شنیدن یا نشنیدن مردگان

دوم: حدیث

دوم: حدیث

«إِنَّ الْمَيِّتَ إِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ، إِنَّهُ لَيَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ إِذَا انْصَرَفُوا»

این حدیث «إِنَّ الْمَيِّتَ إِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ، إِنَّهُ لَيَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ إِذَا انْصَرَفُوا»، «مرده صدای نعلین مردم را وقتی بعد از دفنش باز می‌گردند می‌شنود».[١١]

و در روایتی دیگر چنین آمده است: «إِنَّ العَبْدَ إِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ وَتَوَلَّى عَنْهُ أَصْحَابُهُ، وَإِنَّهُ لَيَسْمَعُ قَرْعَ نِعَالِهِمْ، أَتَاهُ مَلَكَانِ...»: «وقتی انسان در قبرش نهاده می‌شود و یارانش او را ترک می‌کنند و در آن حال که او صدای نعلین آن‌ها را می‌شنود، دو فرشته به نزدش می‌آیند...».[١٢]

جواب: همانطور که از متن حدیث پیداست این شنوایی مخصوص وقتی است که مرده در قبر نهاده می‌شود و دو فرشته نکیر و منکر برای سؤال از او به سراغش می‌آیند و هیچگونه عمومیتی در آن نیست و موردی خاص و محدود و استثنایی هست حتی در همین حالت خاص نیز، شنوایی مرده فقط به یک امر خاص تعلق می‌گیرد نه به تمام صداهای اطراف قبر یعنی فقط صدای نعلین تشییع‌کنندگان را می‌شنود، نه مثلاً صدای سخن گفتن آن‌ها و نه صدای دیگری!

باید از معتقدین به سماع اموات پرسید که اگر بنابر ادعای شما مرده تمامی صداهای اطراف قبر را در هرزمان می‌شنود چرا رسول الله  ج فقط به این مورد خاص (شنیدن صدای برخورد نعلین به زمین در هنگام بازگشت مردم) اشاره کرده است؟ باید گفت که اگر در ذهن اصحابِ ایشان، این حقیقت مستقر و مسلّم نبود که: «مرده نمی‌شنود»، ایشان این سماع خاص را عنوان نمی‌نمودند. اگر عکس این را فرض کنیم و تصور کنیم که اصحاب طبق تعالیم پیامبر  ج معتقد بودند که مرده تمام صداها را می‌شنود، در آن صورت تذکر پیامبر  ج در این مورد که مرده صدای نعلین را می‌شنود امری عبث و بی‌معنی می‌بود و کلا و حاشا از ایشان!

فرض کنید شما مشغول سخن گفتن با کسی هستید و حاضرین در مجلس تمام سخنانتان را می‌شنوند، اگر در این حین مخاطب به شما تذکر دهد که سایر اشخاص هم فلان جمله‌ی شما را شنیدند این کاری بی‌معنی خواهد بود!!! و شما به او خواهید گفت: آن‌ها تمام سخنان مرا می‌شنوند نه فقط این جمله مرا!!! اما اگر شما با شخصی در گوشی پچ پچ کنید و شخصی دیگر که نزدیکی شماست سخنان شما را نشنود و در میان سخنان‌تان صدایتان لحظه‌ای بلند شود آن وقت مخاطب حق دارد به شما تذکر دهد که فلانی این جمله شما را شنید.

پس با این توضیح معلوم می‌شود که چون مرده نمی‌شنود و اصحاب نیز این را می‌دانستند، اما از این مورد استثنایی بی‌خبر بودند که مرده بنا بر حکمتی صدای نعلین دفن‌کنندگان را هنگام بازگشت‌شان می‌شنود، پیامبر این استثناء را تذکر داد و از همین نوعِ بیان پیامبر روشن است که مرده دیگر صداها را و مثلاً صدای سخن گفتن مردم هنگام بازگشت از قبر را نمی‌شنود و إلا اگر پیامبر  ج می‌خواست بگوید که مرده می‌شنود به طور واضح و صریح می‌فرمود: «مرده می‌شنود». اما هیچگاه پیامبر چنین چیزی را نگفته‌اند و بلکه قرآن عکس آن را صراحتاً و مطلقاً می‌فرماید: ﴿إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ.

و نیز لازم به ذکر است که عالم مردگان و جهان بعد از مرگ امری غیبی است و با خیال و ظن و گمان و نظر و قیاس نمی‌توان درباره‌ی آن چیزی گفت، بلکه باید فقط به اخبار وحی اکتفاء نمود و بدان ایمان آورد و بر وحی الهی درباره‌ی امور غیب، با قیاس و یا استقراء چیزی نمی‌توان افزود. پس مسأله‌ی سماع اموات مسأله‌ای غیبی است و وقتی رسول الله  ج در پرتو وحی الهی خبر می‌دهد که مرده یک سماع خاص دارد یعنی صدای نعلین تشییع‌کنندگان در هنگام بازگشت از گورستان را می‌شنود نمی‌توان سایر اصوات را نیز بدان قیاس نمود و گفت چون این صدا را می‌شنود پس دیگر صداها را نیز همانند آن خواهد شنید! و یا از روی استقراء ناقص، خاصیت یک جزء را بر کل تعمیم داد و ادعا کرد که چون صدای نعلین میت است پس تمامی صداها مسموع اویند!

بنابراین هرچند که مرده در این حالت خاص (بعد از دفن و بازگشت مردم) نوعی شنوایی محدود و مخصوص (شنیدن صدای نعلین) دارد، اما نباید این را اصل و قاعده قرار داد و ادعا کرد که مردگان کلاً می‌شنوند، بلکه باید این را استثنایی از قاعده‌ی کلی قرار داد، همانطور که در بسیاری از علوم و مباحث علمی قواعدی کلی به اثبات می‌رسند و در عین حال برخی استثنائات جزیی نیز دارند و همانطور که در اصول فقه نیز مبحث قاعده‌ی استثناءِ اقل از اکثر یا خاص از عام مقرر گردیده است.

[١١] - مسلم: حدیث شماره ٥١١٦.

[١٢] - بخاری: حدیث شماره ١٢٨٥.