۲- اسباب بوجود آمدن بدعت
بدون شک عمل به قرآن و سنت صحیح، موجب نجات از وقوع در بدعت و گمراهی میگردد. خداود متعال میفرماید:
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦ﴾[الأنعام: ۱۵۳].
«و به راستی این راه مستقیم من است پس از آن پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید که شما را از راه او [راه مستقیم] پراکنده میکند».
پیامبر جاین راه مستقیم را در حدیثی که ابن مسعود سروایت کرده شرح داده است، در آن حدیث آمده: «پیامبر جخطی را برای ما رسم کرد و فرمود: این راهی است که خداوند بیان فرموده، سپس خطوطی را از راست و چپ این خط کشید و فرمود: اینها راههایی هستند که بر هر یک از اینها شیطانی قرار دارد و به طرف آن دعوت میدهد»، سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦ﴾ [۱۲۰]. بنابراین هر کس از قرآن و سنت روی گرداند، با راههای گمراهکننده و بدعتهای نوپیدا روبرو میشود.
اسبابی که موجب پیدایش بدعت شده بطور خلاصه عبارتند از:
أ- بیخبری از احکام دین.
ب- پیروی از هوای نفس.
ج- تعصب به نظریات و اشخاص.
د- تشبه به کفار و تقلید از آنها.
اینک به شرح هر کدام از موارد فوق میپردازیم:
أ – بیخبری و عدم آگاهی صحیح از دین:
با گذشت زمان هر چه مردم از قرآن و سنت دور شدند، علم کم شد و جهل در میان مردم بیشتر رواج پیدا کرد. و پیامبر جدر این باره فرمود: «مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ فَسَيَرَى اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» [۱۲۱]. «هر کس از شما زنده بماند اختلافات زیادی را میبیند». و میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يَقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا، يَنْتَزِعُهُ مِنَ الْعِبَادِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ الْعِلْمَ بِقَبْضِ الْعُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا، اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالاً فَسُئِلُوا، فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا» «خداوند علم را [از میان مردم] با خارج کردن آن از [سینههای] بندگان بر نمیدارد، بلکه علم را با گرفتن علما بر میدارد، تا جایی که هیچ عالمی باقی نمیماند و مردم جاهلانی را به عنوان روسای خود انتخاب میکنند، از آنان سوال میکنند و آنان بدون علم فتوی میدهند، در نتیجه هم خودشان گمراه میشوند و هم دیگران را به گمراهی میکشانند».
مبارزه و مقاومت با بدعتها فقط با علم و جهود علما ممکن است لذا وقتی علم و علما از بین رفتند، زمینهی ظهور و ترویج بدعتها فراهم میشود و برای مبتدعان فرصت ظهور و اشاعه بدعتشان فراهم میشود.
ب – پیروی از هوای نفس
هر کس از قرآن و سنت روی گرداند – و یا حتی بیخبر باشد لاجرم – از هوای خود پیروی میکند. خداوند میفرماید:
﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِ﴾[القصص: ۵۰].
«اگر دعوت تو را اجابت نکردند بدان که آنان از هواهایشان پیروی میکنند، و چه کسی گمراهتر از آن است که بدون هدایت از جانب خدا از هوای خود پیروی کند».
و میفرماید:
﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَةٗ فَمَن يَهۡدِيهِ مِنۢ بَعۡدِ ٱللَّهِ﴾[الجاثیة: ۲۳].
«آیا دیدهای آن کسی را که هوی و هوس خود را معبود خود کرد، و خداوند او را با وجود آگاهی گمراه کرده و بر گوش و دل او و بر چشمش پرده قرار داده، پس بعد از خدا چه کسی او را هدایت میکند».
ج – داشتن تعصب به نظریات و اشخاص
تعصب به نظریات و اشخاص مانع پیروی از دلیل و شناخت حق میشود. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَآ أَلۡفَيۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآ﴾[البقرة: ۱۷۰].
«و وقتی که به آنان گفته شود: از آنچه خداوند نازل کرده پیروی کنید، میگویند: ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی میکنیم».
دقیقاً صوفیان و قبرپرستان متعصب امروزی همین گونهاند، وقتی به آنان گفته میشود از قرآن و سنت پیروی کنید و نظریات و عقاید خود را ترک کنید، با استدلال به مذاهب، مشایخ، پدران و اجدادشان از تسلیم شدن در برابر قرآن و سنت صحیح سر باز میزنند.
د – مشابهت به کفار
این نوع بدعت، خطرناکترین انواع بدعتهایی است که رواج دارد. ابی واقد لیثی روایت میکند که: «تازه ایمان آورده بودیم که با پیامبر جبه قصد جنگ حنین خارج شدیم. مشرکین درخت سدری داشتند که برای عبادت زیر آن مینشستند و اسلحههایشان را به آن آویزان میکردند، به آن درخت ذات انواط میگفتند، از کنار سدری عبور کردیم، گفتیم: ای رسول الله! مانند مشرکین ذات انواطی برایمان قرار بده! پیامبر جفرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ، إِنَّهَا السُّنَنُ، قُلْتُمْ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ كَمَا قَالَتْ بنو إِسْرَائِيلَ: ﴿ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا كَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞ﴾ [الأعراف : ۱۳۸ ]، قَالَ: إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ، لَتَرْكَبُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ» [۱۲۲]. «الله اکبر این رسم و عادت پیشینیانشان است، قسم به ذاتی که جانم در دست اوست از من چیزی خواستید که بنیاسرائیل از موسی خواستند. به او گفتند: برای ما معبودی قرار بده همچنانکه آنان معبودی دارند [موسی گفت:] شما گروه نادانید به راستی از روش پیشینانتان پیروی خواهید کرد».
از این حدیث روشن میشود که آنچه بنی اسرائیل را به این خواسته زشت [عبادت معبودان باطل] وادار کرد، تشبه به کفار بود و این همان چیزی بود که برخی از مردم را وادار کرد که از پیامبر بخواهند درختی را برایشان قرار دهد تا به آن تبرک جویند، و این همان تقلیدی است که امروزه مسلمانان، در بدعتها و شرکیات شبیه کفار شدهاند و جشنهای تولد، نامگذاری روزها و هفتهها در مناسبتهای خاص و برپایی مجالس و جشنها به مناسبتهای دینی و یادمانها، و نصب مجسمهها و یادبودها، جلسات تعزیه، بدعتهای هنگام تشییع جنازه، ساختن بارگاه و زیارتگاهها بر قبرها و سایر بدعتها را به تقلید از کفار انجام میدهند.
[۱۲۰] احمد و ابن حبان و حاکم و سایر ائمه. [۱۲۱]ابو داود و ترمذی، و ترمذی میگوید: حدیث حسن صحیح. [۱۲۲]ترمذی آن را صحیح دانسته است.