روایت اول: از ابن عمر رضی الله عنهما
ایشان میگوید: «وَقَفَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى قَلِيبِ بَدْرٍ فَقَالَ: «هَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّهُمُ الآنَ يَسْمَعُونَ مَا أَقُولُ»، فَذُكِرَ لِعَائِشَةَ، فَقَالَتْ: إِنَّمَا قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّهُمُ الآنَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي كُنْتُ أَقُولُ لَهُمْ هُوَ الحَقُّ» ثُمَّ قَرَأَتْ ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾[النمل: ٨٠] حَتَّى قَرَأَتْ الآيَة».[٩]
«پیامبر ج بر کناره چاه بدر ایستاد و فرمود: «آیا آنچه را که پروردگارتان به شما وعده میداد را حق یافتهاید؟» سپس فرمود: «آنها الآن آنچه را که میگویم میشنوند»، این قصه برای عائشه ل بازگو شد، ایشان گفتند: پیامبر ج «اینگونه نگفتهاند بلکه» فقط اینطور فرمودهاند که: آنها الآن میدانند که آنچه را که به آنها میگویم حق است، سپس این آیه را تلاوت کردند: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾، بیگمان تو نمیتوانی مردگان را شنوا بگردانی».
[٩] - بخاری؛ حدیث شماره ٣٦٨٢.