١. داستان بشریّت
داستان بشر از زمانی که الله تعالی ابوالبشر؛ آدم ÷ را آفرید، شروع میشود؛ وقتی که الله أ وی را از گِل و با دست شریف خود آفرید و از روح خویش در وی دمید و اسامی تمامی اشیاء؛ همچون پرندگان و چهارپایان و ... را به او آموخت و به منظور اکرام و گرامیداشت بیشتر آدم ÷، به فرشتگان فرمان داد تا برایش سجده کنند. تمامی آنان سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود، از این کار سر باز زد و تکبّر ورزید. بنابراین الله ـ وی را از عالَم فرشتگان پایین آورد و خوار و راندهشده گرداند و لعنت و بدبختی و دوزخ را نصیب او ساخت.
سپس ابلیس از پروردگارش درخواست نمود تا روز قیامت، به وی مهلت دهد و الله متعال فرمود:
﴿إِنَّكَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِينَ﴾[الأعراف: ١٥]
«مسلّماً تو از مهلتيافتگانی.»
شیطان گفت:
﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ٨٢ إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ﴾[ص: ٨٢-٨٣]
«پس به عزّتت سوگند که تمامیشان را گمراه خواهم کردمگر بندگان مخلص تو را، از میان آنان.»
همچنین گفت:
﴿فَبِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَكَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ١٦ ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ﴾[الأعراف: ١٦-١٧]
«پس چون مرا گمراه کردی، من [نيز] بر سر راه مستقيم تو، برای [گمراه ساختن] آنان در کمين مینشينم.سپس از پيش رویشان و از پشت سرشان و از [سمت] راستشان و از [سمت] چپشان بر آنان میتازم و بيشترشان را شکرگزار نخواهی يافت.»
الله تعالی فرمود:
﴿ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَكَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾[الأعراف: ١٨]
«از آنجا نکوهيده و خوار بيرون شو، قطعاً هر کس از آنان که از تو پيروی کند، حتما جهنّم را از همگی شما پُر خواهم کرد.»[٢]
بنابراین الله أ ابلیس را از بهشت بیرون کرد و قدرتِ وسوسه و گمراهساختن را به وی بخشید و او را تا روز قیامت مهلت داد تا گناهانش را زیاد نماید و در نتیجه، عقوبت و عذابش بیشتر گردد و برای اینکه وی را معیار تشخیص فرد ناپاک و پاک گرداند.
سپس الله تعالی همسر سیّدنا آدم؛ حوّاء أ را از وی آفرید تا با او آرام گیرد و مأنوس شود و به آنان فرمان داد در دارالنّعیم؛ بهشتی که آنچه چشم ندیده و گوش نشنیده و به ذهن کسی خطور نکرده، در آن است، ساکن شوند و الله ﻷ آن دو را باخبر ساخت که ابلیس دشمنشان است و آنان را به قصد امتحان و آزمایش، از خوردن میوۀ درختی از درختان بهشتی منع نمود، امّا شیطان آنان را وسوسه کرد و خوردن از آن درخت را برایشان آراست و سوگند خورد که خیرخواهشان بوده و گفت: «اگر از این درخت بخورید، جاوید میگردید.»
آن قدر آدم و حوّاء أ را وسوسه نمود تا بالاخره آنان را از راه بدر کرد و با خوردن از آن درخت، نافرمانی پروردگارشان را کردند. سپس بر آنچه انجام دادند، بسیار پشیمان شده و به درگاه آفریدگارشان رجوع نمودند و الله متعال نیز توبۀشان را پذیرفت و آن دو را برگزید، امّا آنان را از دارالنّعیم به دنیا؛ سرای سختی و خستگی آورد و آدم ÷ را در زمین سکونت داد و فرزندان زیادی به وی بخشید که هنوز هم نسلشان ادامه دارد. پس از آن، الله أ سیّدنا آدم را از دنیا برد و وارد بهشت ساخت.
از زمانی که الله تعالی آدم و همسرش أ را بر روی زمین آورد، دشمنی در میان فرزندان وی و نیز در بین ابلیس و اولاد آدم ÷ برقرار بوده و و از آن موقع، شیطان و پیروانش در کشمکش و کینهای دائم با بنیآدم به سر میبرند تا آنان را از هدایت باز دارند و از خیر، محروم سازند و شر را در نظرشان زینت دهند و آدمیان را از آنچه باعث رضایت الهی است، دور کنند، زیرا بر بدبختی انسانها در دنیا و ورودشان به دوزخ در آخرت، بسیار مشتاق و حریص هستند.
