فروپاشی سلطنت فاطمیان و افتخاری دیگری برای سلطان
سیطره سلطان صلاح الدین بر مصر نقطهی انقراض و فروپاشی دولت عبیدیان [۶۳]که به فاطمیان شهرت داشتند بود، دولتی که دو قرن و ۶۸ سال بر مملکت اسلامی حکومت کرد و بر فرهنگ، اخلاق و تمدن بخش عظیمی از جهان اسلام تأثیر شگرفی بجا گذاشت، دوران آنان از عقاید و احکام عجیب غریب و قوانین مضحک مملو بود که برخی از آن را از کتاب «انحطاط والآثار» مقریزی نقل میکنیم:
«در باره میراث دستور دادند که به «ذوی الارحام» رد شود و اعلام کردند که اگر متوفی دختری از خود به جا گذارد با وجود دختر به برادر، خواهر، عمو، جد، برادرزاده و عموزاده میت هیچ سهمیهای از میراث ندارند، و در صورت وجود فرزند پسر و یا دختر تنها شوهر، همسر، پدر و مادر و جده کسی دیگر میراث نمیبرد، و با وجود مادر تنها به افرادی میراث میرسد که در صورت وجود فرزند به آنان میراث میرسید».
خروج از این قانون را عداوتی با حضرت فاطمه لمیپنداشتند «روزه و عید رمضان به حساب آنان بستگی داشت و طلب هلال از مصر کلاً برچیده شد».
«در سال ۳٧۲ عزیز بن المعز خواندن نماز تراویج را در مصر ممنوع کرد».
«در سال ۳۸۱ مردی را تنها به این جرم که نزد او کتاب «الموطأ» مالک بن أنسسیافته شده بود، شلاق زدند و او را در شهر تشهیر کردند» [۶۴].
«و در سال ۳٩۳ هـ ۱۳ نفر را به این جرم که صلاة الضحی خواندهاند دستگیر و آنان را بر شتر سوار کرده و در شهر تشهیر کردند و سه روز آنها را حبس کردند».
«و در سال ۳٩۵ بخشنامهای دیگر بر مردم قرائت شد که خوردن ملوخیا را که یکی از غذاهای سنتی مصریان بود، فقط به این دلیل ممنوع کرد که معاویه بن ابی سفیانببه آن علاقه داشت و سبزی معروف جرجیر (ترتیزک) را نیز ممنوع قرار دادند، زیرا حضرت عایشهلبه آن علاقه داشت».
«در ماه صفر همین سال بر تمامی مساجد و داخل و خارج و تمامی دیوارهای جامع العتیق مصر و بر درهای مغازهها و سنگها و قبرستان و صحرا برای اسلاف دشنام و نفرین نوشته شد و با رنگهای مختلف آنها را رنگآمیزی نموده و با طلا نقش کردند» [۶۵].
«شرابخواری، غنا و موسیقی و نوشیدن آبجو عام گشت، مردم به لهو و لعب و خوشگذرانی روی آوردند، در این دوران مردم از بیماریها و بلاهای زیادی رنج میبردند، مردم به کاخ سلطنتی هجوم برده و فریاد برآوردند «الجوع الجوع» (گرسنگی رنج میبردند گرسنگی) ای امیرالمؤمنین پدر و جد تو با ما چنین نکرده بودند، تو نیز از خدا بترس و برای ما چاره بیاندیش» [۶۶].
«در سال ۴۲۴ هـ ولیعهد که در آن هنگام هفت سال بیش نداشت سوار بر مرکبی از خیابانهای آذین شد، مصر عبور کرد و مردم در برابرش تعظیم نموده و زمین را میبوسیدند و آن زمان برایش از مردم بیعت خلافت گرفتند» [۶٧].
