مکاتب تربیتی
اهتمام به گفتار و حرص زیاد بر فصاحت و شیوایی کلام و عدم توجه به بینش و بصیرت در میان دعوتگران، مسئلهای است که امروزه گربیانگیر مدارس تربیت نفس شده است. تا جائی که با فراموششدن معرفت قلبی، این مدارس به لبۀ پرتگاه و به وادی فراموشی و خاموشی نزدیک شدهاند و شکافی عمیق در پیکر علوم اسلامی ایجاد شده است، و همین مسئله صحنه را برای شعبدهبازها و بعضی از متصوفۀ منحرف فراهم آورده تا به نام دین و تحت لوای دینداری و دینپروری به فریب عوام و هواپرستان بیخبر از گوهر دین و تربیت دینی بپردازند و اوهام، خرافات و افتراهایی را به عامه ترزیق کنند، برای این کار نیز جاهلانی از این امت، هدایت و رهبری چنین مدارسی را به عهده گرفتهاند که هیچگونه پایه و اساس صحیحی از کتاب و سنت و سیرۀ اصحاب و منهج تابعین ندارند، در نتیجه هم خود و هم دیگران را گمراه کردهاند، در حالی که در عهد تابعین و نسلهای بعد از آنان نیز تا مدتها مدارس تربیتی و مکاتب پرورشی همدوش با مدارس فقه و قرآن و حدیث و لغت در نشر و ترویج فرهنگ اسلامی با شور و شوق تلاش میکردند، بلکه پیشگامان این علوم خود از زاهدان و عابدان بزرگ آن زمان بودند؛ چون خود از همین مدارس تربیتی سر برآورده بودند.
«ابن عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی» در مورد بعضی از مدارس دمشق میگوید: «در دمشق بر نویسندگان حدیث وارد شدم، و بر حلقۀ درس قاسم جوعی گذر کردم. دیدم جمعی به دور او نشسته و او برای آنان صحبت میکند، دیدن این منظره هیبتی در قلب من ایجاد کرد، خود را به آن جمع نزدیک کردم. شنیدم خطاب به آنان میگوید: در این زمان پنچ چیز را غنیمت شمارید:
۱- هرکجا باشید شناخته نشوید. ۲- هرگاه غایب بودید، کسی سراغ شما را نگیرد. ۳- هرجا حاضر شدید مورد مشورت قرار نگیرید. ۴- اگر چیزی گفتید از شما پذیرفته نشود. ۵- اگر کاری را انجام دادید به شما مزدی داده نشود.
و پنج چیز دیگر را نیز به شما سفارش میکنم:
۱- اگر مورد ستم واقع شدید ستم نکنید. ۲- هرگاه شما را ستایش کردند، خوشحال نشوید. ۳- اگر به شما ناسزا گفتند، دلتنگ نشوید. ۴- اگر مورد تکذیب واقع شدید، خشمگین نشوید [۵].
این استفادهای بود که در دمشق کسب کردم [۶].
یکی از اساسیترین مسائلی که در مدارس تربیتی تابعین مورد تاکید قرار میگرفت و از آیات قرآن استنباط شده بود، این بود که خدا از بندگان خود بینیاز است. خدای متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥﴾[فاطر: ۱۵].
«ای مردم! شما نیازمند خدائید، و خدا بینیاز و ستوده است».
﴿وَمَن جَٰهَدَ فَإِنَّمَا يُجَٰهِدُ لِنَفۡسِهِۦٓ﴾[عنکبوت: ۶].
«هرکس تلاش کند، در حقیقت برای خود کرده است».
﴿وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشۡكُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيّٞ كَرِيمٞ ٤٠﴾[النمل: ۴۰].
«هرکس که سپاسگزاری کند، تنها به سود خود سپاسگزاری میکند، و هرکس ناسپاسی کند (تنها به ضرر خود بوده) و پروردگار من بینیاز و صاحب کرم است».
﴿فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهۡتَدِي لِنَفۡسِهِۦ﴾[النمل: ۹۲].
«هرکس راهیاب شود برای خود راهیاب شده است».
﴿وَمَن تَزَكَّىٰ فَإِنَّمَا يَتَزَكَّىٰ لِنَفۡسِهِۦ﴾[فاطر: ۱۸].
«هرکس پاکی پیشه کند، فقط برای خود پاکی پیشه کرده است».
همۀ این آیات این مطلب را میرسانند که خداوند بینیاز از بندگان است. و آنها هرآنچه انجام میدهند، برای نجات خویش از دوزخ و اصلاح و استقامت نفوس خود است، تا بتوانند در این جهان گذرا هم زندگی بدون دغدغۀ درونی داشته باشند، و هم انسانیت و بندگی خود را در روی زمین تمرین و آزمایش کنند.
یکی از انگیزههای اساسی رشد و تکامل نسل تابعین و پیروان ایشان در آمادهسازی و تزکیۀ دلها و تربیت ایمانی آن یعنی فقر بندگان و بینیازی خدا است.
[۵] متأسفانه سفارش پنجم ترک و چاپ نشده بود. [۶] صفة الصفوة: ۴ / ۲۳۷.