فصل: در اثبات حجیت خبر واحد از آیات کتاب خدا
«خبر داد ما را» حافظ ابوعبدالله، گفت: خبر داد ما را ابوالعباس محمد بن یعقوب، گفت: خبر داد ما را ربیع ابن سلیمان که گفت: شافعی/فرموده: در کتاب خدایﻷدلالت است بر آنچه گفتم. خدای تعالی در سورۀ اعراف آیۀ ۵۹ و در سورۀ مؤمنون آیۀ ۲۳ فرموده:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ﴾[المؤمنون: ۲۳] .
و در سوره نساء آیه ۱۶۳ فرموده:
﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ﴾[النساء: ۱۶۳] .
و در سوره اعراف آیه ۶۵ فرموده:
﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗا﴾[الأعراف: ۶۵] .
و در آیه ۷۳ فرموده:
﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗا﴾[الأعراف: ۷۳] .
و در آیه ۸۵ فرموده:
﴿وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا﴾[الأعراف: ۸۵] .
و در سورههای دیگر فرموده:
﴿كَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطٍ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ١٦٠ إِذۡ قَالَ لَهُمۡ أَخُوهُمۡ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ١٦١ إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ ١٦٢ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ ١٦٣﴾[الشعراء: ۱۶۰-۱۶۳] .
و در سوره نساء آیه ۱۶۳ به پیامبرش محمد جفرموده:
﴿إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ﴾[النساء: ۱۶۳] .
و در سوره آل عمران آیه ۱۴۴ فرموده:
﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُ﴾[آل عمران: ۱۴۴] .
که در این آیات فرموده: «ما نوح را به سوی قومش فرستادیم» «و به ابراهیم و اسماعیل وحی کریم» «و هود را به سوی قوم او که قوم عاد بود فرستادیم» «و برای قوم ثمود صالح را فرستادیم» «قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند. هنگامى که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمىکنید؟! من براى شما پیامبرى امین هستم! پس تقواى الهى پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» «و به سوی تو وحی کردیم چنانکه به سوی نوح و پیغمبران بعد از او وحی کردیم». «و نیست محمدجمگر پیغمبر هر آئینه گذشتهاند پیش از وى پیغامبران». (ولی هر یک از این انبیاء یک فرد بودند و خبر آن یک فرد برای قوم او حجت بود پس خبر واحدی که عادل باشد و قول او مخالف قرآن نباشد حجت است).
شافعی/فرموده: پس خدای جل جلاله حجت خود را بر خلق خود اقامه کرد در مورد پیغمبرانش، و این حجت بود بر کسانی که امور انبیاء را مشاهده کردند و دلائل آنان را شنیدند هم بر آنان و هم بر کسانی که پس از انبیاء آمدند و یک نفر از ایشان و یا بیشتر یکسانند. چنانکه به یک نفر اقامۀ حجت میشود به بیشتر نیز میشود. و خدای تعالی در سورۀ یس آیات ۱۳ و ۱۴ فرموده:
﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡيَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٣ إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهِمُ ٱثۡنَيۡنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَيۡكُم مُّرۡسَلُونَ ١٤﴾[یس: ۱۳-۱۴] .
«برای ایشان مثل اصحاب قریه را بزن که رسولانی برایشان آمد هنگامی که دو نفر به سوی ایشان فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس ایشان را به سومی عزیز کردیم که گفتند: ما فرستادۀ به سوی شمائیم».
پس خدای تعالی برای ایشان حجت را ظاهر کرد بدو نفر، سپس بسومی، و چنین اقامۀ حجت کرده بیک نفر بر امتها، و زیادتر در تأکید از حجت بودن یک نفر مانع نیست هرگاه خدا به او امتیازی عطا کند. و شافعی/استدلال کرده به آیاتی که در قرآن وارد شده در وجوب اطاعت خدا و رسول اوجو کسی که از دیدن رسول خداجمحروم شده و غایب بوده و یا به دنیا نیامده بوده، امر رسول خداجرا ندانسته مگر بواسطۀ خبر او. و شافعی کلام را در این مورد بسط داده است.