حکومت سلطان صلاح الدین ایوبی پایان این دوران عجیب و مضحک و فاتحهی عهد جدیدی بود، آثار و نشانههای مذهب عبیدیان کم کم از مصر رخت برمیبست، سنت شکوفا شد و همه جا را فرا گرفت، مدارسی تأسیس شد و علمای اهل سنت در آنها به تدریس علوم شریعت اسلامی پرداختند، رسوبات دوران عبیدیان کم کم محو و ناپدید گشت، در وطن و مرکز خود غریب مطرود و آواره شده بود.
در عصر عبیدیان، اسلام به آزمایشی بزرگ و محنتی عظیم گرفتار بود، به محارم و شعایر الهی هتک حرمت کردند و شریعت اسلامی را بازیچهی خود ساختند و به سنت و عقاید اسلام توهین کردند، علمای اهل سنت مقهور و مستضعف و ذلیل بودند، نه حرمت و ارزشی داشتند و نه شوکت و سلطانی، اما گردنکشان، او باشها و فرومایگان کاملاً آزاد و بیمهار بودند، زمین را به فساد کشیده و شر آنان همه جا را فرا گرفته بود و معضل بزرگی ایجاد کرده بودند.
علامه مقدسی در کتاب خود «الروضتین فی اخبار الدوتین» در باره آن دوران چنین میگوید:
«از ابتدای حکومت آنان از ذی الحجه ۲٩٩ هـ تا سال ۵۶٧ هـ این بلا و مصیبت بر عالم اسلام باقی ماند، در دوران حکومت آنان دشمنان اهل سنت زیاد شدند، بر مردم تسلط یافتند و بر آنها مالیاتهای سنگینی وضع کردند و دیگران نیز به آنها اقتدا نمودند، عقاید صحرانشینان و مرزنشینانی که در مرزهای شام سکونت داشتند همچون «نصرانیه» و «درزیه» و «حشیشیه» را که افرادی جاهل و سادهلوح بودند فاسد کردند و آنها را به خود انداختند، فرنگیان نیز در این دوران توانستند که اکثر شهرهای شام و جزیره را اشغال کنند تا این که خداوند با ظهور خاندان اتابکی که سلطان صلاح الدین را به میدان فرستادند بر مسلمانان منت نهاد، آنها سرزمینهای اسلامی را بازپس گرفتند و شر این دولت را از سر مردم کم کردند» [۶۸].
طبیعی بود که اهل سنت و مؤمنان راستین از این انقلاب سیاسی که انقلابی دینی و اخلاقی در پی داشت، خوشحال شوند، علامه مقدسی که ۲٩ سال قبل از این انقلاب به دنیا آمده و آثار و تبعات آن را مشاهده نموده است، خوشحالی و شادمانی خود را چنین بیان میکند:
«آن دولت منقرض شد و با انقراض آن ذلت اسلام نیز در مصر پایان یافت» [۶٩].
علامه حافظ ابن قیم /در کتاب خود «الصواعق المرسلة على الجهمیة والمعطلة» انتشار و عواقب دعوت باطنیان و سپس از انقراض دولت با دستهای توانمند نورالدین و صلاح الدین با نیرو و نشاط سخن میگوید:
«دعوت آنان در مشرق به خاموشی گرایید و به تدریج در مغرب ظهور کرد و باطنیان قدرت یافتند، و بر بسیاری از شهرها چیره شدند و کم کم به مصر رسیدند و آن را تصرف نموده و قاهره را بنا نهادند و حکام و قضات آنها آشکار به دعوت پرداختند و در زمان آنها رسایل اخوان الصفا، اشارات و شفا و دیگر کتابهای ابن سینا تصنیف شد، ابن سینا میگوید: پدرم نیز از اهل همین دعوت بود، در زمان آنها سنت و کتب آثار بیاستفاده ماند و تنها در خفا و به پنهانی مورد استفاده قرار گرفت، شعار دعوت آنها تقدیم و ترجیح عقل بر وحی بود، بر مغرب زمین و مصر، شام، حجاز و عراق استیلا و تسلط حاصل نمودند، با اهل سنت همچون اهل ذمه و معاهدان معامله میکردند و حتی اهل ذمه از امنیت، عزت و مقام برتری برخوردار بودند، علمای بسیاری را گردن زدند و بسیاری دیگر از وارثان انبیاء در زندانها جان باختند تا این که سرانجام خداوند در عهد نورالدین و صلاح الدین اسلام و مسلمانان را از شر آنان نجات داد، و اسلام از این بلا و عزایی که در انتظارش بود رهایی یافت، و پس از دوران طولانی سرافکندگی و افسردگی سربلند و بانشاط گردید و اهل آسمان و زمین مژده دادند و بدر اسلام که در محاق و تاریکی بود بار دیگر درخشیدن گرفت و نورافشانی کرد، و پس از آن حالت احتضار و جانکندن روحش دوباره به او باز گشت، و خداوند به وسیله بندهی خود بیت المقدس را از چنگال صلیبپرستان نجات داد و یاوران خدا و رسول به نصرت و یاری دین برخاستند» [٧۰].
