برخورد مشرکان با رسول خدا
بزرگان قریش در دوران دعوت پنهانی، با پیامبر جبه مخالفت نپرداختند؛ و علت اساسی عدم مخالفت آنان این بود آنان منافع اقتصادی و شخصی خود را در خطر نمیدیدند. اما در دوران دعوت علنی قضیه بر عکس شد و آنان به طور علنی و گسترده به مخالفت با پیامبر جپرداختند و آن هم به این خاطر بود که آنان به طور آشکارا منافع اقتصادی و شخصی خود را در خطر میدیدند؛ چرا که روز به روز تعداد پیروان پیامبر جزیاد میشد و آنان وقتی چنین صحنهای را مشاهده کردند، احساس کردند قدرت و شرف و موقعیت اقتصادی و اجتماعی گذشتهی خود را از دست دادهاند؛ بنابراین به این فکر افتادند که این نقصان را جبران نمایند. پس از به وجود آمدن چنین حوادثی بود که شروع به آزار و اذیت پیامبر جنمودند. آنان نسبتهای ناروا و زشت را به پیامبر جمیدادند؛ از جمله پیامبر جرا با القابی مانند ساحر، جادوگر، دیوانه، کاهن و شاعر میخواندند و کسانی را برای حج میآمدند، پیامبر جاز هر فرصتی که دست میداد، برای تبلیغ و انذار مردم به سوی خدا استفاده مینمود و ابو لهب هرجا که پیامبر را میدید، میگفت: این مرد از دین برگشته و دروغگو است. اما نتیجه این شد که کسانی که به مکه برای حج آمده بودند، از دعوت پیامبر جبا اطلاع کافی بر میگذشت و دعوت پیامبر جدر تمام سرزمینهای عرب گسترش پیدا کرد.