مختصر کتاب دین اسلام ماهیت شرایع

فهرست کتاب

٢٢-١. بررسی حدیث صفات فطری

٢٢-١. بررسی حدیث صفات فطری

أمّ المؤمنین عایشه  ل روایت می‌کند که رسول الله  ج فرمودند: «عَشْرٌ مِنَ الْفِطْرَةِ: قَصُّ الشَّارِبِ، وَإِعْفَاءُ اللِّحْيَةِ، وَالسِّوَاكُ، وَاسْتِنْشَاقُ الْمَاءِ، وَقَصُّ الْأَظْفَارِ، وَغَسْلُ الْبَرَاجِمِ، وَنَتْفُ الْإِبِطِ، وَحَلْقُ الْعَانَةِ، وَانْتِقَاصُ الْمَاءِ»[٢٣٥]؛ «ده صفت فطری هستند: کوتاه‌کردن سبیل، انبوه‌گرداندن ریش، مسواک‌زدن، آب در بینی‌کردن، کوتاه‌نمودن ناخن‌ها، شستن بندهای انگشتان، کندن موی زیر بغل، تراشیدن موی زیر ناف، استنجاکردن.» راوی می‌گوید که دهمی را فراموش کردم و احتمالا آب در دهان‌کردن است.

حدیث فوق شامل سفارش‌ها و ارشادات مهم و زیبایی در زمینۀ نظافت است، چون نظافت را صفتی فطری معرّفی نموده؛ فطرتی که الله تعالی بندگان را بر اساس آن آفرید و آنان را بر خواستن و محبّت به خیر و ترجیح آن و ناپسنددانستن شر و دوری از آن خلق کرد.

حدیث مذکور احکام فطرت را تقسیم به دو نوع کرد:

١. آنچه باعث تطهیر قلب و روح می‌شود؛ یعنی ایمان و متعلّقاتش که نفس را تزکیه و دل را پاک می‌گرداند و آفات و عوامل پست را دور ساخته و آن را با اخلاق زیبا و نیکو آراسته می‌گرداند.

٢. آنچه مربوط به پاکسازی و نظافت ظاهر و دورکردن چرک و فسادها می‌گردد؛ یعنی همان صفات دهگانه‌ای که در حدیث مزبور بیان گردید.[٢٣٦]

اکنون این ویژگی‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند:

١. کوتاه‌کردن سبیل: یعنی کوتاه‌نمودن یا کندن این موها تا جایی که لب‌ها دیده شود، چون کار مزبور باعث نظافت و پرهیز و حفاظت از کثافتی‌های بینی می‌شود. اگر سبیل از لب‌ها آویزان باشد، غذا و آبی که انسان می‌نوشد، با آن برخورد می‌کند و اگر زیاد بلند باشد، چهرۀ انسان را زشت می‌گرداند.[٢٣٧]

پزشک محمّد دقر می‌گوید: «از نظر پزشکی، اگر موهای سبیل بلند باشد، بر اثر غذا و نوشیدنی کثیف می‌گردد و گاهی اوقات، باعث انتقال میکروب‌ها می‌شود.»

وی در ادامه چنین می‌آورد: «قانون اسلام دربارۀ کوتاه‌کردن سبیل کاملا موافق با خواستۀ علم پزشکی برای کوتاه‌نمودن موهای زائد از اطراف لب بالایی است.»[٢٣٨]

٢. انبوه‌کردن ریش: یعنی گرامیداشت و زیادکردن و نتراشیدن آن.

شیخ عبدالرّحمان سعدی  / می‌گوید: «الله   ریش را سبب وقار و زیبایی مرد گرداند و به همین سبب، در سنّ پیری نیز چون موهای ریش مرد باقی است، زیبا می‌ماند.» [٢٣٩]

«از نظر پزشکی، دکتر عبدالرّزّاق گیلانی معتقد است که کار مرد باعث می‌شود در معرض اشعّۀ خورشید و بادهای سرد و گرم قرار گیرد و این عوامل بافت‌های نرم و کلاژن موجود در پوست صورت را از بین برده و کم‌کم منجر به تخریب آن و ایجاد چین و چروک و پیری زودرس می‌شوند.»[٢٤٠]

٣. مسواک‌زدن: یعنی مالیدن دندان‌ها با چوب درخت اراک یا امثال آن تا زردی و سایر موادّ مضر را از بین ببرد.[٢٤١]

مسواک‌زدن در هر وقتی جایز است، امّا تاکید شده که هنگام وضو و پیش از نماز و بعد از بیدارشدن و تغییرکردن بوی دهان و زردی دندان‌ها و امثال آن استفاده شود.

