دست نوشته های حجت الاسلام راد مهر در زندان اوین

خاطره ۲

خاطره ۲

دوران سختی را می‌گذرانم از اینکه در بدترین شرایط دوران زندگی عمرم سپری می‌شود هیچ تلاشی برای جبران اتلاف عمر نخواهم توانست اگر چه تجربه‌های گرانبهایی در تحملات این مشقت‌ها بدست آورده‌ام اما سنگینی این معضلات به حدی بوده است که بهایی را نمی‌توان برای آن در نظر داشت خود و خانواده و نزدیکانم که در این ارتباط اوضاع فلاکت باری را متحمل گردیده‌اند چگونگی جبران را در بعضی جهات هرگز نمی‌توان کرد قضیه پیش آمده سرنوشت زندگی پرتلاطم بنده را معلوم نخواهد کرد در کدام ساحل لنگر می‌اندازد و اگر چه دوستان و یاران همدردی را که سینه‌های پرغم آن‌ها مرحمی بر دل پاره پارۀ من می‌نمود اما هرگز طعنه دشمنان و ناهمدمان را از یاد نخواهم بود و تمسخر گرفتن یارانم را که چگونه باید تحمل کنم که بدون وقفه‌ای کماکان دلبسته بنده بوده‌اند و یارای و توان دوری آن‌ها را در اوضاعی قرار داده که اشک‌هایم چون باران زمستانی در قله‌های بلند مناطق کوهستانی در حدقه چشمان سر به فلک کشیدۀ کوهستان به یکدیگر استحکام بیشتری خواهد بخشید از کدام گوشه بدبختی‌ها و ظلمات روا داشته سخن گویم آیا جوهر انسان بودن را هرگز یاد نداشته‌اند که اینگونه مرا به فجیع‌ترین وضع ممکن در آورده و در چشمان خود منفورترین آدمیان را محسوس، که دست‌های ظالمانه شان بر حلقومم ملموس می‌شد خداوندا! اگر صفات عدالتخواهی و عدالت گستری را همانطوری که در ذات پاکت موجود است در دل‌های بندگانت بنا نمایی دیگر این تلاطم امواج روزگار انسانی را در خود غریق نخواهد نمود و گر نه شاهد ظلمات بر بندگانت باشی ترازوی عدل را با کفه‌های جهان گستر که عظمت آن‌ها انسان جهان هستی را از رویت کردارت بی بهره ساخته و در ابدیت آنچه را که خواستت باشد ابلاغ می‌نمایی.

پروردگارا صبر و شکیبایی عظیم بر ما ده که بتوانیم برای روز محشر انتظارات نیات خاص خداوندیت را بهره جوئیم! به امید توفیق در جهان ابدیت