۱- موضعگیری اهل سنت و جماعت دربارة اهل بدعت
اهل سنت و جماعت همواره عقاید اهل بدعت را رد کرده و با بدعتهایشان مبارزه و آنان را از آن منع میکنند.
اینک چند مثال:
أ- ام درداء گوید: «ابو درداء ناراحت و خشمگین وارد خانه شد، از او پرسیدم چه شده؟ گفت: به خدا قسم تا جایی که من میدانم هیچ چیزی از دین محمد در میانشان نمانده بجز همین که با جماعت نماز میخوانند» [۱۲۳].
ب- عمر بن یحیی گوید: «پدرم از قول پدرش میگفت: قبل ازنماز صبح جلو خانه عبدالله بن مسعود مینشستیم تا بیرون میشد، سپس با او به مسجد میرفتیم، روزی ابوموسی اشعری آمد و گفت: آیا ابو عبدالرحمن بیرون نیامده؟ گفتیم: خیر، نشست تا عبدالله بن مسعود از منزل بیرون آمد، سپس همگی به طرف مسجد رفتیم، ابوموسی گفت: ای ابو عبدالرحمن! در مسجد چیزی دیدم که آن را ناپسند دانستم و -الحمدلله- چیز جز خیر ندیدم، گفت: چه دیدی؟ گفت: اگر زندگی باقی باشد میبینی، ابوموسی گفت: در مسجد جماعتی را دیدم که حلقه زده و منتظر نماز بودند در هر حلقهای مردی نشسته بود و سنگهای کوچک جلویش بود و میگفت: صد بار بگویید: «الله اکبر» [در هر الله اکبر یک سنگ جدا میکرد] آنان هم صد بار «الله اکبر» میگفتند، میگفت: صد بار «لا الا اله الا الله» بگویید، آنان هم صد بار «لا اله الا الله» میگفتند. میگفت: صد بار «سبحان الله» بگویید، آنان هم صد بار «سبحان الله» میگفتند، ابن مسعود پرسید به آنان چه گفتی؟ گفت: چیزی نگفتم، منتظر نظر یا دستور تو شدم، گفت: چرا به آنان نگفتی که گناهانشان را بشمارند و تو ضمانت میکردی که از حسناتشان چیزی کم نشود، سپس به مسجد رفتیم، ابن مسعود کنار یکی از حلقهها ایستاد و گفت: این چه کاری است که میکنید؟ گناهانتان را بشمارید. من ضمانت میکنم که از حسناتتان چیزی کم نشود. وای بر شما ای امت محمد! چه زود زمان هلاکت شما فرا رسید. اینها اصحاب پبامبر جهستند که هنوز بسیاری از آنان زنده و در میان شما هستند، و این لباس پیامبر جاست که هنوز کهنه و پاره نشده، و ظرفهای غذایش شکسته نشده. قسم به ذاتی که جانم دردست اوست! یا شما امتی هدایت یافتهتر از امت محمد هستید، یا بازکننده دروازههای ضلالت و گمراهی. گفتند: ای ابو عبدالرحمن! به خدا قسم نیت ما خیر بوده، گفت: چه بسیار هستند کسانی که قصد خیر دارند اما هرگز به آن نمیرسند، رسول الله جبه ما فرموده: «[در آینده] گروهی خواهد بود که قرآن میخوانند ولی از گلوهایشان پایین نمیرود»، به خدا قسم! نمیدانم! شاید اکثر آنان از شما باشند. سپس از آنان دوری برگرداند».
عمر بن سلمه گوید: «شاهد بودم که بیشتر همان افراد در جنگ نهروان در صف خوارج بودند» [۱۲۴].
ج – مردی نزد امام مالک ابن انس /آمد گفت: «از کجا احرام ببندم؟ گفت: از میقاتی که پیامبر جمشخص کرده و احرام بسته. مرد گفت: اگر دورتر از آن احرام ببندم چی؟ امام مالک گفت: ناپسند میدانم، مرد گفت به چه دلیل؟ امام مالک گفت: میترسم که دچار فتنه شوی. مرد گفت: در زیاد کردن خیر چه فتنهای است؟ امام مالک گفت: خداوند میفرماید:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[النور: ۶۳].
«کسانی که با دستور پبامبر جمخالفت میکنند باید بترسند که دچار فتنه شوند یا عذابی دردناک به آنان برسد».
و چه فتنهای بزرگتر از اینکه فضل و خیری را به خودت اختصاص دهی که به پیامبر خدا داده نشده است» [۱۲۵].
اینها فقط نمونههایی از مبارزه علماء با اهل بدعت است و به یاری خدا علما همواره در هر عصر و زمانی با اهل بدعت مقابله کرده و میکنند. «والحمدلله»
[۱۲۳] بخاری. [۱۲۴] دامی، مقدمة سنن دارمی اشاره (۲۱۰). [۱۲۵] ابو شامه در کتاب «الباعث علی انکار البدع والحوادث» این حدیث را از ابوبکر خلال ص (۱۴) آورده است.