مسواک‌زدن باعث پاکی و نظافت دهانی می‌شود که عضو و وسیلۀ ارتباط با دیگران و نیز محلّ ورود بسیاری از میکروب‌ها به بدن است. به همین علّت، پیامبر  ج نظافت دهان را با رضایت الله تعالی مرتبط دانسته[٢٤٢] و فرمودند: «السِّوَاكُ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ»[٢٤٣]؛ «[استفادۀ از] مسواک باعث پاکی دهان و سبب رضایت پروردگار می‌شود.»

٤. استنشاق آب: یعنی شستن بینی در موقع وضو و داخل‌کردن آب در بینی و خارج‌کردن آن. این کار در وضو و غسل جایز است و باید که بینی تمیز و پاک شود، چون بسیاری از چرک‌ها و بخارها و ... وارد بینی می‌شود و انسان نیاز به خارج‌کردن آن‌ها دارد.[٢٤٤]

این عمل علاوه بر پاداشی که دارد، باعث نظافت و سلامتی می‌شود.

در کتاب «أسباب الشّفاء من الأسقام والأهواء» چنین آمده است: «بر اساس تحقیقی علمی و جدید، گروهی از پزشکان دانشگاه اسکندریّه نتیجه گرفتند بیشتر کسانی که به طور مداوم وضو می‌گیرند، بینی‌هایشان خالی از خاک و ویروس و میکروب است.

و روشن است که داخل بینی یکی از محل‌های تجمّع بسیاری از میکروب‌ها و ویروس‌هاست.

امّا شستن مداوم بینی و استنشاق و خارج‌کردن شدید آب بینی باعث می‌شود که داخلش خالی از عفونت‌ها و میکروب‌ها و در نتیجه، سالم‌ماندن تمامی بدن شود، زیرا این کار خطر انتقال میکروب از بینی به سایر اعضا را از بین می‌برد.»[٢٤٥]

٥. کوتاه‌کردن ناخن‌ها: بر اساس برخی روایات،[٢٤٦] مراد چیدن و قطع آن‌هاست.

بدون تردید کوتاه‌کردن ناخن‌ها سبب حفاظت انسان از میکروب‌هایی می‌شود که در زیر ناخن‌های بلند وجود دارد.

٦. شستن بندها و لابلای انگشتان: «براجم» جمع «بُرجُمة» است.

نووی  / می‌گوید: «براجم یعنی بند و مفاصل تمامی انگشتان.

عالمان چنین گفته‌اند: چرک لابلای گوش‌ها و میان سوراخ گوش نیز حکم کثافتی بند انگشتان را دارد که باید بوسیلۀ مسح پاک شود و بسا اوقات، زیادشدن آن‌ها به شنوایی انسان ضرر می‌رساند.

همچنین آنچه داخل بینی جمع می‌شود و نیز تمامی چرک‌های بدن که بر اثر عرق و غبار و ... به وجود می‌آید، والله أعلم.»[٢٤٧]

٧. کندن موی زیر بغل: یعنی پاکسازی موهایی که در زیر بغل می‌روید. نووی  / می‌گوید: «کندن موی زیر بغل قطعا و به اتّفاق همه، سنّت به شمار می‌رود و بهتر است کسی که می‌تواند، آن‌ها را بکَند و تراشیدن نیز جایز است.»[٢٤٨]

٨. تراشیدن موی زیر ناف: مراد از «عانه» موهایی است که بالای آلت تناسلی مرد و در اطراف آن رشد می‌کند و نیز موهایی که در اطراف فرج زن وجود دارد. موهایی که پیرامون مقعد بیرون می‌آید هم همین حکم را دارد.[٢٤٩]

نووی  / می‌گوید: «نتیجه آنکه تراشیدن موهای آلت تناسلی و پشت و اطراف آن مستحب و پسندیده است.

دربارۀ زمان و تعیین مدّت، باید گفت که هر گاه نیاز باشد، این کار صورت گیرد و کوتاه‌کردن سبیل و کندن موی زیر بغل و کوتاه‌کردن ناخن‌ها هم این گونه است.

