گامی به سوی ایمان و یقین

توحید ۲

توحید ۲

آیۀ ۱:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦ تُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٖ ٢٧[آل‌عمران: ۲۶-۲۷].

«(ای پیامبر) بگو. خداوندا، ای پادشاه ملک هستی، تو هر که را خواهی، سلطنت بخشی و از هر که خواهی، ملک (و سلطنت) بگیری. و هر که را خواهی، عزت دهی و هر که را خواهی، خوار گردانی. هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانا هستی. شب را در روز نهان‌سازی و روز را در شب ناپدید گردانی، زنده را از مرده و مرده را از زنده برانگیزی و به هر که خواهی روزی، بی‌حساب عطا فرمایی».

حدیث: إن النبیص کان یقول في دبر کل صلاة مکتوبة: «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْـمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٍ , اللَّهُمَّ لا مَانِعَ لِـمَـا أَعْطَيْتَ, وَلا مُعْطِيَ لِـمـَا مَنَعْتَ, وَلا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَدُّ» [۲].

ترجمه: «پیامبراکرمصبعد از هر نماز، این اوراد را می‌خواند:

معبودی جز الله وجود ندارد. یگانه است. شریکی ندارد و پادشاهی برای او شایسته است. و بر اوست حمد و ستایش و او بر هر چیز تواناست. خداوندا، بازدارنده‌‌ای از آنچه تو عنایت فرمایی، وجود ندارد و دهنده‌ای از آنچه تو منع فرمایی، یافت نمی‌شود.

خداوندا، هیچکس نمی‌تواند با تلاش و کوشش چیزی به دست آورد که خواست تو نباشد».

توضیح: باید باور کنیم و این حقیقت را با تار و پود قلبمان پیوند دهیم که پادشاه حقیقی خداست. و همه چیز در ید قدرت اوست. زمین، آسمان، ماه، خورشید و ستارگان، همه و همه مخلوق خدا و تابع دستور او می‌باشند.

همچنین انسان‌ها، جن‌ها، فرشتگان و سایر موجودات جاندار و بی‌جان دریا و خشکی و در یک کلمه، همۀ موجودات عالم هستی، پدیده‌ها‌ی قدرت خدا و در تصرف اویند. فرمانروای مطلق عالم هستی، اوست. هرکس را که بخواهد برای چند صباحی فرمانروای منطقه‌ای یا به تعبیر امروزی، پادشاه کشوری می‌کند و پس از مدتی آن قدرت را از وی می‌گیرد تا به جهانیان بفهماند که تنها خداوند، پادشاهی است که حکومتش زوال‌ناپذیر می‌باشد.

همه نیک می‌دانیم که بر روی این کره‌ی خاکی پادشاهان مجازی بسیاری، حکومت کرده و از بین رفته‌اند؛ گاهی فرعون فریاد ﴿أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ(من خدای بزرگ شما هستم.) سر داده است و زمانی نمرود. روزگاری سلیمان، زمام امور را به دست گرفته و زمانی ذوالقرنین. امّا پادشاهی مطلق در دنیا، فقط از آن خدا می‌باشد، و هم اوست که در روز قیامت اعلام می‌فرماید: ﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَ«امروز چه کسی پادشاه و فرمانرواست؟» هیچیک از پادشاهان دنیا، یارای پاسخ گویی به این سؤال را نخواهند داشت. فرعون و نمرود، هامان و قیصر و کسری، همه و همه ساکت می‌مانند. سپس خداوند می‌فرماید: ﴿لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ؛ یعنی، امروز پادشاهی و حکمرانی فقط متعلق به خداوند یکتا و قهار می‌باشد.

پس خداوند شایسته‌ی آن است که پادشاه گفته شود؛ زیرا تنها اوست که بر همۀ موجودات حکومت می‌کند. تغییر اوضاع جهان به دستور او صورت می‌گیرد. عزت و ذلت به دست اوست. گردش شب و روز مولود قدرت او می‌باشد. و هم اوست که می‌تواند همیشه خورشید را ثابت و نورافشان نگهدارد. همچنانکه قادر است پرده‌ی تاریک شب را برای همیشه بر جهان بگستراند. مرده را از زنده و زنده را از مرده، بوجود می‌آورد. از تخم‌مرغ بی‌جان، مرغ زنده و از مرغ زنده تخم‌مرغ بی‌جان پدید می‌آورد. عصای بی‌جان موسی را به اژدهایی زنده و سپس آن را به صورت چوب بی‌جان در می‌آورد یا طبق تفسیری از آذر مرده، ابراهیم زنده و از نوح زنده، پسر مرده‌ای بوجود می‌آورد. (زیرا مؤمن، زنده و کافر، مرده به شمار می‌آید).

رزق همۀ موجودات عالم هستی، و انسان‌ها، به دست خداست. بدین جهت، هیچکس نمی‌تواند با سعی و کوشش، بیش از آنچه خدا برایش تعیین کرده به دست آورد. چه بسا کسانی که دائم برای به دست آوردن مال و ثروت، کوشش بسیار می‌کنند، اما در عوض، مال اندکی به دست می‌آورند؛ ودر مقابل، گروهی دیگر با تلاش کم، صاحب ثروت هنگفت می‌شوند.

پس روشن شد که تقسیم‌کننده‌ی روزی، فقط خداست؛ و این کار و کوشش ظاهری برای برقراری نظم دنیاست و آزمایشی است برای مردم که چه کسی ایمان، نماز و صداقت خود را فدای مال و چه کسی مال را فدای ایمان می‌کند؟

[۲] البخاری.