مشورت پیامبر جبا یارانش
پیامبر جقبل از اینکه مستقیماً وارد صحنهی نبرد گردد، جلسهای تشکیل داد تا وضعیت موجود را برای یاران خودش توضیح و بیان نماید. گروهی از سپاهیان دچار وحشت و اضطراب گردیدند و دلهایشان به وحشت افتاد؛ اما در مقابل این عده، فرماندهان بزرگ و مشهورِ جهان اسلام آمادگی کامل خویش را برای نبرد اعلام کرند.
ابوبکر صدیقساز جای برخاست و سخنانی زیبا و نیکو گفت؛ آنگاه عمرساز جای برخاست و او نیز سخنان زیبا و نیکو گفت؛ آنگاه مقداد بن عمرو از جای برخاست و گفت: ای پیامبر جبه همان سویی که خداوند به شما دستور داده بروید، چرا که ما با شماییم. به خدا قسم! ما به شما چیزی را نخواهیم گفت که پیروان موسی÷به او گفتند: «تو خود با خدایت بروید بجنگید؛ ما همین جا نشستهایم»، بلکه میگوییم:
«فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا مَعَكُما مُقاتِلون».
«شما خود با خدایتان بروید و ما نیز همراه شماییم».
همچنین مقداد گفت: سوگند به خدا! اگر ما را تا «برک الغماد» (جایی بسیار دور دست در یمن) ببرید، ما نیز با شما خواهیم آمد». این سه نفر از مهاجرین بودند؛ اما پیامبر جدوست داشت تا انصار نیز حمایت خود را اعلام نمایند؛ چون تعداد انصار از مهاجرین بیشتر بود و همچنین دوست میداشت تا سنگینی جنگ بر دوش هر گروه (مهاجر و انصار) بیافتد.
پیامبر جبه گونهای سخنانش را ادامه داد که انصار مخاطب این سخنان بود. در این هنگام سعد بن معاذ از جای برخاست و گفت: «ای پیامبر جما نیز به تو ایمان آوردهایم و شما را تصدیق کردهایم و گواهی دادهایم که هر آنچه را که آوردهاید، حق است، و عهد و پیمانی که با شما بسته ایم مبنی بر حمایت از شماست. ای پیامبر جبه سوی هر آنچه که میخواهید، پیش بروید که ما با شماییم. حتی اگر خود را به این دریا بزنید، ما نیز همراه شما خواهیم آمد؛ زیرا ما مردمی جنگجو و کار آزموده هستیم و از جهاد و مبارزه باکی نداریم».
پیامبر جوقتی از جانب انصار نیز اطمینان حاصل نمود، دستور ادامهی مسیر را صادر نمود.