صالح مری و مهدی
مهدی کسی را فرستاد و صالح مری دانشمند وقت را طلبید. ایشان میگوید:
وقتی من وارد مجلس خلیفه شدم گفتم: بخاطر خدا سخنان مرا امروز تحمل کنید.
زیرا محبوبترین بنده نزد خدا کسی است که نصیحت را در مورد حق خدا تحمل نماید.
خصوصا برای کسی که با آنحضرتص پیوند خویشاوندی دارد، شایسته است که وارث اخلاق و سیرت ایشان باشد.
خداوند از علم و دانش میراث بزرگی برای شما گذاشته و عذر باقی نگذاشته است.
شما برای کارهایتان هیچگونه برهان و حجتی از طرف خدا ندارید.
خشم خدا به مقدار دوری شما از علم و شناخت مسایل و اقدام به باطل متوجه شما خواهد بود.و اینرا بدان که فردای قیامت، رسول خدا طرف حساب کسی خواهد بود که بعد از او زمام امور امتش را بدست گرفته و آنها را از احکام دین محروم سازد.
و کسی که محمد خصم طرف حساب او باشد یقینا خداوند نیز خصم اوست.
پس برای مخاصمه با خدا و رسولش خود را آماده کن یا اینکه دلیل و حجت قوی در دست خواهی داشت و نجات پیدا خواهی کرد یا اینکه سرانجام به هلاکت ابدی گرفتار خواهی شد.
و بدان که بدست هوا و هوس خویش به زمین بخورد، به مشکل اگر بتواند برخیزد و قدمهای کسی روز قیامت ثابت و پابرجا خواهد ماند که به کتاب خدا و سنت پیامبرش چنگ زده باشد.
طبعا کسی مانند شما دست به معصیت نخواهد زد، مگر اینکه گناهان در دیدگانش نیک جلوه میکندو ملاهای خاین و درباری نیز او را تایید نمایند.
و با این دام دنیا امثال تو را شکار میکند.سعی کن سخنانم را بخاطر بسپاری و به آن زیبا عمل کن. من که زیبا رساندم.
آنگاه اشک از چشمان مهدی سرازیر شد. سپس دستور داد به او مقداری مال بدهند ولی ایشان نپذیرفت.
بعضیها گفتهاند: بعدها این سخن را در دیوان مهدی، نوشته دیدهاند [۲۰].
[۲۰] وفیات الأ عیان (۲/۴۹۴)