تا نسخ سنت قبلی را مبرهن و روشن دارد تا از آن سنت اول به سنت بعدی بگرایند. شافعی/گوید: پس خدا تأخیر نماز را از وقت آن نسخ کرد و امر کرد که صلاۀ خوف را در وقت بجا آرند، چنانکه رسول خدا جنسخ نمود بواسطه فرضی که خدا در کتاب خود آورد، پس نماز را در وقت بجا آورد چنانکه گفتیم.
شافعی/فرموده: خبر داد ما را مالک از نافع از ابن عمر از رسول خدا جکه نماز خوف را ذکر کرد و فرمود: «اگر خوفی سختتر از این شد نماز را پیاده و سواره رو به قبله و به غیر قبله بخوانید» [۹] . شافعی فرموده: پس سنت دلالت کرده بر آنچه گفتم از اینکه قبله در نماز واجبی همیشه واجب است مگر در موقعی که ممکن نباشد رو به قبله بودن، و این وقت شمشیر زدن و فرار کردن و آنچه در این معنی باشد که نماز رو به قبله ممکن نباشد و سنت بیان کرده که نماز در وقت خود ترک نمیشود و هر طوری که نمازگزار در امکانش باشد باید بجا آورد.
[۷] سنن نسائی: حدیث: ۱۰۷، سنن دارمی: ۳۵۸، شافعی در الأم: ۱ / ۷۵، سنن بیهقی: ۱ / ۴۰۲، مسند طیالسی: ۲۹۵، مسند احمد: ۳ / ۲۵ و ۴۹ و ۶۷-۶۸. شیخ آلبانی میگوید: این اسناد صحیح طبق شرط مسلم است. [۸] این غزوه را ذات الرقاع میگویند برای آنکه قدم مجاهدین پاره پاره شد و بر قدم خود پاره پاره کهنه میبستند، زیرا سنگلاخ بود. و چون از دشمن وحشت داشتند نماز خوف خواندند. [۹] متفق علیه، صحیح بخاری: ۱/ ۳۱۹، حدیث: ۹۰۰، صحیح مسلم: ۱/ ۵۷۴، حدیث: ۸۳۹.