گفتگوی دانشمندی با سلیمان بن عبدالملک
یکی از علما وارد مجلس سلیمان بن عبدالملک شد. سلیمان به ایشان گفت سخن بگو.
گفت: ای امیرالمومنین! من سخنانی خواهم گفت، شاید برای شما شنیدن آنها خوشایند نباشد ولی تحمل کن. زیرا اگر آنها را بپذیری برای تو خوشایند خواهد بود.
سلیمان گفت: ما نصیحت را از کسی که بر او اعتماد نداریم و احساس خطر میکنیم، تحمل مینمائیم پس چگونه از شما تحمل نکنیم که به شما اعتماد داریم و از ناحیه شما احساس خطر نمیکنیم.
آن عالم گفت: ای امیرالمومنین! مردانی تو را احاطه نمودهاند که از اختیارات خویش سوء استفاده نموده دنیا را در مقابل آخرت و خشم خدا را در مقابل رضای او خریدهاند..................
با آخرت در نبرد و با دنیا در صلح و آشتی بسر میبرد نباید تو آنان را بر آنچه که خدا به دست تو امانت سپرده است، امین بدانی.
زیرا آنها بیباکانه امانت را ضایع میکنند و مردم را به استبداد و بردگی میکشانند. و تو نزد خدا باید پاسخگوی کردار آنها باشی ولی آنها پاسخگوی کردار شما نخواهند بود. پس شما نباید دنیا آنها را به بهای ویرانی آخرت خویش آباد سازید. زیرا بزرگترین خساره متوجه کسی است که دنیای دیگران را به بهای نابودی آخرت خود آباد سازد.
سلیمان گفت: زبانت راچنان تیزکردهای که از شمشیر بران تیز تر است.
عالم: چنین است ای امیر! ولی نه علیه شما.