۲- قرآن کتاب ناطق است
نطق و گویایی هر نوشتهای همان دلالت آن است. چنانکه علم الهی در قرآن کریم به کتابی تعبیر شده است که به حق سخن میگوید:
﴿وَلَدَيۡنَا كِتَٰبٞ يَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ٦٢﴾[المؤمنون: ۶۲].
«و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید و ایشان مورد ستم واقع نمیشوند».
﴿هَٰذَا كِتَٰبُنَا يَنطِقُ عَلَيۡكُم بِٱلۡحَقِّۚ﴾[الجاثية: ۲۹].
«این کتاب ماست که بر شما به حق سخن میگوید».
و قرآن نیز مانند هر کتاب دیگری ظاهرا ساکت و صامت است، با این تفاوت که چون کلام حق است و باطل در آن هیچگونه راهی ندارد، لذا چنانچه بدون عناد و بیماری روحی خوانده یا شنیده شود، برای گوشهای شنوا و دلهای پاک گویاترین کلام و رساترین سخن است.
و لذا امام÷میفرماید:
«فَالْقُرآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ، وَصَامِتٌ نَاطِقٌ ...» [۶].
(قرآن امرکنندهای در عین حال نهیکننده است؛ و ساکتی است که در عین حال ناطق و گویاست).
«وَكِتَابُ اللهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ، نَاطقٌ لاَ يَعْيَا لِسَانُهُ، وَبَيْتٌ لاَ تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ، وَعِزٌّ لاَ تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ...» [۷].
(و کتاب خدا در میان شماست. گویایی که زبانش خسته نگردد. بنایی که ارکانش ویرانی ندارد. و چیره شوندهای که یارانش شکست ناپذیرند).
«إنَّ اللهَ تَعالَى بَعَثَ رَسُولاً هَادِياً بِكِتَابٍ نَاطِقٍ وَأَمْرٍ قَائم» [۸].
(براستی خداوند فرستادهای را همراه با کتابی گویا و امری پایدار برانگیخت).
«...كِتَابُ اللهِ تُبْصِرُونَ بِهِ، وَتَنْطِقُونَ بِهِ، وَتَسْمَعُونَ بِهِ، وَيَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْض، وَيَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلى بَعْض، وَلاَ يَخْتَلِفُ فِي اللهِ، وَلاَ يُخَالِفُ بِصَاحِبِهِ عَنِ اللهِ...» [۹].
(کتاب خداست که به وسیله آن ـ سخن حق را ـ میگویید و میشنوید. برخی از آن گویای برخی دیگر، و پارهای از آن گواه پارهای دیگر است. و در مورد خدا پراکندگی و اختلاف ندارد. و هم صحبت خویش را از خدا جدا نسازد).
[۶] نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۲. [۷] نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۳. [۸] نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۸. [۹] نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۳.