امّا روایت انس  س که در صحیح مسلم آمده است: «وُقِّتَ لَنَا فِي قَصِّ الشَّارِبِ، وَتَقْلِيمِ الْأَظْفَارِ، وَنَتْفِ الْإِبِطِ، وَحَلْقِ الْعَانَةِ، أَنْ لَا نَتْرُكَ أَكْثَرَ مِنْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»[٢٥٠]؛ «در کوتاه‌کردن سبیل و گرفتن ناخن‌ها و کندن موی زیر بغل و تراشیدن موهای زیر ناف برای ما وقت تعیین شد که از ٤٠ روز بیشتر رها نکنیم.» بدین معناست که انجام‌ندادن این موارد، بیشتر از ٤٠ روز نشود و تا ٤٠ روز [اگر ضرورتی نباشد] جایز است، والله أعلم.»[٢٥١]

قطعا این امور سبب برتری، نظافت، پاکی، سلامتی و آسایش انسان می‌شود.

دکتر گیلانی دربارۀ کندن موهای زیر بغل و فواید آن می‌گوید: «کندن این موها ترشّح غدّه‌های عرقی و چربی‌ را ضعیف می‌کند و عادت بر کندن و نتراشیدن، از همان ابتدای رشد آن‌ها، مو را ضعیف نموده و باعث می‌شود که انسان احساس هیچ نوع دردی نکند.

مراد این است که توسّط دست انجام شود و امکان پاکسازی آن‌ها بوسیلۀ وسایل و موبرها نیز وجود دارد.

در حقیقت، رشد موها در زیر بغل‌ها پس از بلوغ به همراه پختگی و تکمیل نوعی غدد عرقی است که موادّ بوداری را ترشّح می‌کنند و اگر با چرک و غبار جمع شوند، بسیار بدبو و ناپسند می‌گردند.

امّا کندن موها به مقدار زیادی این بوها را کاهش می‌دهد و انسان را از دچارشدن به برخی بیماری‌ها حفاظت می‌کند؛ مانند بیماری‌های عفونی و بدبو، قارچ‌های پوستی، عفونت غدد عرقی، عفونت‌های پرخارش مو و ... .

همچنین سبب رهایی از حشرات داخل موها؛ مانند شپش عانه می‌شود.»[٢٥٢]

دکتر محمّد نزار دربارۀ فواید بهداشتی تراشیدن موی زیر ناف و حکمت و هدف اسلام از این سنّت و قانونی که منجر به نظافت و سلامتی می‌شود، چنین می‌آورد: «ناحیۀ زیر ناف و اطراف آلت تناسلی و پشت انسان، دارای عرق و اصطکاک بسیاری است.

و اگر موهای این ناحیه تراشیده نشود، ترشّحات عرقی و چربی جمع می‌گردد.

و زمانی که با زواید بدن؛ همچون ادرار و مدفوع آلوده شود، پاک‌کردنش سخت می‌گردد و گاهی اوقات این آلودگی به اطراف کشیده شده و میزان نجاست را زیاد می‌کند و تراکم و انباشته‌شدن آن‌ها سبب بدبویی و گندیدگی می‌گردد. اگر پاک نشود و نجاست‌ها از بین نرود، نماز صحیح نیست.»

دکتر دقر در ادامه می‌گوید: «تراشیدن موی زیر ناف سبب حفاظت از برخی بیماری‌های انگلی و موذی؛ مانند شپش عانه می‌شود؛ این شپش به ریشۀ موها می‌چسبد و در این حالت، از بین‌بردن آن بسیار سخت است.

همچنین سستی و لاغری را کاهش می‌دهد و به همین سبب، دین اسلام تراشیدن موی زیر ناف و موهای بلند اطراف مقعد را لازم گردانیده تا همواره تمیز باشد و بدین سبب که این منطقه بیشتر از سایر اعضای بدن در معرض آلودگی و بیماری قرار دارد.»[٢٥٣]

٩. استنجاء: یعنی پاکسازی آنچه از جلو یا عقب خارج شود بوسیلۀ آب یا سنگ. این کار لازم و از شروط طهارت است.[٢٥٤]

الله   در توصیف اهل قبا می‌فرماید:

﴿فِيهِ رِجَالٞ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِينَ[التّوبة: ١٠٨]

«در آن مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه شوند، و الله پاکیزگان را دوست دارد.»

ابن جوزی  / می‌گوید: «سبب نزول آیۀ مذکور این است که مردانی از اهل قبا با آب استنجاء می‌کردند و در نتیجه، این آیه نازل شد. شعبی نیز بر همین باور بود.

