٢٦-٢. نگاهی به جهاد با بررسی سیرۀ نبوی
قطعا همه میدانند که محمّد مصطفی ج به جهانیان، حکمت و هدایت و اصلاح بخشیدند و شمشیری که فرمان به برکشیدن آن دادند، همچون چاقوی جرّاحی پزشکی خیرخواه است که بدن بیمار را با آن میشکافد تا خون فاسدش بریزد و صحیح و سالم گردد.
کسی که سیرۀ نبوی را بررسی نماید، قطعا این سخن أمّ المؤمنین عایشه ل را صحیح میبیند که گفت: «سوگند به الله که هرگز پیامبر ج برای خودشان انتقام [و خشم] نمیگرفتند تا زمانی که حرمات الهی شکسته نمیشد که در این صورت، برای رضای الله متعال انتقام [و خشم] میگرفتند.»[٣٤٠]
پیامبر ج با کسانی که در زمین فساد میکردند و قصد اصلاح نداشتند، نجنگیدند تا خودشان زنده بمانند، بلکه هدف از مبارزۀ ایشان، علاقه به بقای فضیلت، ظهور حقیقت، توسعه و انتشار انوار توحید و تاسیس نظامهای پاک مدنی بود، امّا کسانی که با امور بیهوده و پیروی از تمایلات نفسانی رشد و نمو کردهاند، این مطلب را نمیفهمند.[٣٤١]
تهمتزنندگان بر پیامبر ج انتظار دارند که ایشان پس از آن دشمنی و تجاوزی که علیه خودشان و اسلام و مسلمانان صورت گرفت، چه کاری انجام میدادند؟ دشمنی و تجاوزی که نزدیک بود به زندگی ایشان پایان دهد!
تمامی مردم دنیا میدانند که چگونه همۀ کافران آن محاصرۀ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مشهور را در شعب ابوطالب علیه مسلمانان اجرا کردند، به گونهای که ضررهای فراوانی به محمّد ج و صحابه و برخی از خویشاوندان ایشان رسید و حتّی برخی از آنان روزی برگهای درختان را از شدّت گرسنگی میخوردند!
اگر الله متعال دلهای تعدادی از افراد جوانمرد را مهربان نمیکرد، قطعا کافران به هدفشان میرسیدند. این آزار و اذیّتها باعث شد که پیامبر ج به صحابه ش اجازه دهند تا با هجرتی بزرگ به سوی مدینه روند.
سپس کافران تصمیم گرفتند در صبح آن شبی که از هر قبیلهای جوانی انتخاب کرده بودند، با زدن شمشیرهایشان به زندگی پیامبر ج پایان دهند و خونخواهی ایشان در میان قبایل گم و ضایع شود و قریش نتواند با آنان بجنگد.
آیا ملحدان انتظار صبری بیشتر از این صبر پیامبر ج دارند؟! و چگونه انتظار دارند که رسول الله ج پس از این سختیها، با مردمی که علیه ایشان شمشیر کشیدند و هیچ کدامشان از پیامبر ج حمایت نکردند و فقط الله متعال حافظ ایشان بود، صلح و آشتی میکردند؟!
بدون تردید صبر و بردباری محمّد ج بر قومشان حتّی به همین اندازه هم نشانۀ ارزش و اهمّیت تسامح و مدارا از دیدگاه ایشان و نیز سازش و صلح با قومی که فقط مستحقّ گوگرد و هیزم [سوختن] بودند، است.
تردیدی نیست که محمّد مصطفی ج با مشرکان صلح نموده و از مرز و محدودۀ صبر گذشتند، امّا این صلح و آشتی و صبر فایده نداد، و با وجود این، سازش و صبر پیامبر ج ادامه یافت هر چند با منطق و شیوۀ زندگی همخوانی نداشت و نیز با منطق و زندگی رسول الله ج که همچون دلیران عرب، قوی و دارای حسب و نسب و فضایل بزرگی بودند و مبعوث شدند تا پیامآور زندگی باشند و با مردم به گونهای که آنان بفهمند، سخن گویند.
اگر مردم از پیامبر ج نیکی و احسان دیدند، آیا پاسخ نیکی، چیز دیگری غیر از نیکی است؟! اگر چیز دیگری باشد، قطعا دین محمّد ج پادزهر است و آهن را با فولاد پاسخ میدهد.
جای تعجّب است که آنچه محمّد ج به عنوان روش خود و شیوۀ حمایت از دعوت خویش در قرنهایی طولانی، انتخاب کردند، همان شیوهای است که بشریّت آن را در برابر دیگران برای حفظ بقا برگزیده است!
اگر مردم در برابر ستم سر فرود آورند و سمت چپ صورتشان را برای کسانی که به سمت راست چهرۀشان سیلی زده، بگردانند، قطعا هیچ کس در دنیا در برابر ظالمی سر بلند نخواهد کرد و ستمکاران با شکوه و محترمانه به زندگیشان ادامه خواهند داد.
اگر یاران محمّد ج به مانند یاران موسی ÷ میگفتند:
﴿فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ﴾[المائدة: ٢٤]
«پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید، ما همین جا نشستهایم.»
هرگز اسرار و اهداف این دین بزرگ به وقوع نمیپیوست و به مردم فایده نمیداد؛ آن هم دینی که بهترین راهحلها را برای مشکلات امروزی جهان ارائه داده و هیچ دینی بهتر از دین محمّد ج در این زمینه نیست.[٣٤٢]
زمانی که پیامبر ج به مبارزه برمیخیزند و جهاد در برابر مشرکان و مخالفان را انتخاب میکنند، آیا بدین معناست که رحمت و مهربانی خویش را رها نموده و هدف اول و آخر ایشان ریختن خونها و توجّهنکردن به عهد و حرمتهاست؟!
در گفتار بعدی، این موضوع روشن خواهد گشت.
[٣٤٠]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ٣٣٦٧؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ٢٣٢٧.
[٣٤١]- نک: حدائق الأنوار، ج ١، ص ٤٤ و ج ٢، ص ٥٠٩؛ محمّد ج رسول الله وخاتم النّبیّین، ص ١٠٤؛ محمّد ج رسول الله، محمّد رضا، ص ٢٣٠.
[٣٤٢]- نک: مقالۀ «نبیّ الملحمة» از عبدالصّبور مرزوق در کتاب محمّد رسول الله نوشتۀ احمد تیمور پاشا، صص ١٨١- ١٨٥.