قرآن در نهج البلاغه

۱۴- کتاب و سنت از یکدیگر جدایی‌نا‌پذیرند

۱۴- کتاب و سنت از یکدیگر جدایی‌نا‌پذیرند

«أَفِيضُوا في ذِكْرِ اللهِ فَإِنَّـهُ أَحْسَنُ الذًِّكْرِ، وَارْغَبُوا فِيَما وَعَدَ المُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ الْوَعْدِ، وَاقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْـهَدْيِ، وَاسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أهْدَى السُّنَنِ. وَتَعَلَّمُوا الْقرْآن، فَإِنَّـهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ...» [۳۶].

(در ذکر خدا بشتابید که نیکوترین ذکر است، و در آنچه خداوند متقیان را وعده فرموده است، رغبت نمایید که وعده او راست ترین وعده‌هاست. و به هدایت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین هدایت است. و به سنّت او عمل کنید که هدایت کننده‌ترین سنّت‌هاست. و قرآن را فرا گیرید که نیکوترین سخن است).

امام ÷عمل به کتاب خدا و سنّت پیامبر جرا وظیفه حکومت اسلامی و از حقوق مردم می‌داند:

«وَلَكُمْ عَلَيْنَا الْعَمَلُ بِكِتَابِ اللهِ وَسِيرَةِ رَسُولِهِ، وَالْقِيَامُ بِحَقِّهِ، وَالْنَّعْشُ لِسُنَّتِهِ» [۳۷].

(حق شما بر ما ـ و وظیفۀ ما نسبت به شما ـ عمل به کتاب خدا و سیرۀ رسول‌خدا جو قیام به حق او و تسلیم در برابر سنّت اوست).

آنحضرت در جمع‌آوری صدقات نیز مأموران خود را از سفارش به تقوی و رعایت عدالت فراموش نکرده و بر تقسیم آن براساس کتاب و سنّت تأکید می‌نماید و به مأمور خویش فرمان می‌دهد:

«انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وَلاَ تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً، وَلاَ تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً، وَلاَ تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكثَرَ مِنْ حَقِّ اللهِ فِي مَالِهِ ...حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللهِ... لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ ج» [۳۸].

(با توجه و رعایت تقوای خداوند یگانه و بی‌شریک، حرکت کن. هیچ مسلمانی را به ترس و وحشت نینداز و با اجبار و اکراه بر او گذر مکن و از اموال او چیزی بیش از حق الهی نستان... تا به اذن خدا ـ آن اموال ـ نزد ما برسد و ما مطابق کتاب خدا و سنّت پیامبرش جتقسیم نماییم).

و در فرمان ارجمند خویش به مالک اشتر می‌نویسد:

«وَاعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ...وَكُلٌّ قَدْ سَمَّى اللهُ سَهْمَهُ، وَوَضَعَ عَلَى حَدِّهِ وَفَرِيضَتِهِ فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ جعَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً...» [۳۹].

(و بدانکه رعیّت را گروه‌هایی است؛ و نصیب هر گروه را خداوند در کتاب خویش یا سنّت پیامبرش جنامبرده، و حدّ واجب آنرا تعیین فرموده؛ پیمانی که نزد ما محفوظ است...).

و در آخرین فراز از این منشور بلندش به او توصیه می‌کند:

«وَالْوَاجِبُ عَلَيْكَ أَنْ تَتَذَكَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَكَ: مِنْ حُكُومَةٍ عَادِلَةٍ، أَوْ سُنَّةٍ فَاضِلَةٍ، أَوْ أَثَرٍ عَنْ نَبِيِّنَا جأَوْفَرِيضَةٍ فِي كِتَابِ اللهِ» [۴۰].

(و بر تو لازم است که حکومت‌های عادل گذشته و سنّت‌های نیکو و آثار پیامبرمان و فرائض کتاب خدا را همیشه به یاد داشته باشی).

و در مورد حکمیّت قرآن کریم می‌فرماید:

«إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ، وَإِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ... وَلَمـَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إِلَى أَنْ نُحَكِّمَ بَيْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَكُنِ الْفَرِيقَ الْمـُتَوَلِّيَ عَنْ كِتَابِ اللهِ، وقَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ، فَرَدُّهُ إِلَى اللهِ أَنْ نَحْكُمَ بِكِتَابِهِ، وَرَدُّهُ إِلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بسُنَّتِهِ; فَإِذَا حُكِمَ بِالصِّدْقِ فِي كِتَابِ اللهِ، فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ بِهِ، وَإِنْ حُكمَ بسُنَّةِ رَسُولِهِ فَنَحْنُ أَوْلاَهُمْ بِهِ» [۴۱].

(ما ـ در قضیه حکمیّت ـ اشخاص را حاکم قرار ندادیم؛ بلکه قرآن را حاکم قرار دادیم... و آنگاه که قوم ـ مخالف ـ ما را فرا خواند تا قرآن را بین خود حاکم قرار دهیم، گروهی نبودیم که از کتاب خدای تعالی رویگردان باشیم. که خداوند سبحان فرموده است: «هرگاه در امری اختلاف نمودید آنرا به خدا و رسول برگردانید»؛ منظور از برگرداندن به کتاب خدا این است که مطابق کتابش داوری کنیم؛ و برگرداندن به رسول یعنی که از سنت او پیروی نماییم؛ چنانچه به راستی مطابق کتاب خدا حکم شود، ما سزاوارترین مردم ـ نسبت به امر خلافت ـ هستیم. و اگر به سنّت رسول خدا جنیز داوری شود، باز هم ما شایسته‌تریم) [۴۲].

[۳۶] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۹. [۳۷] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۸. [۳۸] نهج‌البلاغه، نامه ۲۵. [۳۹] نهج‌البلاغه، نامه ۵۳. [۴۰] نهج‌البلاغه، نامه ۵۳. [۴۱] نهج‌البلاغه، خطبه ۱۲۵. [۴۲] نظریه قرآنی امام ÷درباره حکومت اسلامی و تعیین امام، در نهج‌البلاغه، کتاب الصّفیّن و سایر منابع معتبر آمده، خود بحث مستقلی است که در جزوه سیاست وی و صداقت علوی اشارتی بدان رفته است.