مختصر کتاب دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

١٦. بزرگداشت زن در اسلام

١٦. بزرگداشت زن در اسلام

بدون تردید اسلام مقام زن را والا گردانیده و هیچ آیینی همچون دین اسلام وی را گرامی نداشته است. از دیدگاه اسلام، زنان مکمّل مردان هستند و بهترینِ مردم کسی است که با خانواده‌اش خوب باشد. دختر مسلمان در دوران کودکی حقّ شیرخوارگی و توجّه و تربیّت خوب دارد و همزمان، خنکی چشمان و جگرگوشۀ پدر و مادر و برادرانش است.

زمانی که بزرگ شود هم مورد احترام و اکرام است و تحت حمایت سرپرست خویش قرار دارد و او به خوبی از وی محافظت می‌کند و نمی‌گذارد که دستی به قصد بدی و زبانی به هدف آزار و چشمی به منظور خیانت، به سمت او دراز شود.

ازدواجش نیز به فرمان الهی و عهد و پیمان استوار اوست و در خانۀ شوهر، بسیار محترم و تحت حمایت است و باید که شوهرش به وی اکرام و احسان نماید و آزار و اذیّت را از او دور سازد.

وقتی مادر شود، نیکی به او همراه حقّ الله و نافرمانی و بدی به وی مانند شرک به الله   و فساد در زمین است.

اگر خواهر باشد، باید مرد مسلمان با او ارتباط داشته و وی را اکرام نماید و از او حفاظت کند.

اگر خاله شود، نیکی و ارتباط با او، حکم نیکی و ارتباط با مادر را دارد.

اگر مادربزرگ یا سالخورده شود، ارزش وی در نزد فرزندان، نوه‌ها و تمامی خویشاوندان زیاد می‌گردد و نباید که درخواستش رد شود و نظر و فکرش مورد ایراد قرار گیرد.

اگر خویشاوند یا همسایۀ انسان نباشد، به طور کل لازم است که فرد مسلمان از وی حفاظت نماید و از لغزش‌هایش چشم‌پوشی کند و ... .[١١٩]

جوامع مسلمان همواره این حقوق را به طور شایسته رعایت نموده‌اند، به گونه‌ای که باعث ارزش و اعتبار زن شده است، امّا در هیچ یک از جوامع غیرمسلمان چنین موردی به چشم نمی‌خورد.

از دیدگاه اسلام، زن حقّ مالکیّت، اجاره، فروش، خرید و سایر معاملات، و نیز حقّ تعلیم و تعلّمی که مخالف دینش نباشد را دارد و حتّی فراگیری برخی از علوم برای زن و مرد فرض عین بوده و تارک آن گنهکار می‌شود.

زنان با مردان در دارابودن حقوق یکسانند مگر در برخی حقوق و احکام که مختصّ و مناسب هر یک از آنان بوده، و در جای مناسب به صورت مفصّل بیان می‌گردد.[١٢٠]

یکی دیگر از خوبی‌های اسلام برای زن این است که وی را فرمان داده تا آنچه باعث حفاظت خودش و کرامتش می‌شود و وی را از شرّ زبان‌های ناسزاگو و چشمان خائن و دستان حمله‌ور محفوظ می‌دارد را رعایت نماید؛ یعنی او را فرمان به داشتن حجاب و پوشش و دوری از خودآرایی و آمیزش با مردان بیگانه و نامحرم و هر آنچه منجر به فساد و فتنه‌اش می‌شود، داده است.

همچنین به شوهر دستور داده تا نفقۀ زن را بپردازد و به نیکی با وی رفتار نماید و از ستم و بدی به زن پرهیز کند.[١٢١]

علاوه بر این، برای زن و شوهر جایز دانسته که در صورت عدم‌توافق و ناتوانی در ساختن یک زندگی خوش و سعادتمند، از یکدیگر جدا شوند. در این حالت، شوهر می‌تواند پس از شکست تمامی تلاش‌ها برای اصلاح و آشتی و زمانی که زندگی آنان تبدیل به جهنّم طاقت‌فرسا شود، زن را طلاق دهد.

همچنین زن می‌تواند از شوهری که ظالم و بدرفتار است، جدا شود؛ او می‌تواند در عوض چیزی که شوهر راضی می‌شود و پرداخت مالی یا با صلح بر چیزی معیّن، ازشوهرش جدا گردد.[١٢٢]

[١١٩]- نک: أحکام القرآن، ابن العربی، ج ١، ص ٢٥٣؛ مجموع الفتاوی، ابن تیمیّه، صص ٢٩ و ٣٢؛ زاد المعاد، ابن قیّم، ج ٢، ص ٣٠٢؛ بدائع الفوائد، ج ٣، صص ١٥١- ١٥٢؛ بدائع الصّنائع، ج ٤، ص ٢٣؛ أضواء البیان، شنقیطی، ج ٣، صص ٤١٥- ٤٢٣؛ أحکام الزّواج، اشقر، صص ٤٣ و ٤٩.

[١٢٠]- نک: نیل الأوطار، شوکانی، ج ٦، ص ٤١٨.

[١٢١]- نک: المغني، ابن قدامه، ج ١١، ص ٣٤٧؛ المبسوط، سرخسی، ج ٥، ص ١٨٠؛ بدایة المجتهد، ابن رشد، ج ٢، ص ٥٣؛ حاشیة ابن عابدین، ج ٣، ص ٥٧٢.

[١٢٢]- نک: مجموع الفتاوی، صص ٣٢، ٧٤ و ٢٨١؛ نداء للجنس اللّطیف، محمّد رشید رضا، صص ٤٤- ٥٠؛ الطّلاق والعدّة بین التّشریع والواقع، محمود بزال، صص ٢٦- ٢٧.