قرآن در نهج البلاغه

۱- قرآن حبل‌الله است

۱- قرآن حبل‌الله است

«...وَإِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ، فَإِنَّهُ حَبْلُ اللهِ الْـمَتِينُ، وَسَبَبُهُ الاَمِينُ، وَفِيهِ رَبِيعُ الْقَلْبِ، وَيَنَابِيعُ الْعِلْمِ، وَمَا لِلْقَلْبِ جَلاَءٌ غَيْرُهُ...» [۱].

(خداوند پاک احدی را به مانند این قرآن پند نداده است. براستی که آن ریسمان استوار الهی و سبب مورد اطمینان اوست؛ و در آن بهار دل و سرچشمه‌‌های دانش است. و برای دل صفابخشی جز آن نیست).

«...وَنُوراً لَيْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ، وَحَبْلاً وَثِيقاً عُرْوَتُهُ...» [۲].

(روشنایی است که همراهش هیچگونه تاریکی نمی‌باشد. و ریسمانی است که چنگ زدن به آن اطمینان بخش است).

و در نامه ارزنده‌ای که به یکی از دوستدارانش یعنی حارث حمدانی می‌نویسد، نکات بسیار ارزنده‌ای را یادآور می‌گردد که اولین نکتۀ فرمان، چنگ زدن به قرآن کریم و پندگیری از آن است:

«وَتَمَسَّكْ بِحَبْلِ الْقُرآنِ، وَانْتَصِحْهُ، وَأَحِلَّ حَلاَلَهُ، وَحَرِّمْ حَرَامَهُ...» [۳].

(به ریسمان قرآن چنگ زن و از آن پند و اندرز گیر و حلالش را حلال و حرام آن را حرام دار ...).

و خود آنحضرت نیز افتخار می‌کند که در زمرۀ افرادی بوده که به ریسمان الهی چنگ می‌زدند، و سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای آنان را از راه خدا باز نمی‌داشته است:

«وَإِنِّي لَـمِنْ قَوْمٍ لاَ تَأخُذُهُمْ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ... مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ...» [۴].

(و من از جمله کسانی بودم که در مورد خداوند سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای در آنان مؤثّر نبوده ... چنگ‌زنندگان به ریسمان قرآن بودند).

این تنها موردی نیست که امام ÷از اصحاب پیامبر جبه خصوص سابقون اوّلون از مهاجرین و انصار به نیکی یاد می‌کند و تمسّک آنها را به قران کریم می‌ستاید. آنانکه طبق آیۀ شریفۀ: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِبهترین امت، و به موجب آیۀ ﴿وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَتعلیم‌ یافتگان رسول خدا جدر کتاب و حکمت بودند. و از شاگردان ممتاز جز این انتظار نمی‌رود که در عمل به سفارش الهی ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚگوی سبقت را ربوده، و به خانواده و نزدیکان خود نیز چنین سفارش کنند که:

«اللهَ اللهَ فِي الْقُرْآنِ، لاَ يَسْبِقْكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ» [۵].

(خدا را، خدا را در مورد قرآن در نظر گیرید. دیگران در عمل به قرآن بر شما پیشی نگیرند).

[۱] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۷۵. [۲] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۹. [۳] نهج‌البلاغه، نامه ۶۹. [۴] نهج‌البلاغه، خطبه ۲۳۴. [۵] نهج‌البلاغه، نامه ۴۷.