پیمان حلف الفضول (جوانمردی)
پیامبر ججوانی ۲۰ ساله بود و از آنجایی که فطرتی پاک و سرشتی نیک داشت، نمیتوانست ظلم و ستم دیگران را تحمل نماید. لذا در پیمانهایی که به خاطر دفاع از حق و حقوق محرومین و مظلومین برگزار میشد، شرکت مینمود که یکی از این پیمان حلف الفضول (جوانمردی) است.
ماجرا از این قرار بود که مردی تاجر از قبیلهی «زُبَید» کالایی را برای فروش به مکه آورد. کالای او را فردی به نام «عاص بن وائل سهمی» خریداری کرد؛ اما حق و حقوقی و مبلغی که در قبال کالایی که از او خریداری کرده بود، نپرداخت. او برای گرفتن حقوق خودش به قبایل هم پیمان «عاص بن وائل» رجوع کرد؛ اما کسی به کمک او نشتافت. لذا این مرد تاجر به بالای کوه «ابوقیس» رفت و از دیگران تقاضای کمک نمود. وقتی که «زبیر» پسر «عبدالمطلب» که عموی پیامبر جبود، تقاضای کمک او را شنید، قبایل قریش، بنی هاشم، بنی عبدالمطلب، اسد بن عبدالعزّی، زهره بن کلاب و تیم بن مُرّه را جمع نمود. آنان پیمانی را با یکدیگر بستند که از حقوق مظلومین دفاع کنند و به افراد بیکس و بینوا کمک کنند. این پیمان در خانهی «عبدالله بن جُدعان» بسته شد که پیامبر جنیز در آن شرکت داشت و از این پیمان همیشه اظهار رضایت مینمود به گونهای که حتی بعد از این که به پیامبری مبعوث شدند، فرمودند: «در خانهی عبدالله بن جدعان در پیمان شرکت داشتم که دوست ندارم عضویت در آن را با شتران سرخ موی فراوان عوض کنم، و هم اکنون در دوران اسلام نیز اگر مرا به سوی چنین پیمانی فراخوانند، در آن شرکت خواهم کرد».