۲- صلح حدیبیه
قریش، عثمان بن عفان را که به عنوان نمایندهی پیامبر جنزد آنان رفته بود، نزد خود نگه داشتند. وشاید میخواستند تصمیمات قطعی را در مورد ورود یا عدم پیامبر جبه مکه را بگیرند و آنگاه عثمان را با جواب پیامی که آورده بود، بازگردانند.
اما در میان مسلمانان شایع شد که عثمان بن عفان کشته شده است. وقتی این شایعه به گوش پیامبر جرسید، فرمود: از اینجا حرکت نمیکنیم تا تکلیف خودمان را مشخص نماییم. آنگاه اصحابشان را برای بیعت فرا خواندند.
تعداد زیادی از صحابه نزد ایشان آمدند و با ایشان مبنی بر این که فرار نکنند، بیعت کردند و جماعتی هم از آنان تا سرحد مرگ بیعت کردند. قریش وقتی از این ماجرا اطلاع یافتند، سهیل بن عمرو را برای انعقاد صلح فرستادند. خداوند نیز از بیعت مسلمانان با پیامبر جاعلام رضایت نموده است؛ آنجا که میفرماید:
﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾[الفتح: ۱۸]
«خداوند از مسلمانان بسیار خشنود شد آنگاه که با تو زیر آن درخت بیعت میکردند».