پیشگفتار مترجم
دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، آکنده از انحرافات و لبریز از فساد است، دیو جهل، قلبها را اشغال و نفسها را به پرتگاه سقوط اخلاقی کشانده است، انسانها در این کرۀ خاکی سرتا پا گرفتار متاع زودگذر زمان گشتهاند، و برای پیشبرد اهداف مادی خود از همدیگر سبقت میگیرند و جهان را بر خود تنگ کردهاند، آنها برای رسیدن به مقصود خود هر راهی را میپیمایند و هر فاجری را میستایند، صحنۀ گیتی را به میدان مسابقه تبدیل کردهاند. برای دستیابی به اهداف مادی هرگونه خفت و خواری را تحمل میکنند. آنها بیشتر برای زیستن میمیرند و کمتر برای مردن زندگی میکنند. به گفتۀ یکی از تابعین بزرگوار: «غافلند از این که دنیا دو بخش است؛ گذشته که به جز خواب و رویا چیزی نبوده است و آینده نیز سرابی بیش نیست». بیشتر به جنبۀ مادی زندگی مشغولند و کمتر به معنویت میپردازند، در حالی که باید از تجارب تلخ و شیرین گذشتگان درس بگیرند و آن را چراغی فرا راه خود قرار دهند تا به نسلهای آینده انتقال دهند.
متأسفانه هیاهوی زندگی مادی تشخیص راستی از ناراستی و دوست از دشمن را مشکل کرده است، در چنین شرایطی دستیابی به انسانهای وارسته که بتوانند ما را از این گرداب رهایی بخشند، چندان سهل و آسان نیست. قرآن میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُعۡجِبُكَ قَوۡلُهُۥ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَيُشۡهِدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلۡبِهِۦ وَهُوَ أَلَدُّ ٱلۡخِصَامِ ٢٠٤ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي ٱلۡأَرۡضِ لِيُفۡسِدَ فِيهَا وَيُهۡلِكَ ٱلۡحَرۡثَ وَٱلنَّسۡلَۚ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَسَادَ ٢٠٥ وَإِذَا قِيلَ لَهُ ٱتَّقِ ٱللَّهَ أَخَذَتۡهُ ٱلۡعِزَّةُ بِٱلۡإِثۡمِۚ فَحَسۡبُهُۥ جَهَنَّمُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ٢٠٦﴾[البقرة: ۲۰۴-۲۰۶].
«درمیان مردم کسی یافت میشود که سخن او در بارۀ امور و اسباب زندگی دنیا تو را به شگفت میاندازد و فصاحت و بلاغت و حلاوت کلام او مایۀ اعجاب تو میشود، و تو را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و ادعا میکند که آنچه میگوید، موافق با چیزی است که در درون دارد و گفتار و کردارش یکی است، حال آن که او سرسختترین دشمنان است. و هنگامی که پشت میکند و میرود و یا به ریاست و حکومتی میرسد در زمین تلاش میکند تا در آن فساد و تباهی ورزد و زرع و نسل و انسانها و حیوانات را نابود کند و با فساد و تباهی خود، قوتها و اموال و ارواح را از میان ببرد و خداوند فساد و تباهی را دوست ندارد. و هنگامی که به او گفته شود از خدا بترس و به جای افساد اصلاح کن، عظمت و نخوت سراپای او را فرا میگیرد و غرور گناه او را به بزهکاری وامیدارد پس دوزخ او را بسنده است و چه بدجایگاهی است».
