احکام القرآن

فهرست کتاب

فصل: آنچه شافعی ذکر کرده در تحریض بر فراگرفتن احکام قرآن

فصل: آنچه شافعی ذکر کرده در تحریض بر فراگرفتن احکام قرآن

«ما را خبر داد» ابوعبدالله محمد بن عبدالله الحافظ/که گفت: خبر داد ابوالعباس محمد بن یعقوب که گفت: ما را خبر داد ربیع بن سلیمان که گفت: ما را خبر داد شافعی/در ذکر نعمت الله بر ما بواسطۀ رسول خود به آنچه بر او از کتاب خود نازل نموده و فرموده:

﴿وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ ٤١ لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ ٤٢[فصلت: ۴۱-۴۲] .

«البته این قرآن کتابی است ارجمند که باطل از جلو و از پشت آن نیاید، نازل شده از جانب خدای حکیم ستوده شده».

و بواسطه آن کتاب، ایشان را از کفر و کوری به روشنی و هدایت نقل داد، و در آن بیان کرد آنچه بخاطر برکت و وسعت دادن بر خلق برای ما حلال نمود، و آنچه حرام بود روشن نمود. زیرا او به بهره ایشان از خودداری آن در دنیا و آخرت داناتر بود. و ایشان را به طاعت خودشان آزمایش نمود به اینکه آنان را به بندگی قولی و عملی واداشت و به امساک از حرام و غرقگاه خود نهی نمود. و ایشان را بر طاعت ثواب خلود در بهشت و نجات از عذاب وعده داد. چه قدر نعمت او بزرگ و ثناء او سزاوار.

و ایشان را اعلام نمود که اهل عصیان و اهل طاعت مساوی نیستند و به اخبار گذشتگان ایشان را پند داد، آنان که اموال و اولادشان زیادتر از اینان بود و عمر طولانی‌تری داشتند و آثار بهتری از خود گذاشتند. و چون اجلشان سرآمد عقوبت او به ایشان نازل گردید تا دیگران عبرت گیرند و بروشنی بیان بفهمند و قبل از آمدن غفلت آگاه گردند و قبل از گذشتن مدت کار کنند برای وقتی که به گناهکار اعتناء نشود و فدیه پذیرفته نگردد. و هر کسی آنچه را از خیر انجام داده حاضر بیند و دوست دارد بین او و بدی‌هایش جدائی بسیار باشد. و آنچه در کتاب او (جل جلاله) باشد رحمت و حجت است، هر کس دانست و هر که ندانست نادان بود.

شافعی فرموده: مردم در دانش و علم درجاتی دارند هر کس مقامش بقدر درجاتش در علم و دانش می‌باشد. پس بر طالبین علم سزاوار است که کوشش کنند در زیاد کردن علم خودشان و بر هر پیش آمدی که پیش آید صبر کنند و در طلب علم نیت خود را برای خدا خالص کنند، چه برای درک نصوص و چه در استنباطات. و به سوی خدا توجه کنند در یاری بر طلب علم، زیرا خیری به کسی نرسد جز بیاری او. بتحقیق کسی که احکام خدا را که در کتاب اوست بنص و استدلال درک نماید و خدا او را توفیق داده باشد که قولاً و عملاً به آنچه دانسته عمل کند به فضیلت و برتری دینی و دنیائی خود رسیده و شک از او بر طرف گردد و دل او بنور حکمت نورانی شود. و در دین مستحق مقام امامت باشد.

پس از خدائی که ابتدا کرد به نعمت خود بر ما و هستی داد قبل از استحقاق ما، خواستاریم که نعمت را بر ما ادامه دهد، با اینکه ما کوتاه و تقصیر کاریم در شکر نمودن نعمت‌ها که ما را بهترین امت‌ها قرار داد و برای سایر مردم ما را شاهد قرار داد. از او خواهانیم که فهم در کتاب خود به ما روزی کند. سپس درک سنت رسول خودجرا. و توفیق دهد که قولاً و عملاً حق او را ادا کنیم تا برای ما موجب عطای زیادتری گردد.

بدانکه بر احدی از اهل دین خدا پیش آمدی نکند و حوادثی رخ ندهد مگر آنکه در کتاب خدا دلیلی بر راه هدایت در آن، موجود است. خدایدر سوره ابراهیم آیه ۱ فرموده:

﴿الٓرۚ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ ١[ابراهيم: ۱] .

