۱- پیدایش بدعت در زندگی مسلمانان از دو جهت قابل بررسی است
أ – از جهت وقت پیدایش بدعت:
شیخ الإسلام میگوید [۱۱۷]: «باید دانست که عموم بدعتها در عبادات از اواخر عهد خلفای راشدین در امت بوجود آمد، همانطور که پیامبر جخبر داده بود: «مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ فَسَيَرَى اخْتِلاَفًا كَثِيرًا فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِى وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ» [۱۱۸]. «هر کس از شما زنده بماند، اختلافات زیادی را میبیند لذا بر شما لازم است که به سنت من و سنت خلفای راشدین هدایت شده تمسک جویید». و اولین بدعتی که به وجود آمد بدعت قدر [پیروان این بدعت را قدریه میگویند]، و إرجاء [پیروان این بدعت را مرجئه میگویند]، تشیع وخوارج [حروریه] بود. خوارج پس از کشته شدن عثمان سو اختلاف بین مسلمانان پیدا شدند. سپس در اواخر عصر صحابه یعنی اواخر عصر ابن عمر، ابن عباس، جابر و امثال آنان، بدعت قدریه بوجود آمد. فرقهی مرجئه اندکی بعد از قدریه بوجود آمدند. جهمیه در اواخر عصر تابعین یعنی بعد از مرگ عمر بن عبدالعزیز بوجود آمد، روایت است که عمر بن عبدالعزیز درباره آنان به مردم هشدار داده بود، جهم در خراسان در زمان خلافت هشام ابن عبدالملک ظاهر شد.
این بدعتها در قرن دوم در حالی بوجود آمد که اصحاب در میان مردم بودند. آنان با پیروان این بدعتها مبارزه کردند.
سپس بدعت اعتزال [پیروان این بدعت را معتزله میگویند] بوجود آمد، فتنه و اختلاف آراء و گرایش به بدعتها و هواهای نفسانی در میان مسلمانان رواج یافت، سپس بعد از انتهای قرون مفضله ساختن بارگاه و زیارتگاه بر قبور بوجود آمد و به همین ترتیب با گذشت زمان بدعتهای بیشتری با اشکال مختلفی بوجود آمده و رواج یافت.
۲- از جهت مکان پیدایش بدعت:
بدعتها در اماکن و شهرهای مختلفی پدید آمدند، شیخ الإسلام میگوید: «ممالک بزرگی که اصحاب رسول الله جدر آنها زندگی کرده و مراکز نشر علم و ایمان بودهاند پنج دستهاند. حرمین، دو عراق [عرب و عجم] و شام که همه مراکز ترویج قرآن، حدیث، فقه، عبادت و دیگر مسایل اسلامی بودهاند، تمام این ممالک غیر از مدینه منوره مکان ظهور بدعتهای بزرگ بوده. تشیع و إرجاء در کوفه بوجود آمد سپس در سایر کشورها رواج یافت. معتزله در بصره بوجود آمد و سپس در سایر کشورها رواج یافت. نواصب [اهانتکنندگان به اهل بیت] و قدریه در شام به وجود آمد. جهمیه که بدترین انواع بدعتها بود. در قسمتی از خراسان بوجود آمد.
بنابراین هرچه سرزمینهای اسلامی از مدینه دورتر بودند بدعتهای بیشتر در آنها رواج یافته است. بعد از کشته شدن عثمان سبین مسلمانان تفرقه افتاد و بدعت بزرگ حروریه [خوارج] پیدا شد. لیکن مدینه منوره از ظهور این بدعتها سالم ماند هر چند در این شهر کسانی همچون قدریه و غیره بودند که بصورت پنهانی عقاید اهل بدعت را داشتند. لیکن با خواری و ذلت زندگی میکردند. چون این عقاید از دیدگاه مردم مدینه، پست و مذموم بود. برخلاف تشیع و إرجاء در کوفه، و إعتزال و بدعتهای عبادت گذاران در بصره، و مخالفان اهل بیت در شام که آشکارا به اشاعه بدعت میپرداختند. در حدیث صحیح از پیامبر جثابت شده که: «دجال وارد مدینه نمیشود»، علم و ایمان پیوسته تا زمان اصحاب مالک در قرن چهارم [۱۱۹]در آنجا رواج داشت.
در سه قرن اول [قرون مفضله] هیچ بدعتی مخصوصاً در اصول دین به طور آشکار در مدینه منوره نبوده است.
[۱۱۷]مجموع الفتاوی (۱۰/۳۵۴). [۱۱۸] ابو داود و ترمذی – و ترمذی میگوید: حدیث. حسن صحیح. [۱۱۹] مجموع الفتاوی (۲۰/۳۰۰-۳۰۳).