سلطان صلاح الدین ایوبی فاتح قدس

جنگ‌های صلیبی خطری جدید برای اسلام

جنگ‌های صلیبی خطری جدید برای اسلام

سده‌ی پنجم هجری که حرکت علم و دانش تدریس و تألیف در شهرها و عالم اسلام فعالانه جریان داشت، و بسیاری از مشایخ و مربیان به تزکیه و اصلاح مردم می‌پرداختند، خطری بزرگ جهان اسلام را تهدید می‌کرد و وجود مسلمانان و حتی کیان اسلام در معرض نابودی قرار گرفته بود، مسیحیت اروپا از دیرباز با اسلام کینه داشت، اروپائیان با اسلام و مسلمانان عداوتی دیرینه داشتند که آن را از نیاکان خویش و نسل در نسل به ارث برده بودند، زیرا مسلمانان مملکت شرقی آنان را که تحت حکم دولت بیزانس بود به تصرف خویش درآورده بودند و تمامی مقدسات آنان حتی محل تولد حضرت عیسی مسیح÷تحت تسلط و سیطره‌ی مسلمانان بود، این وضع برای بسیج‌شدن اروپا و برانگیختن انگیزه‌ی آنان برای انتقام‌گیری از مسلمانان کافی بود، اما وجود دولت مقتدر اسلامی و حملات پی در پی آن بر دولت مسیحی مجاور، مجال چشم دوختن و طمع به شام و فلسطین و یا هر شهر اسلامی دیگری را از آنان سلب کرده بود، اما سقوط دولت سلجوقیان و ضعف مرزهای شمالی مملکت اسلامی آنان را به برای تصرف و اشغال شهرهای اسلامی وسوسه کرد و به آنان جانی تازه بخشید و بخت نیز آنان را یاری کرد، زیرا آنان در آن هنگام از وجود سخنوری توانا و خطیبی شورآفرین همچون «پطرس» بهره‌مند بودند، او با سخنرانی‌های جذاب و فریادهای بلند خویش در جهان مسیحیت احساسات مردم را برانگیخت و سرتاسر اروپا موجی سهمگین از جنون دینی ایجاد کرد، و علاوه براین عوامل سیاسی و اقتصادی دیگری نیز اروپائیان را برای جنگ‌های صلیبی علاقه‌مند ساخت [۳].

کوتاه سخن این که نخستین لشکر صلیبیان در سال ۴٩۰ هـ به سوی شام به راه افتاد و در ظرف دو سال شهرهای «رها» (اورفا) و «انطاکیه» و اکثر دژهای آن سامان را به تصرف خویش درآوردند، و در سال ۴٩۲ هـ (۱۰٩٩ م) «بیت المقدس» [۴]نیز به دست آنان افتاد و با گذشت چند سال بخش بزرگی از سرزمین فلسطین و ساحل شام از قبیل «انطرطوس»، «عکه» «طرابلس شرقی» و «صیدا» تحت سیطره و بخشی از قلمرو صلیبیان قرار گرفت.

«ستینلی لین پول» تاریخنگار معروف انگلیسی ورود لشکرهای صلیبی در سرزمین‌های اسلامی را اینگونه توصیف می‌کند:

«لشکر صلیبی به راحتی و مانند شخصی که چوبی کهنه و تو خالی را می‌شکافد، در سرزمین‌های اسلامی پیشروی و رخنه کرد و مردم برای لحظه‌ای گمان کردند که صلیبیان ریشه‌ی درخت اسلام را نابود می‌کنند و آن را به کلی از بین می‌برند [۵].

یکی دیگر از تاریخ‌نگاران برجسته‌ی مسیحی از عملکرد صلیبیان ستیزه‌گر و ستم‌کیش هنگام ورود بیت المقدس و در حال غرور و مستی پیروزی در برابر مسلمانان رنج‌دیده‌ی بی‌گناه و بی‌دفاع و بدون سلاح، اینگونه سخن می‌گوید:

«هنگامی که سربازان صلیبی پیروزمندانه وارد بیت المقدس شدند، مردم را از دم تیغ گذراندند و کشتارگاهی هول‌انگیز به وجود آوردند، حتی می‌گویند سواران صلیبی که سواره به مسجد عمر رفتند اسب‌هایشان تا زانو در خون فرو رفته بود، آنان کودکان را به پاها می‌گرفتند و بی‌رحمانه بر دیوارها می‌کوبیدند و یا آنان را دور سر می‌چرخاندند و از دیوار شهر به بیرون پروت می‌کردند و یهودیان را زنده در عبادتگاه‌شان سوختند.

