زندگی نامه پیامبر صلی الله علیه وسلم برای کودکان و نوجوانان - جلد اول

شکنجه و آزار یاران پیامبر ج

شکنجه و آزار یاران پیامبر ج

مشرکان تنها به آزار و اذیت پیامبر جاکتفا نکردند؛ بلکه شروع به آزار و اذیت یاران و اصحاب پیامبر جنیز نمودند. بیشترین آزار و اذیت متوجه «بلال» بود؛ بلال برده‌ی یکی از اشراف قریش به نام «امیة بن خلف» بود. «امیه» بر گردن «بلال» طنابی بست و آن طناب را به دست کودکان سپرد تا آن را به این طرف و آن طرف بکشانند. بلال گاهی به پهلو و گاهی به صورت می‌افتاد و اما در همه حال، «اَحَد اَحَد» می‌گفت.

اُمیه در روزهای گرم تابستان بلال را بر روی ریگ‌های داغ خوابانید و سنگی را بر روی شکم او نهاد و گفت: یا باید در همین حال بمانی تا بمیری، ویا اینکه به خدای محمد کفر آوری و ناسزا گویی و به دو بت «لات» و «عزی» ایمان آوری؛ اما بلال با کمال شهامت و شجاعت می‌گفت: خدا یکی است و شریکی ندارد و دو بت «لات» و «عزّی» لیاقت این را ندارند که در مقابل آنان تعظیم نمود. این وضع ادامه پیدا نمود تا این که ابوبکر صدیقسروزی بلال را از اُمیه خرید و او را آزاد نمود و از آن روز بلال «مؤذّن» پیامبرجشد.

یکی دیگر از یاران پیامبر جکه قریش او را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند، «خباب بن ارت» بود؛ خباب برده‌ی زنی به نام «ام‌اثمار» بود. از آن‌جایی که خباب آهنگر بود، وقتی که ام‌اثمار خبر مسلمان شدن خباب را شنید، از کوره‌ او آهن گداخته آورد و بر پشتش نهاد، به گونه‌ای که روغنِ بدن او آهن گداخته را خاموش می‌نمود؛ اما روز به روز بر ایمان خباب افزوده می‌شد.