خاطره ۱۲
اشک ریزان مظلومان آوای لغزان مادران و بغض و کینه همسر و فرزندان شان محرومیت از محبت ها، مهمانی شقاوتها خانههای پناه نالههای عاری از گناه سلب نشان احساسات پدرانه کاری است گستاخانه که ستمگران کانون گرم خانواده را به برهوتی که در آن روح زندگانی را از بی عاطفی میآزارد و اینچنین روا داشتهاند کاخ نشینانی که با حنجرههای ظالمانه شان دریایی از اشک و خون و یا لذت قایق و کشتیهای هوس خویش را به منزلی که مقصودشان نفی عدالت و بر ساحلی که تن آدمیان رودهای خونین را جاری نموده گاه لنگر انداخته و در بازیهای خویش مهرههایی از خود را در این رقابت قربانی و قانونی را وضع نموده که تا ابدیت این سلسله جباریت هر از گاه چهرهای مبدل در فنای بشریت بکار خواهند برد و گلستان طبیعت را بر مظلومان این چنین مهر ذلت و خواری نمودهاند و عظمت خداوندی را زیر سؤال بردهاند.
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانیم از ضرب تیرهایتان
خون آلود است با ریشه چه میکنید
گیرم که در قفس پرندهای کردهاید با جوجههای
نشسته در آشیان چه میکنید
گیرم که برید گیرم میزنید
گیرم که میکشید
با رویش ناتمام جوانهها چه میکنید
۱۲/۸/۱۳۸۲