پیامبر جتحت سر پرستی عبدالمطلب
بعد از وفات «آمنه» - مادر پیامبر – سرپرستی او را «عبدالمطلب» بر عهده گرفت. عبدالمطلب از هیچ گونه مهر و عطوفتی نسبت به پیامبر دریغ نمیورزید و او را بسیار دوست داشت و نوازش میکرد و حتی او را از فرزندان خودش هم بیشتر دوست میداشت؛ چرا که میدانست آیندهای درخشان و روشن در انتظار اوست.
در سایهی خانهی کعبه برای عبدالمطلب زیر اندازی پهن میکردند، و پسرانش گرداگرد آن مینشستند تا عبدالمطلب بیاید و بر روی آن زیر اندازی بنشیند؛ و هیچ یک از آنها به خاطر احترام عبدالمطلب بر روی آن زیر انداز نمینشست، اما پیامبر با وجود این که سن و سالی نداشت، هر وقت میآمد بر روی آن زیر انداز مینشست و هرگاه عموهایش میخواستند او را از این کار منع کنند و کنار بکشند، عبدالمطلب میگفت: او را رها کنید؛ زیرا به خدا قسم «محمّد» از شأن و مرتبهی والایی برخوردار است و علاوه بر این دست نوازش بر سر او میکشد تا شاید بدین وسیله پیامبر جکمبود پدر و مادر را در زندگی خویش احساس ننموده و وسیلهی اندوه و غم او را فراهم نسازد. اما با تمام مهر و عطوفت جدش نسبت به پیامبر جزندگی او با جدش نیز، دیری نپایید و در سن نُه سالگی، پدر بزرگش را از دست داد. و این امر باعث ناراحتی و اندوهناکی پیامبر جشد به گونهای که پیامبر هنگام وفات جدّش یک دنیا غم و اندوه به دل داشت و بسیار ناراحت و پریشان بود.