پیامبر جدر حالتی از اندوه و ناراحتی
بعد از اینکه وحی بر پیامبر نازل شد، بیشتر اوقات خود را برای طاعت و عبادت و تفکر در آیات و نشانههای او در غار «حرا» سپری مینمود. اما مدتی گذشت و هیچگونه آیهی جدیدی بر پیامبر جنازل نگردید. پیامبر جناراحت و غمگین بود؛ چون فکر میکرد که خداوند او را تنها گذاشته است، اما هر وقت چنین فکری به سراغ پیامبر جمیآمد، جبرئیل÷بر پیامبر نازل میشد و میگفت: (تو رسول خدایی).
البته اگر مدتی «وحی» بر پیامبر نازل نشد به این خاطر بود که حالت اولیهی پیامبر هنگام نزول وحی که همزمان با ترس و لرز بود، برطرف شود و شوق و اشتیاق پیامبر جبرای دریافت وحی بعدی بیشتر گردد. این بود که وقتی شوق و اشتیاق پیامبر به نهایت خود رسیده بود، خداوند آیات بعدی را بر پیامبر جنازل کرد؛ آیات نازل شده این است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ٦ وَلِرَبِّكَ فَٱصۡبِرۡ٧﴾[المدثر: ۱-۷].
«ای جامه بر سر کشیده! برخیز و مردمان را از عذاب خداوند بترسان، و تنها پروردگار خود را به بزرگی یادکن، و جامهی خویش را پاکیزه دار، و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن، بزل و بخشش را برای این مکن که افزون طلبی کنی، و برای خشنودی پروردگارت شکیبای کن».
از وقتیکه این آیات بر پیامبر جنازل شد، مسؤولیت ایشان که تبلیغ و انذار مردم بود، شروع شد. پیامبر اگر تا کنون تنها به تزکیه و تعلیم و تربیت درونی خویش میپرداخت، اما از امروز باید تبلیغ و ارشاد مردم را به سوی خدا بر عهده گیرد و در راستای دعوت آنان به پروردگار اگر دچار رنج و زحمتی شود، نباید ناراحت و غمگین شود؛ لذا پیامبر جکار دعوت و تبلیغ را شروع نمود.