دموکراسی اسلامی حقیقت یا خیال؟

دموکراسی یا اسلام

دموکراسی یا اسلام

قبول دموکراسی به عنوان نظام حکومت داری یعنی رد نظام و شریعت اسلامی، زیرا خداوند تبارک و تعالی از ما تحکیم شریعت الهی را بدون چون و چرا در همۀ امور زندگی می‌خواهد و نظام دموکراسی با آن مخالف است و هرکه نظام دموکراسی را پذیرفت مجبور است خواسته یا نخواسته به آیات قرآن و فرامین والای اسلامی کفر بورزد. که این امر اختلاف اساسی و حقیقی بین اسلام و دموکراسی می‌باشد. زیرا در دین مبین اسلام حکم و سیادت و قانون گذاری فقط برای خداوند تبارک و تعالی می‌باشد و انسان‌ها مکلف‌اند‌ در همۀ امور خود از اعتقادات و عبادات گرفته تا معاملات و عادات و تصورات از احکام الهی پیروی کنند و در مواضع متعددی در قرآن کریم به این مسأله اشاره شده است:

﴿أَلَا لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِينَ[الأنعام: ۶۲].

«هان بدانید که فرمان و داوری از آن الله است و او سریعترین حسابگران است».

﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ٤٠[يوسف: ۴۰].

«فرمانروایی از آن الله است و بس، و الله دستور داده که جز او را نپرستید این است دین راست و ثابت، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند

﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُۖ وَعَلَيۡهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ٦٧[يوسف: ۶۷].

«فرمانروایی از آن الله است و بس».

﴿فَٱلۡحُكۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِيِّ ٱلۡكَبِيرِ[غافر: ۱۲].

«پس فرمانروایی از آن خداوندِ والا مقام و بزرگوار است».

و خداوندأ می‌فرماید:

﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩[النساء: ۵۹].

«پس اگر اختلاف کردید در چیزی برگردانید آن را بسوی الله و پیامبر اگر به خداوند و روز آخرت ایمان دارید و این بهتر و نیکوتر است».

و نظام دموکراسی میگوید: (اگر در چیزی نزاع کردید آن را به ملت، مجلس پارلمان و یا رئیس جمهور مطابق به قانون وضعی ساختۀ بشر برگردانید).

﴿أُفّٖ لَّكُمۡ وَلِمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٦٧[الأنبياء: ۶۷].

«وای بر شما و وای بر آن چیزهایی که بجای الله می‌پرستید آیا نمی‌فهمید»﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥[النساء: ۶۵].

«اما نه، قسم به پروردگارت که آنان مؤمن به شمار نمی‌آیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته وکاملاً (تسلیم قضاوت تو) باشند».

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ[الأنعام: ۵۷] «فرمانروایی از آن الله است و بس»

و نفرمود: فرمانروایی از آن مردم است، و می‌فرماید:

﴿وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ[المائدة: ۴۹].

«و فیصله نما در میان آن‌ها به آنچه خداوند نازل کرده است».

و نفرموده (به آنچه در قانون اساسی نوشته شده است در میان آن‌ها فیصله نما)، بلکه این سخن، سخن مشرکان از فریب خوردگانِ نظامِ دموکراسی و قوانین وضعی است.

آری در اسلام قانونگذار و حاکم مطلق خداوندأ است زیرا اوست که می‌فرماید:

﴿فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ[المائدة: ۴۸].

«پس میان آنان بر طبق چیزی داوری کن که الله بر تو نازل کرده است، و به خاطر پیروی از آرزوهای ایشان از حقی که بر تو آمده روی مگردان».

﴿وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ٤٩[المائدة: ۴۹].

«و در میان آنان طبق چیزی حکم کن که الله به تو نازل کرده است و از آرزو‌های ایشان پیروی مکن، و از آنان بر حذر باش که تو را از برخی چیزهایی که الله بر تو نازل کرده است بدور و منحرف نکنند، پس اگر رو گرداندند، بدان که الله می‌خواهد بسبب پاره‌ای گناهانشان آن‌ها را دچار بلا و مصیبت سازد، بیگمان بسیاری از مردم (از احکام شریعت) سرپیچی و نافرمانی می‌کنند».

﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠[المائدة: ۵۰].