ابن عبّاس  ب می‌گوید: وقتی آیۀ فوق نازل گشت، رسول الله  ج نزدشان آمده و فرمودند: «ما الّذي أثنَی اللهُ بِهِ علَیکُم»؛ «الله متعال شما را به سبب چه [صفتی] توصیف کرده است؟»

آنان پاسخ دادند که: «ما با آب استنجاء می‌کنیم.»[٢٥٥]

الله تعالی انسان را آفرید و به وی آموخت که خود را از ادرار و مدفوع و سایر زوایدی که در روده‌ها و مثانه‌اش وجود دارد، پاک سازد تا بدنش پاکیزه و سالم گردد و بتواند تکالیف طبیعی و روزمرۀ خود را انجام دهد. پس از زدودن این آلودگی‌ها، بر فرد مسلمان لازم است که این محل‌ها را با آب بشوید. رسول الله  ج در این زمینه می‌فرمایند: «تَنَزَّهُوا مِنَ الْبَوْلِ؛ فَإِنَّ عَامَّةَ عَذَابِ الْقَبْرِ مِنَهُ»[٢٥٦]؛ «خودتان را از ادرار پاک [و دور] سازید که بیشتر عذاب قبر از این [ریختن ادرار به لباس و بدن] است.»

«تنزّه» به معنای پاک‌شدن و رهایی‌یافتن از آلودگی است. این کار فواید پزشکی بسیاری دارد و باعث پیشگیری از بیماری‌های فراوانی می‌شود. پزشکی معاصر ثابت نموده که نظافت این مناطق، دستگاه ادراری را از عفونت‌های ناشی از تراکم میکروب‌ها و ویروس‌ها و نیز مقعد و آلت تناسلی را از گرفتگی و پیدایش عفونت‌ها و زخم‌های عفونی حفاظت می‌کند. همچنین برای بیماران؛ بویژه بیماران دیابتی یا دیابت ادراری مفید است، چون ادرار بیمار دارای مقدار زیادی قند بوده و اگر آثار ادرار باقی بماند، این اعضا را در معرض ترشّح و عفونت قرار می‌دهد و ممکن است در زمان همبستری، این بیماری‌ها را به زن منتقل کند یا اینکه منجر به نازایی کامل شود.[٢٥٧]

علاوه بر موارد فوق، دین اسلام توصیه نموده که برای پاک‌کردن نجاست، از دست چپ استفاده شود تا دست راست که مخصوص غذاخوردن است، پاک و تمیز بماند. همچنین شستن محل را پس از تمیزکردن، لازم گردانیده است.

برخی مردم از توجّه اسلام به امور مذکور تعجّب می‌کنند! امّا این موضوع برای کسی که آگاه به ارزش و منزلت اسلام است و ایمان دارد الله تعالی دین اسلام را کامل نمود و آن را به عنوان آیینی ابدی برای بشر تا روز قیامت تعیین کرد، عجیب نیست؛ آیین و روشی که فقط خیر را برای بندگان مسلمان به دنبال دارد. الله ـ می‌فرماید:

﴿ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ[المائدة: ٣]

«امروز کافران از آیین شما مأیوس شدند، بنابراین از آنان نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را [به عنوان] دین برایتان برگزیدم.»

بنابراین دورکردن نجاست – بإذن الله- باعث حفاظت انسان از بسیاری بیماری‌ها می‌شود و از انتقال بیماری‌های واگیر و عفونی فراوانی جلوگیری می‌کند.[٢٥٨]

در کتاب «أسباب الشّفاء» چنین آمده است: «سال ١٩٦٣م در کشور انگلیس و بویژه در شهر "داندای"، بیماری حصبه فراگیر شد و ساکنان این شهر را وحشت شدیدی در برگرفت. همۀ نهادها و مردم تمام تلاششان را در زمینه‌های مختلف، برای توقّف انتشار این بیماری به کار گرفتند.

بالاخره دانشمندان تصمیم گرفتند که در رسانه‌ها به مردم هشدار دهند و آنان را از استفادۀ دستمال کاغذی در توالت‌ها منع کنند و سفارش کنند که مستقیما از آب استفاده نمایند تا عفونت و ویروس این بیماری منتقل و منتشر نشود.

مردم فورا به این خواسته عمل کردند و در کمال تعجّب، انتشار ویروس مذکور متوقّف شد و توانستند آن را محدود سازند. مردم پس از شناخت این فایده، یاد گرفتند که برای نظافت، در عوض دستمال‌های کاغذی، از آب استفاده نمایند.