روز دوم نیز در حدی وسیعتر مرتکب چنان جنایات هولناکی شدند که از ذکر آن انسان به وحشت می‌افتد، و با وجود فریادهای «تانکرد» یکی از فرماندهان‌شان که تأمین امنیت ۳۰۰ اسیر را به عهده گرفته بود، به او هیچ توجهی نکردند و تمامی اسیران، مردان، زنان و کودکان را قتل عام نموده و اعضای آنان را بریدند که سرانجام تلمباری از اعضای تکه پاره و قطع‌شده‌ی کشته‌شدگان پدید آمد، و پس از به پایان رسیدن این کشار وحشتناک عرب‌های اسیر را مجبور ساختند که خیابان‌های خون‌آلود و متعفن شهر را بشویند و تمییز کنند» [۶].

سقوط «بیت المقدس» به دست صلیبیان نشانگر ناتوانی و سقوط دولت اسلامی و بیداری جهان مسیحیت و شکل‌گرفتن نیروی نوپای آن و اعلام خطری برای عالم اسلامی بود، زیرا در منطقه‌ی شام و فلسطین چهار ولایت صلیبی (قدس، انطاکیه، طرابلس و رها) تأسیس شده بود که برای آزادی مرکز اسلام خطری بزرگ و جدی به شمار می‌آمدند، صلیبیان مغرور تا آنجا پیش رفتند که «رینودی شایتون» والی کرک تصمیم گرفت به حرمین شریفن (مکه و مدینه) حمله کند و در باره‌ی روضه‌ی پاک حضرت پیامبرصسخنانی اهانت‌آمیز و گستاخانه ایراد نمود و از مقاصد شوم خویش پرده برداشت.

واقعیت این است که این مرحله پس از حادثه‌ی «رده» حساس‌ترین و بحرانی‌ترین مرحله‌ای بوده است که تاریخ پرفراز و نشیب اسلامی بخود دیده است، کیان اسلام در معرض خطر نابودی قرار گرفته بود و جهان اسلام جز تن‌دادن به نبردی سخت و سرنوشت‌ساز چاره‌ای دیگر نداشت.

جهان اسلام اوایل سده‌ی ششم هجری با وضیعتی آشفته و آنارشی روزافزون و نابسامانی‌های فراگیری مواجه بود، خلفای ملک شاه سلجوقی با همدیگر درگیر جنگ قدرت، و عباسی‌ها مدتی قبل سیادت خویش را به ترک‌ها سپرده بودند و سرتاسر عالم اسلام، سلطانی با شهامت و تجربه و رهبری فرزانه که بتواند با استعداد رزمی و تدابیر حکیمانه‌ی خویش نیروهای پراکنده‌ی عالم اسلامی را زیر پرچمی واحد گرد آورد و با خطری که از شمال و غرب او را تهدید می‌کرد مقابله کند، وجود نداشت.

«ستینلی لین پول» در تصویر صادقانه‌ای از اوضاع آشفته آن دوران چنین می‌گوید:

«این عصر، عصر ابهام و نابسامانی مردم با مشاهده‌ی احتضار و فروپاشی دولت مقتدر و گسترده سلجوقیان بهت‌زده و پریشان بودند، این مرحله و وضعیت اسفبار تا هنگام ظهور نیروهای تازه‌ای که به سوی جهت و مرکزیتی واحد هدایت شدند، ادامه یافت. به هر تقدیر این دوران انتقالی برای اروپا فرصتی طلایی بود که می‌توانست بر مملکت اسلامی هجوم برد و پیروزی و سیطره‌ی خویش را بر جهان تثبیت نماید» [٧].

[۳] دائرة المعارف البریطانیه CRUSADES. [۴] شهر قدس. [۵] السلطان صلاح الدین الایوبی. [۶] دائرة المعارف البریطانیة ۶ / ۶۲٧. [٧] السلطان صلاح الدین، ص ۲۱.