نامهای به پدر
پدر عزیز و گرامیم:
امیدوارم سلام گرم مرا که از اعماق نا امیدیها و دلتنگیها نسبت به مواردی که انتظار نقش استادانه شما را در نظر داشتهام پذیرا باشید، از اینکه مدتی است روابط خانوادگی نامنظمی را داشتهایم البته حرمت پدرانه همچنان بر قوت خویش باقی بوده نمیدانم از کدام بعد قضایا برایتان سخن گویم که البته حرمت پدرانه هیچ ارتباطی با موضوعاتی نخواهد داشت وجود مسائل غریزی هرگز بنده را از شما دور نخواهد کرد گر چه از نظر تفکر و اندیشه در تناقض میباشیم این حقی است که خداوند در آزادی تفکر و اندیشه تاکید و فرمودههایی دارد و این چگونگی انزوای بنده برایم سؤالی شده است که چرا پدر و خانوادهام چون استعمار عقیدتی نگردیدهام مرا درجامعه منزوی نمایند و از جدا شدن همسرم و دربدری فرزندم که قربانی ضدیتها شده خواستم چیزی برایتان بنویسم زیرا شما خود ناظری نزدیکتر بوده که این کار هیچ نتیجهای را در بر نخواهد داشت و تمامی حوادث و اتفاقات را از نزدیک مشاهده میکردید و اکنون این احساس را دارم که چرا پدر و خانوادهام با احساسات برانگیخته شده و تعصبات ناشایست که در قرن فعلی مردود به شما خواهد آمد فرزند خویش را طرد نمایند؟! آیا استعمار فکری بودن و یا استثمار اندیشهها از پدر و استادی چون شما بعید نخواهد بود به چه لحاظ با تحمیل خواستهها گام برداشته و وضعیت فعلی را برایم ناممکن ساختهاید با وجودی که همانطوری که گفته شد و جود مسائل غریزی هیچ ربطی با موضوعاتی نخواهد داشت و وجود مسائل غریزی هرگز شما را از من جدا نخواهد کرد باز مجدداً حضورتان عرض حرمت پدرانه که بدور از مسائل فکری و اندیشهای است دارم و در پایان توفیق عزت و سربلندی را برایتان از درگاه ایزد منان خواستارم.
فرزند مطرودت سینا- مرتضی