کتابهایی که تاریخ آن دوران را ثبت کردهاند بیان میکنند که عالم اسلام و علی الاخص شام و عراق از این خبر خوش استقبال نموده و نزدیک بود که مسلمانان از خوشحالی و شادمانی بپرند.
کوتاه سخن این که سلطان صلاح الدین از طرفی با ایستادگی و مبارزه در برابر صلیبیان جهان اسلام را از بردگی سیاسی و بیبندوباری اخلاقی و فرهنگی و از چنگالهای غربیان نجات داد و از طرفی دیگر با منحلکردن دولت عبیدیان (فاطمیان) دروازهای فساد راه که با انتشار باطنیت و اسماعیلیت نه تنها مصر بلکه جهان اسلام را تهدید میکرد بست و به نابسامانی فکری و عقبگرد اعتقادی و انحلال اخلاقی که در طول سه قرن گریبانگیر عالم اسلام بود پایان داد.
تاریخ اسلام هرگز این دو عمل ارزندهی سلطان صلاح الدین را فراموش نخواهد کرد و مسلمانان در هر زمان و مکانی که باشند ممنون این مجاهد دلیر و قهرمان نستوه کُرد هستند.
تاریخ اسلام سلطان صلاح الدین ایوبی را که یکی از نشانههای آشکار صلاحیت و جاودانگی است و با دو عمل ارزنده خود که یکی مبارزه با صلیبیان و نجات جهان اسلام از بردگی سیاسی و فرهنگی و بیبندوباری اخلاقی و دیگری انهدام دولت عبیدیان (فاطمیان) که جهان اسلام را با انتشار باطنیت و اسماعیلیت تهدید میکرد و سه قرن گریبانگیر اسلام بود، هرگز فراموش نخواهد کرد و مردم در هر زمان و مکانی که باشند ممنون این مجاهد دلیر و قهرمان نستوه کُرد هستند
[۶۳] محققان أنساب اتفاق نظر دارند که عبیدیان هیچگونه نسبتی با اهل بیت نبوی ندارند، بلکه به مردی مجوسی به نام عبید نسبت دارند، قاضی ابوبکر محمد بن الطیب در کتاب خود «الکشف عن أسرار الباطنیة» و قاضی عبدالجبار در کتابش «تثبیت دلائل النبوة» و علامه مقدسی در کتابش «کشف ما کان علیه بنوعبید» این موضوع را به خوبی و مفصلاً بیان کردهاند. [۶۴] الخطط والآثار، ج ۱ / ۳۴۰. [۶۵] الخطط والآثار، / ۲ / ۳۴۱. [۶۶] الخطط والآثار، / ۲ / ۳۵۴. [۶٧] الخطط والآثار، / ۱ / ۳۵۵. [۶۸] الروضتین فی اخبار الدولتین ۱ / ۲۰۱. [۶٩] الروضتین ۱ / ۲۰۱. [٧۰] الصواعق المرسله علی الجهمیة والمعطلة ۱ / ۳۳۳ – ۳۳۴. .