«آیا جویای حکم جاهلیت هستند؟ آیا چه کسی برای افراد معتقد(مردمی که یقین دارند) بهتر از الله حکم می‌کند؟»

پس در نزد مسلمان امر و حکم و قانونگذاری فقط از آن خداوند متعال و رسول او جمی‌باشد، زیرا هرآنچه پیامبر ج فرموده‌اند وحی خداوندأ است.

خداوند تبارک و تعالی است که امر و نهی می‌کند، ذات ذوالجلال اوست که حلال وحرام را بیان می‌کند پس سیادت حقیقی فقط برای خداوندأ می‌باشد نه مردم و پارلمان و نه قوانین وضعی بشر.

خداوندأ دربارۀ نصرانی‌ها می‌فرماید:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ[التوبة: ۳۱].

«غیر از الله، علمای دین و پارسایان خود را هم به خدایی گرفته اند».

در حالیکه آن‌ها به علمای خویش سجده نمیکردند بلکه آن‌ها را در حلال گردانیدن حرام و حرام گردانیدن حلال اطاعت نمودند و در این عمل با آن‌ها موافقت ورزیدند و خداوند تعالى این امر را بمثابۀ گرفتن خدایان شمرد، زیرا اطاعت از تشریع و قوانین و احکام عبادتیست که بجز پروردگارأ برای دیگری جایز نیست، و اگر انسان ولو در یک حکم، به غیر پروردگارأ رجوع کند، با این عمل مشرک می‌شود.

در نظام دموکراسی حق همان است که مردم آن را حق می‌پندارند و باطل همان است که مردم آن را باطل بدانند. در حالیکه در نظام اسلامی حق همان است که باری تعالی آن را حق قرار داده و باطل همان است که او تعالی آن را باطل شمرده است.

﴿ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ١٤٧[البقرة: ۱۴۷].

«حق از جانب پروردگارت است پس هرگز جزو شک(تردید) کنندگان مباش»

﴿لَقَدۡ جَآءَكَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ[يونس: ۹۴].

«بیگمان حق از سوی پروردگارت بر تو آمده است و از زمرۀ مترددان مباش».

﴿إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤۡمِنُونَ١٧[هود: ۱۷].

«قرآن حق است و از جانب پروردگارت است ولی بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند».

در نظام دموکراسی معیار خطا و صحیح بودن ارادۀ ملت است درحالیکه در نظام اسلامی معیار حق و باطل فرمودۀ اللهأ و رسول او ج می‌باشد یعنی حاکم و قانونگذار حقیقی فقط الله تبارک و تعالی می‌باشد، برعکس نظام دموکراسی که مردم را به منزلتی قرار می‌دهد که غیر از اللهشایستۀ دیگری نیست. و این حقیقتی است که کسی نمی‌تواند آن را انکار کند مگر آنکه با نیرنگ و دروغ بخواهند مسلمانان را فریب دهند، و این اختلافی است که بین جوهر دموکراسی و دین مبین اسلام وجود دارد و بدین سبب نمی‌شود اسلام و دموکراسی را به هم نزدیک کرد و یا دموکراسیِ اسلامی درست کرد مگر آنکه این اصل دموکراسی یعنی حکومت و سیادت مردم را قبول نداشته باشید و آنوقت است که چیزی بنام دموکراسی وجود نخواهد داشت.

از نکات خنده‌دار در نظام دموکراسی این است که، آنانیکه اساسات نظام دموکراسی را پایه‌گذاری نموده‌اند از مدت‌ها قبل مرده‌اند و خاک شده‌اند و نسل‌های بعدی که می‌آیند همان قوانین را اجرا می‌کنند، که در حقیقت مرده‌ها بالای زنده‌ها حکومت می‌نمایند و حکومت و سیادت حقیقی به دست مرده‌ها می‌باشد و انسان‌های زنده محکوم به ارادۀ مرده‌های زیر خاکند، در حالیکه در نظام اسلامی قانون ساز و قانون گذار حقیقی ذات اللهاست که: الْحَی الَّذِی لَا یمُوتُ می‌باشد، ذاتی که همیشه زنده است و هرگز نمی‌میرد و قوانین الهی در هر زمان و مکان برای همه قابل اجرا است.