امّا الله ـ مخلوقاتش را بیهوده نیافریده و آنان را به خودشان وا نگذاشته، بلکه پیامبرانی را به سویشان فرستاده تا عبادت پروردگارشان را به آنان بیان کنند و راههای زندگی را برایشان روشن سازند و آنان را به سعادت در دنیا و آخرت برسانند. الله متعال به جنّ و انس خبر داده که وقتی کتاب یا پیامبری از جانب من به سویتان آمد و شما را به آنچه باعث نزدیکی به من و دسترسی به رضایتم میشود، فرا خواند، از آن کتاب یا رسول پیروی نمایید، زیرا هر کس که از هدایت الهی پیروی کند و به کتابها و رسولانش و آنچه در کتابهای آسمانی آمده و پیامبران به آن فرمان داده شدهاند، ایمان بیاورد، قطعا چنین فردی ترسی ندارد و گمراه و بدبخت نمیشود، بلکه به سعادت در دنیا و آخرت خواهد رسید.[٣]
داستان بشر این گونه شروع شد و آدم ÷ و فرزندانش ده قرن بر اطاعت از الله تعالی و توحید زندگی کردند، ولی پس از آن، شرک به وجود آمد و غیرالله به همراه الله متعال مورد پرستش قرار گرفت و در نتیجه، الله ﻷ نخستین رسولش؛ یعنی نوح ÷ را فرستاد تا مردم را به عبادت الهی و ترک شرک فرا خواند.
سپس پیامبران و رسولانی پیدرپی آمدند که از لحاظ زمانی و مکانی و برخی از قوانین و جزئیّات با یکدیگر متفاوت بودند، امّا از نظر اصل؛ یعنی دعوت به اسلام و عبادت پروردگار یکتا و ترک معبودان دیگر یکسان بودند.
تا اینکه ابراهیم ÷ آمد و از قومش خواست که پرستش بتها را رها کنند و فقط الله تعالی را عبادت نمایند. پس از وی، فرزندانش؛ اسماعیل و اسحاق † به پیامبری رسیدند و سپس پیامبرانی از نسل سیّدنا اسحاق مبعوث گشتند.
بزرگترین پیامبرانی که از نسل اسحاق بودند، عبارتند از: یعقوب، یوسف، موسی، داود، سلیمان و عیسی †.
پس از سیّدنا عیسی، پیامبری از میان بنیاسرائیل مبعوث نگردید.
سپس پیامبری به نسل اسماعیل ÷ انتقال یافت و الله تعالی سیّدنا محمّد ج را برگزید تا خاتم پیامبران و رسولان † باشد و رسالت ایشان، آخرین رسالت و کتاب نازلشده بر سیّدنا محمّد ج؛ یعنی قرآن کریم نیز آخرین پیام الهی برای بشر باشد.
به همین سبب، رسالت پیامبر ج، فراگیر، کامل، برای عموم انس و جن، عرب و غیر عرب و متناسب با هر زمان و مکان و هر ملّت و حالتی گردید و راهنمای تمامی خوبیهاست و از همۀ بدیها منع نموده و الله ﻷ از هیچ کس، دینی غیر از آنچه محمّد ج آورده است را نمیپذیرد.[٤]
دین اسلام یعنی تسلیمشدن و فرمانبرداری ظاهری و باطنی بنده برای الله تعالی و پایبندی به آنچه پیامبر اسلام ج آوردهاند.
این است دین خاتم که الله ـ تمامی ادیان را با آن تمام نمود و دینی غیر از این را از کسی نمیپذیرد، چنانکه میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ﴾[آل عمران: ١٩]
«همانا دین [حق] از دیدگاه الله متعال، فقط اسلام است.»
همچنین میفرماید:
﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾[آلعمران: ٨٥]
«و هر کس که دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از وی پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است.»
پیامبر ج فرمودند: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! لَا يَسْمَعُ بِي أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الأُمَّةِ يَهُودِيٌّ وَلَا نَصْرَانِيٌّ، ثُمَّ يَمُوتُ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ، إِلَّا كَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ»[٥]؛ «قسم به ذاتی که جان محمّد ج در دست اوست، هر فردی از این امّت [تمام انسانها از زمان بعثت پیامبر ج تا آخرین انسانی که از دنیا برود]؛ خواه یهودی باشد یا نصرانی، از [پیام و آیین] من بشنود [و باخبر شود]، سپس در حالی بمیرد که به آنچه با آن فرستاده شدهام، ایمان نیاورد، قطعا از دوزخیان خواهد بود.»
[٢]- نک: دعوة التّوحید، محمّد خلیل هراس، صص ٨٩- ٩١.
[٣]- برای اطّلاعات بیشتر در این باره، نک: البدایة والنّهایة، ابن کثیر، ج ١، صص ١٦١- ٢٣٦؛ دعوة التّوحید، صص ٨٩- ٩٢.
[٤]- نک: زاد المسیر في علم التّفسیر، ابن جوزی، ج ١، صص ٥٨- ٧١.
[٥]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ١٥٣.