خاطره ۴
اینجسممنازخاکاستهمخاکشودروزی
این نام من از دفتر هم پاک شود روزی
هر کس که مرا خواهد این نام مرا خواند
شاید که کند یادم افسرده شود روزی
در دنیایی که دهها سال از عمر خویش را گذراندم ثمرهای که حاصلش ارمغانی برای کسان باشد در بر نداشته و این زوال عمر را چگونه وانمود نمایم آیا غیر از این بوده است که اهمیتی به استوارهای فکری و اندیشههای جوامع داده نشده و ضروریات اجتماعی در تأمین مسائل مادی بوده و به صرف رسیدن به آنچه که رقابت اجتماعی محسوب میگردیده و افعال نا مناسب که رواج آن در اثر نبودن برنامههای صحیح اقتصادی بروز نموده بود در این گرداب معضلات غرق گشته و بی توجه به ابعاد متحمله اجتماعی و فرهنگی و اوضاع نابسامان و فلاکت بار خود و خانوادهام محکوم به کیفری گردیدهام که نه تنها اصلاحات در جامعه به وجود نخواهد آورد بلکه مبانی و اصول قوانین را که بر پایه عدالت اسلامی و اجتماعی بنا گردیده زیر سؤال خواهد برد و ان شاء الله با تجدید نظر از سوی مراجع ذیربط احساسات قلبی جوامع در نظر گرفته به سر منزل مقصود واقع گردیم.
به امید رهایی از بند زندان و نجات جامعه برای عدالت اجتماعی
۶/۸/۱۳۸۲