شروع جنگ بدر
مسلمانان همچنان در انتظار رویارویی با کفار بودند تا اینکه لحظهی موعود فرا رسید. پیامبر جقبلاً اطلاعاتی از تعداد سپاه کفر به دست آورده بود و حتی بعضی از سپاهیان کفر هم راضی به رویارویی با پیامبر نبودند؛ از جمله عتبه بن ربیعه. اما ابو جهل با حالتی از کبر و غرور همچنان بر ادامهی جنگ اصرار میورزید.
پیامبر جهنگامی که سپاهیان ابو جهل را دید، دست به دعا برداشت و چنین گفت: « خداوندا! این طایفههای قریشاند که با دنیایی از کبر و غرور و ناز آمدهاند تا با تو بجنگند و فرستادهی تو را تکذیب کنند. خداوندا! آن پیروزیای که مژدهاش را به من دادهای، نصیبم گردان! خداوندا! همین امروز کارشان را یکسره فرما!».
دو گروه در برابر یکدیگر صف آرایی نموند؛ ابتدا جنگ تن به تن شروع شد؛ سه تن از کفار و سه تن از مسلمانان.
افراد کفار عبارت بودند از: ولید بن عتبة، عتبة بن ربیعه و شیبة بن ربیعه. افراد مسلمانان عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، حمزه، عموی پیامبر و عبیدة بن حارث. در اولین در گیری میان علیسو ولید، علیسولید را به قتل رسانید، حمزهسنیز شیبه را به قتل رسانید و عبیده و عتبه هرکدام به دیگری ضربهای زدند و در این هنگام علی و حمزهببر عتبه حمله بردند و او را به قتل رساندند، و عبیده را به عقب صف رسانیدند تا درمان شود.
نتیجهی نهایی این جنگ مشخص بود؛ زیرا از همان ابتدا سه جنگجوی مشهور قریش به قتل رسیده بودند. این بود که قریش از کشته شدن این سه جنگجو آشفته و مضطرب گردیدند و بر سر مسلمانان شوریدند.
تعداد مسلمانان ۳۱۳ یا ۳۱۴ نفر و تعداد کفار ۹۰۰ نفر بود، و از لحاظ نیرو و تعداد و وسایل و ابزار جنگی یک جنگ نابرابر بود؛ به این خاطر مسلمانان در ابتدا دچار هراس و ترس گردیدند و به راز و نیاز با پروردگار پرداختند و با وجود این که یورشهای متعددی از جانب کفار بر مسلمانان وارد میآمد، مسلمانان آنان را با یاری پروردگار دفع میکردند.
پیامبر جنیز از همان لحظههای اول شروع جنگ، به راز و نیاز با پرودگار پرداخت و این چنین دعا میکرد:
«خداوندا! آن نویدی را که به من داده بودی، به انجام برسان! خداوندا! من وفای به عهد و تحقق وعدهی تو را از تو میطلبم».
هنگامی که جنگ به اوج خود رسید و شدت یافت، پیامبر جبا پروردگار چنین راز و نیاز کرد:
«خداوندا! اگر این جماعت امروز از دست بروند، دیگر کسی تو را نخواهد پرستید».