دوستی خداوند
هرگاه بنده فرایض را به جا آورد و نوافل را برآن بیفزود و با نفس خود مبارزه کرد و آن را تربیت نمود، به محبت خداوندی نایل خواهد شد و خداوند در هرجا و همه حال با او خواهد بود و او را از لغزش و خطا مصون میدارد. از ابی هریرهسنقل شده است که رسول الله جدر یک حدیث قدسی میفرماید:
«مَنْ عَادَى لِى وَلِيًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَىَّ عَبْدِى بِشَىْءٍ أَحَبَّ إِلَىَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ، وَمَا زَالَ عَبْدِى يَتَقَرَّبُ إِلَىَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحْبَبْتُهُ، فإذا أحببتُه كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِى يَسْمَعُ بِهِ، وَبَصَرَهُ الَّذِى يُبْصِرُ بِهِ، وَيَدَهُ الَّتِى يَبْطُشُ بِهَا وَرِجْلَهُ الَّتِى يَمْشِى بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِى لأُعْطِيَنَّهُ، وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِى لأُعِيذَنَّهُ» [۱۵۵].
«هرکس با یکی از دوستانم دشمنی ورزد، من به او اعلان جنگ میکنم، و بندۀ من به وسیلۀ هیچ چیزی بهتر از فرایض نمیتواند به من نزدیک شود. بندۀ من با انجام نوافل، پیوسته به من نزدیکتر میشود تا درجهای که دوستش میدارم. و چون او به مقام دوستی من رسید، من به جای او میشنوم، و به جای او میبینم و به جای او به هرجا که بخواهد دست دراز میکنم، و به هرجا که بخواهد برود، میروم، و اگر از من چیزی بخواهد به وی ببخشم، و اگر پناه از من جوید او را پناه دهم».
طوفی میگوید: «علما اتفاق دارند بر این که حدیث قدسی کنایه از نصرت و تأیید و یاریدادن بنده است، حتی خدای متعال برای بندۀ محبوب خویش، به صورت اعضا و جوارحی در خواهد آمد که در امور دینی و دنیایی از آنها مدد میجوید».
خطابی میگوید: «مقصود این است که خدای متعال بندۀ خود را در اموری که به وسیلۀ جوارح انجام میشود، یاری میدهد و بر اثر محبتی که نسبت به بندۀ خویش دارد، تمام جوارح او را از هرچه که کراهت دارد مصون میدارد؛ گوش را از شنیدن لهو و لغو، چشم را از دیدن محرمات، دست را از لمس منهیات، قدم را از حرکت به سوی باطل محفوظ میدارد» [۱۵۶].
چه افتخاری از این بزرگتر و مبارکتر است که انسان به محبت خدا نایل شود و همراهی او موجب صیانت او از لغزشها شود! این است تأویل حدیث قدسی فوق، و آنچه را که منحرفین و گمراهان و معتقدین به وحدت وجود از این حدیث استنباط میکنند، پوچ و باطل است [۱۵۷].
[۱۵۵] فتح الباری: ۱۱ / ۲۸۶. [۱۵۶] فتح الباری: ۱۱ / ۲۸۹. [۱۵۷] فتح الباری: ۱۱ / ۲۸۹.