این اشخاص ظاهری زیبا دارند و با ادعاهای بزرگ افراد را شیفتۀ خود میکنند، در حالی که درونشان از معنویات حیاتبخش دینی بیبهره است، و بلکه از سرسختترین دشمنان این ارزشها هستند، آنان برای رسیدن به اهداف پست و پلید حیوانی خود حاضرند همه چیزا را فدا کنند و تخم فساد را در زمین بکارند. به همین دلیل است که وارستگانی را نمییابی که در این دور دون به گرد آنان جمع شوی و از محضر آنان کسب فیض کنی و آنانی هم که هستند از دست ستم زورمداران و از ترس متهمشدن به تهمتهای ناروا از صحنه بیرون رفته و توان هرگونه تحرکی از آنان سلب شده است، متأسفانه بسیار اندکاند کسانی که از کمند طاغوتها و دام شیطان رهیده و با خاطری آسوده بتوانند اشعۀ تابناک این دین حنیف را بر دلهای پرظلمت نسل حاضر بتابانند. بنابراین، برای نجات از این ورطۀ خطرناک و به منظور اعادۀ عزت دینی و سیادت معنویت و روشنی بخشیدن به دلهای تیره و آگاهکردن جانهای غافل و کنارزدن حجاب از روی دیدگان و استفادۀ هرچه بهتر از میراث گرانبهای سلف صالح، ناچاریم از منظری تازه به سیرۀ گذشتگان دینی خود به ویژه نسل تابعین اخیار بنگریم؛ زیرا بعد از نبی اکرم جو اصحاب اطهارشفقط آنها میتواننند در برهههای تاریک زمان، ابرهای جهل و مه غلیظ غفلت را از دلها زدوده و برای ما و نسلهای آینده راهنما و راهگشا باشند.
نصایح گهربار و روشن آنان میتواند بار دیگر نسیم روحبخش و صفای باطنی را برای دلهای تاریک و نفوس زنگارزدۀ ما به ارمغان آورد و نسلهای بعدی را از طوفانهای خانمان برانداز جهل و فساد و مادیگری رهایی بخشد و از میان دریای متلاطم انحطاط اخلاقی به ساحل امنیت برساند.
کتاب حاضر به نام «منهج التابعین في تربیة النفوس» از جمله کتابهای گرانبهایی است که در برگیرندۀ لطائف و سفارشات ارزشمند گذشتگان قدوه به خصوص نسل تابعین – رحمهم الله – است که با اشاراتی هرچند کوتاه اما پرمحتوی، حیات سرشار از عزت دینی آن سادات را پیش چشم ما مجسم، و گوشههایی از زندگانی ایشان را برایمان بازگو میکند. به گفتۀ دانشمندان علم «بدیع»، «عادات السادات سادات العادات». به همین علت باید سیر و سلوک ایشان را چراغ خود قرار دهیم و آن را به جوهر زندگی خود تبدیل کنیم و در مراحل و جنبههای زندگی و در خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی به آنان تأسی کنیم. نگارندۀ این کتاب – که خدایش پاداش نیک دهد- گوشههایی از گفتار و رفتار پرافتخار این بزرگان را از متون اسلامی استخراج و به رشتۀ تحریر درآورده است که پس از کتاب و سنت و سیرۀ اصحاب از اهمیت به سزایی برخوردار است و مسلماً رهنمودهای آنان میتواند شفابخش دلها باشد؛ زیرا این نسل نزدیکترین نسل به عصر تنزیل و آشناترین مردم بن نص و تأویل بودهاند.
به همین دلیل هنگامی که با این کتاب آشنا شدم، مجذوب آن گشته و برآن شدم با استعانت از خداوند، آن را به فارسی و تحت عنوان «آئین تربیتی تابعین» ترجمه کنم، و از خداوند سبحان خواستارم موجبات چاپ و نشر این کتاب را فراهم نماید تا در اختیار عموم به خصوص نسل جوان قرار گیرد که استعداد پذیرش نصایح سلف صالح را دارد و از تشنجات روزافزون فکری و انحرافات اخلاقی به ستوه آمده است.
حقیر هرچند در بازار علم و فرهنگ بیبضاعتم، اما با توکل بر خدا ترجمۀ کتاب را از اوایل شهریور/ سنبله سال هفتاد و نُه آغاز و در آبانماه/ ماه عقرب همان سال به پایان رساندم. از خوانندۀ عزیز تقاضا دارم به دیدۀ تسامح به آن بنگرد و اینجانب را از دعای خیر خویش محروم نکند. در پایان لازم میدانم نکات ذیل را یادآور شوم:
۱- در ترجمۀ آیات از تفسیرهای نور و خواجه عبدالله انصاری استفاده شده است.
۲- اعراب و ترجمۀ احادیث برآن افزوده شده است.
۳- کتاب به روش آزاد ترجمه شده است.
والله الـمستعان وعليه التکلان.
عبدالله عبداللهی
سردشت- روز جمعه ۱۳ / ۸ / ۱۳۷۹
مطابق با ۶ شعبان ۱۳۲۱ هجری قمری.