مقدمهی مؤلف
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على سيد المرسلين محمد وعلى آله وصحبه أجمعين ومن تبعهم بإحسان وإيمان وجهاد إلى يوم الدين، أما بعد:
بیتردید سلطان صلاح الدین ایوبی یکی از معجزات جاودانهی اسلام و آیات درخشان الهی است، و جا دارد که جوانمردی عزت و غیرت اسلامی در هر زمان و مکان و هر عصر و مصر به مطالعهی سیره و اخبار وی بپردازند، و نویسندگان پژوهشگران و اهل قلم در تألیف و نوشتن در باره سیره مکارم و قهرمانیهایش از همدیگر سبقت گیرند، و برای شناخت شخصیت و خدمات وی همایشها و مجامع علمی تشکیل دهند و به پژوهش و تألیف در این موضوع بپردازند، اما متأسفانه عربها و مسلمانان آنگونه که شایستهی این بزرگمرد تاریخ اسلام است حق وی را نپرداخته و به این موضوع توجه کافی مبذول نداشتهاند، و آنچه به زبانهای غربی به ویژه زبان انگلیسی در باره او نوشته شده است، همچنان از کتابهایی که به زبانهای اسلامی در باره سلطان صلاح الدین نگاشته شده، بیشتر است. و این موضوع همچنان نویسندهای توانا، بلندهمت، پرحوصله و بردبار میطلبد که با خاطری آسوده و تحقیقی وسیع و نگرشی ژرف به تألیف و نگارش در این موضوع بپردازد.
شاید عصری که ما در آن بسر میبریم از هر عصر دیگری به ابراز محاسن و افتخارات و تبیین جایگاه شامخ سلطان صلاح الدین در تاریخ جهاد و تجدید اسلامی نیاز بیشتری دارد، و هاتف غیب همچنان این امت را فرا میخواند و از زبان خیرالدین زرکلی میگوید:
هاتيصلاح الدين
ثانية فينا
وجددي حطين
أو شبه حطينا
«بار دیگر صلاح الدین را به میدان فرست و معرکهی حطین و یا لااقل شبیه حطین را، باز آفرین».
من قبلاً فصلی مستقل در باره سیرهی سلطان صلاح الدین نوشته بودم که آن را به کتابی که به زبان علمی هند داردو) نگاشته و «تاریخ دعوت و عزیمت» [۲]نام نهاده بودم، افزودم. برادر بزرگوار استاد «محمد علی دوله» مدیر مؤسسهی «دارالقلم» دمشق اصرار داشت که من کتابی در بارهی سیرت این بزرگمرد تاریخ اسلام تألیف کنم، ناگفته نماند که من این عمل را موجب تقرب به درگاه خداوند میدانم، و امیدوارم که برای رهبران کشورهای اسلامی و جوانان پرشور و بافرهنگ منبع خیر کثیر و بسیار مفید واقع گردد، اما این کار به فراغ خاطر و فرصیت مناسب و کثرت مراجعه به کتابهایی نیاز دارد که در عصر صلاح الدین و بعد از وی به زبانهای اسلامی و بیگانه در این باره نگاشته شده است، و چنین فرصت و فراغتی شاید تا مدتی طولانی برایم میسر نگردد، بدین جهت به برادر جوانم استاد محمد اجمل اصلاحی ندوی پیشنهاد نمودم که این فصل را به زبان عربی برگرداند، زیرا با این که بحثی مختصر و خلاصه است معلومات مفید و ارزندهای دربر دارد و چهرهای کلی و اجمالی اما روشن و نمایان از این فرماندهی بزرگ اسلامی ارائه میدهد، و مقدمه و مشوقی است برای مطالعهای گستردهتر و شناختی کاملتر آب دریا اگر نتوان کشید – هم به قدر تشنگی باید چشید، ایشان در مدتی کوتاه آن را به نحو احسن ترجمه نمود و به خوبی از عهده آن برآمد، و پس از آن بنده بر کاروی تعدیل و تغییر اندکی انجام دادم.
و اکنون آن رساله در دسترس خوانندگان قرار دارد، امیدوارم که موجب تقویت اعتقاد و یقین آنان به جاودانگی این رسالت و نجابت این امت و بیانگر نیروی ایمان و شگفتیهایی که میآفریند، باشد. و بدین وسیله تفاوت عمدهای که میان این فرماندهی اسلامی که در دامان ایمان به خداوند تربیت یافته و از مدرسه حضرت محمد صفارغ التحصیل گشته، و میان رهبرانی که شیفته فرهنگ بیگانه هستند، و در دامان نفعطلبی و مادیگرایی پرورش یافتهاند و اغراض شخصی و مطامع سیاسی آنان را به میدان فرستاده است، وجود دارد دریابند. و آن همان تفاوتی است که نتایج و پیآمدهای کار آنان را به کلی متفاوت ساخته است، و جهان اسلام همچنان به آتش آنان میسوزد و بهای گزاف آن را میپردازد، و بالله التوفیق.
۱۰ / ۴ / ۱۳٩۵ هر برابر با ۲۳ / ۴ / ۱٩٧۵ م
ابوالحسن علی الحسنی الندوی زاویهی
شیخ علم الله حسنی/رای بریلی[۲] این کتاب توسط مجاهد نستوه و استاد فرزانه و فقید جامعه اهل سنت جناب مولانا محمد ابراهیم دامنی /که در واپسین روزهای تیرماه ۱۳۸۰ به سرای جاویدان شتافت، به زبان فارسی ترجمه شده و تا کنون جلد اول آن تحت عنوان «تاریخ دعوت و اصلاح» انتشار یافته است.