«کتابی که به‌سوی تو نازل کردیم برای این است که مردم را از تاریکی‌ها به‌سوی نور راهنمائی کنی باذن پروردگارشان به راه خدای عزیز حمید».

و در سوره نحل آیه ۸۹ فرموده:

﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ ٨٩[النحل: ۸۹] .

«بر تو این کتاب را نازل نمودیم که بیانی است برای هر چیزی و هدایت و رحمت و بشارتی است برای مسلمین».

و در آیه ۴۴ همان سوره فرموده:

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ ٤٤[النحل: ۴۴] .

«و ما به سوی تو این کتاب را نازل کردیم تا برای مردم بیان کنی آنچه به ایشان نازل شده تا ایشان فکر کنند».

شافعی گوید: از مجموع کتاب خدا معلوم می‌گردد که تمام آن به زبان عرب نازل شده ۱. و علم به آن و شناخت ناسخ و منسوخ و فرض و غیر فرض و آداب و ارشاد و اباحه، و شناخت مقامی را که خدا به رسول خود داده و او را چگونه معرفی کرده و بواجبات از خلق خود چه خواسته، آیا از بعضی از ایشان خواسته و یا تمامشان و فهم واجبات و محرمات آن و آنچه در آن مثل آورده که دلالت بر اطاعت نموده و اجتناب از عصیان را بیان کرده و ترک غفلت بندگان از بهره بردن و زیاد نمودن فضائل خود، پس بر جهانیان واجب است که سخن نگویند مگر از آنجا که دانسته‌اند. سپس شافعی کلام را کشانیده تا آنجا که گوید: قرآن دلالت دارد بر اینکه چیزی در کتاب خدا نیست جز به زبان عرب. چنانچه در سورۀ شعراء آیۀ ۱۹۲ تا ۱۹۵ فرموده:

﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ ١٩٥[الشعرا: ۱۹۲-۱۹۵] .

«و محققاً قرآن نزول آن از طرف پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را بر قلب تو نازل نموده تا از انذار کنندگان بوده باشی و به زبان عربی روشن نازل شده».

و در سوره رعد آیه ۳۷ فرموده:

﴿أَنزَلۡنَٰهُ حُكۡمًا عَرَبِيّٗا[الرعد: ۳۷] .

«آن را فرمانی عربی نازل کردیم».

و در سوره شوری آیه ۷ فرموده

﴿أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا[الشورى: ۷] .

«به تو وحی کردیم قرآن عربی را تا بترسانی مکه و اطرافیان آن را».

پس حجت آورده که کتاب او عربی است. سپس در دو آیه تأکید کرده که زبان غیر عرب در آن نیست: اول در سورۀ نحل آیۀ ۱۰۳ فرموده

﴿وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّهُمۡ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُۥ بَشَرٞۗ لِّسَانُ ٱلَّذِي يُلۡحِدُونَ إِلَيۡهِ أَعۡجَمِيّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيّٞ مُّبِينٌ ١٠٣[النحل: ۱۰۳] .

«و اگر آن را قرآن اعجمی (غیر فصیح و غیر عربی) قرار می‌دادیم همانا می‌گفتند چرا آیات آن بیان نشده آیا عجمی و عربی است».

شافعی گوید: و شاید آنکه گفته در قرآن غیر عربی هست، عقیده داشته که بعضی از آیات قرآن را عرب نمی‌فهمد. و زبان عرب وسیع‌ترین زبان‌ها است چه از نظر دینی و چه از نظر کثرت الفاظ. و غیر از پیغمبرجکسی احاطه به تمام الفاظ آن ندارد. ولیکن بر عموم اهل علم چیزی از آن مخفی نیست، مانند علم فقهاء به سنت رسول خداجمردی که جمیع آن را بداند و چیزی از نظر او مخفی نشده باشد ما سراغ نداریم، و هرگاه علم عموم اهل علم را نسبت به سنت جمع‌آوری کند بر سنن وارد شده است. و عجمی که به چیزی از زبان عرب نطق کند بر او انکاری نیست هرگاه لفظی را فرا گرفته و یا به آن تلفظ کرده موافق با زبان عجم. اگر چه بعضی از لغت عجم موافق با زبان عرب است و شافعی در آن بسط داده‌است.

[۱] و اگر چند کلمه‌ای غیر عربی باشد آن هم معرب است. مترجم