شبهه سوم: دموکراسی و شورا
بعضیها برای به کرسی نشاندن فکر باطل خویش، "دموکراسی" را به شورا در اسلام تشبیه کردهاند و به این سخن پروردگار دربارۀ مومنان یکتا پرست استدلال میکنند:
﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ﴾[الشورى: ۳۸].
«وکار ایشان مشورت با یکدیگر باشد».
و به این گفتار پروردگار به رسول خداج﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ﴾[آل عمران: ۱۵۹] «و مشورت کن با ایشان درین کار».
استدلال میورزند. و دموکراسی را شورا مینامند تا باشد که این نظام کفری را جامۀ شرعی پوشانیده و سپس آن را مشروعیت بخشند.
اول اینکه تغییر دادن نامها، مادامیکه اشیاء و حقایق برحالت خویشاند ارزشی ندارد.
و بعضی از احزاب اسلامی این فکرِ دموکراسی را جزو برنامههای خود قرار داده و به آن تن دادهاند. و میگویند که از این طریق ما میخواهیم به اسلام خدمت کنیم و از داخل دعوت نماییم و دلایل واهی دیگر که هیچ اساس شرعی ندارد.
ما برایشان میگوئیم: آنچه را شما قصد مینمائید و در خواب و خیال میبینید و سپس گمان میکنید مهم نیست، مهم این است که دموکراسی چیست و چگونه طاغوت آن را تطبیق مینماید و شما را به سهیم شدن به آن فرا میخواند و برای آن انتخابات برگزار میشود، و در قانون گذاری و فیصلهای که برای آن صورت میگیرد شریک میشوید و با آن موافقت مینمایید. خودتان فریب میخورید و مردم بیچاره را هم فریب میدهید در حالیکه:
﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ﴾[النساء: ۱۴۲].
«بیگمان منافقان به گمان خود الله را فریب میدهند، و خداوند نیز فریب میدهد ایشانرا».
﴿يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَمَا يَخۡدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ٩﴾[البقرة: ۹].
«فریب میدهند خداوند و مومنان را و در حقیقت فریب نمیدهند مگر خود را و نمیفهمند».
پس تغییر دادن نامهای اشیاء احکام آن را تغیر نمیدهد و حرامی را حلال و حلالی را حرام نمیگرداند، اولا: رسول الله ج میفرماید:
«لَيَشْرَبَنَّ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِي الْخَمْرَ يُسَمُّونَهَا بِغَيْرِ اسْمِهَا»سنن ابی داوود شماره حديث۳۲۰۳
«عدهای از امتم شراب مینوشند و به اسم دیگری آن را نام میگذارند (حلال میگردانند)».
دوم: قیاس دموکراسی به شورا در اسلام و تشبیه مجلس شورا به مجلس کفر، فسق و عصیان و شرک، تشبیه بیجا است. در شورای اسلامی فیصله بر اساس قرآن و سنت و اجماع امت صورت میگیرد نه بر اساس اکثریت، ثانیاً اعضای مجلس شورا را علما و اهل حل و عقد تشکیل میدهند و هرگز وظیفۀ قانونگذاری ندارند، پس:
۱- شورا نظام و برنامۀ الهی و دموکراسی ساختۀ بشرِ ناقص و آکنده به خواهشات و اهواء است.
۲- شورا اطاعت و پیروی از شریعت پروردگار، دین و سنت رسول اللهج است و دموکراسی کفر ورزیدن به شریعت پروردگار، دین ستیزی و مخالفت با فیصلۀ الهی میباشد.
۳- شورا در امری است که درآن نصی نیست اما هنگام ورود نص شورایی وجود ندارد، خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ﴾[الأحزاب: ۳۶].
«هیچ مرد و زن مؤمنی در کاری که الله و رسولش داوری کرده باشند اختیاری از خود در آن ندارند».
۴- دموکراسی ملت را اعلیترین مرجع قانونگذاری میداند، پس دموکراسی فیصلۀ اکثریت ملت، قانون اکثریت و دین اکثریت است و اغلبیت حکمِ حلال و حرام را صادر میکند. در حالیکه در شورایِ اسلامی ملت و یا اکثریت ملزم و مأمور به شنیدن و اطاعت نمودن از خداوندأ و رسول او جسپس از امام مسلمیناند، و امام مسلمین مکلف به پیروی از رأی اکثریت و فیصلۀ آنها نیست، بلکه مأمور به اجرای اوامر اللهﻷ و سنت رسول اکرمجمیباشد.
۵- میزان حق و باطل در دموکراسی اکثریت است و این اکثریت مصدر همۀ سلطهها است، اما در شورا برای اکثریت نه اثریست و نه میزانی، بلکه پروردگار برای اکثریت فیصلهء آشکاری در کتابش کرده است:
﴿وَإِن تُطِعۡ أَكۡثَرَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ١١٦﴾[الأنعام: ۱۱۶].
«و اگر از بیشتر مردم پیروی کنی، تو را از راه الله دور میسازند، چرا که آنان جز از ظن و گمان پیروی نمیکنند و آنان جز به دروغ وگزاف سخن نمیگویند».
این شریعت و دین خداوند متعال است که گمراهی و انحراف اکثریت را بیان میدارد، بدین سبب است که خداوندأ حکم نموده میفرماید:
﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[يوسف: ۴۰] «فرمانروایی از آن الله است و بس».
وانگهی دموکراسی در سرزمین غرب که مملو از جور و ظلم حکام وکلیسا در قرون وسطای جهالت وخرافات اروپا بود نشأت کرد زیرا مردم از ظلم و جور به نام دین خسته شده بودند و به دنبال راهی بودند که خود را از این حالت نجات دهند اما مسلمانان بهترین نظام و والاترین قانون زندگی را دارند که در آن همۀ جوانب زندگی مراعات شده است و احتیاجی به نظام فاسد و فرسودۀ دموکراسی ندارند و آنانیکه فریب این شعارهای غرب و کفار را خوردهاند باید سری به قرآن و سنت بزنند و در بارۀ نظام اسلامی مطالعه کنند تا باشد که به یاری خداوند هدایت شوند و به اشتباه خود پی ببرند. بلی تعجب آور است که بعضی مردمان منسوب به اسلام این مذاهب کفری و افکارِ باطل را تشویق میکنند و آن را جایز میشمارند و جامۀ شرعی میپوشانند. دیروز هنگامیکه مردم فریب سوسیالیزم را خورده بودند برخی بدعتی را به اسم "سوسیالیزم اسلامی" اختراع کردند و قبل از این مذاهب قومی را که مردم به آن مفتون شده بودند با اسلام مخلوط نمودند. و امروز عدۀ زیادی از آنها فریب دموکراسی و قوانین وضعی را خوردهاند و داد و فریاد سر میدهند و خویش را "فقهای قانون" در تشبیه با "فقهای شریعت" مینامند و خجالت هم نمیکشند و الفاظ شرعی را از قبیل مشروع، شریعت، حلال، حرام، جایز، مباح، و ممنوع استعمال میکنند و سپس میپندارند که آنها هدایت شدگان اند، لاحول ولا قوة الا بالله.