ما نمی‌دانیم که اگر این افراد می‌دانستند مسلمانان بیش از ١٤٠٠ سال است این کار را انجام می‌دهند، چه می‌گفتند؟! و مسلمانان این کار را به سبب انتشار ویروس حصبه انجام نمی‌دهند، بلکه چون آفریدگار حصبه و سایر بیماری‌ها آنان را به آنچه باعث سلامتی و عافیتشان می‌شود، دستور داده و آنان هم شنیده و اطاعت کردند. الله تعالی می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ[الملك: ١٤]؛ «آیا کسی‌که [همۀ موجودات را] آفریده است، [از حال آنان] نمی‌داند؟ در حالی‌ که او باریک‌بین و آگاه است.»»[٢٥٩]

١٠. مضمضه: یعنی حرکت‌دادن و چرخاندن آب در دهان به هنگام وضو تا دهان پاک و تمیز شود.

دانش معاصر به این نتیجه رسیده که مضمضه دهان و حلق را در برابر عفونت‌ها حفاظت می‌کند و ترشّحات لثه را از بین می‌برد و نیز دندان‌ها را سالم نگه‌ می‌دارد و آن‌ها را از زواید غذایی باقی‌مانده در لابلای دندان‌ها، تمیز می‌نماید.

فایدۀ دیگر مضمضه که بسیار هم مهم است، قوی‌کردن برخی از عضلات صورت، تر و تازه‌نگه‌داشتن چهره و حفاظت گردی آن است. این کار تمرینی مهم از دیدگاه متخصّصان تربیّت بدنی به شمار می‌رود و اگر تحریک عضلات دهان در زمان مضمضه، به درستی انجام شود، این تمرین تاثیر زیادی در آرامش روانی فرد دارد.[٢٦٠]

[٢٣٥]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٦١. در کتاب، شمارۀ ٢١٦ آمده است. [مترجم]

[٢٣٦]- نک: صحیح مسلم بشرح النّووي، ج ٣، ص ١٤٩؛ بهجة قلوب الأبرار في شرح جوامع الأخبار، عبدالرّحمان سعدی، ص ٨١.

[٢٣٧]- نک: بهجة قلوب الأبرار في شرح جوامع الأخبار، ص ٨٢.

[٢٣٨]- روائع الطّبّ الإسلامي، ج ١، صص ٧٣- ٧٤

[٢٣٩]- بهجة قلوب الأبرار، ص ٨٢.

[٢٤٠]- روائع الطّبّ الإسلامي، ج ١، ص ٧٤.

[٢٤١]- نک: لسان العرب، ج ١٠، ص ٤٤٦؛ صحیح مسلم بشرح النّووي، ج ٣، ص ١٤٢.

[٢٤٢]- نک: بهجة قلوب الأبرار، ص ٨١؛ روائع الطّبّ الإسلامي، ج ٢، ص ٤.

[٢٤٣]- الأم، امام شافعی  /، ج ١، ص ٢٣؛ مسند احمد، ج ٦، صص ٤٧، ٦٢ و ١٢٤.

[٢٤٤]- نک: بهجة قلوب الأبرار، ص ٨١.

[٢٤٥]- أسباب الشّفا من الأسقام والأهواء، ابواسحاق عراقی، ص ٤٠.

[٢٤٦]- نک: صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٥٧.

[٢٤٧]- صحیح مسلم بشرح النّووی، ج ٣، ص ١٥٠.

[٢٤٨]- همان، ص ١٤٩.

[٢٤٩]- همان، ص ١٤٨.

[٢٥٠]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٥٨.

[٢٥١]- صحیح مسلم بشرح النّووی، ج ٣، صص ١٤٨- ١٤٩.

[٢٥٢]- روائع الطّبّ الإسلامي، ج ١، ص ٧٢.

[٢٥٣]- همان.

[٢٥٤]- نک: بهجة الأبرار، ص ٨٢.

[٢٥٥]- زاد المسیر، ابن جوزی، ج ٣، ص ٥٠١.

[٢٥٦]- دارقطنی، شمارۀ حدیث: ٧؛ آلبانی  / در إرواء الغلیل، شمارۀ حدیث: ٢٨٠، این روایت را صحیح دانسته است.

[٢٥٧]- نک: أسباب الشّفاء من الأسقام والأهواء، ص ٣٥.

[٢٥٨]- همان، ص ٣٦.

[٢٥٩]- همان.

[٢٦٠]- همان، ص ٤٠.