ترس از خدا موجب صفا و پاکی دل است
اساسیترین علت در نجات نسل تابعین و پیروزی آنان بر نفس و تربیت آن، همانا خوف از پروردگار بوده است.
خوف از مراقبت دایمی حق تعالی بر اعمال آنان و این که خداوند بر تمامی گفتار و کردار و حتی وسوسههای درونی آنان مطلع است، خوف از لحظات آخر حیات، و این که آیا سرنوشت آدمی خیر است یا شر.
خوف از عدم پذیرش اعمال از جانب پروردگار:
﴿يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ﴾[المؤمنون: ۶۰].
«و کسانی که در پرستش خداوند عبادتها را انجام میدهند و دلهایشان (از عدم پذیرش آن) ترسان است».
خوف از نبودن اخلاص و آمیختهشدن اعمالشان با عجب و ریا. خوف از آنچه در عالم برزخ بر سر ایشان خواهد آمد، خوف از محاسبۀ روز قیامت:
﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٤١﴾[النازعات: ۴۰-۴۱].
«آنکس که از ایستادن در پیشگاه خدا میترسد و نفس خویش را از هوی باز میدارد همانا بهشت جایگاه آنان است».
خوف یگانه عاملی است که آدمی را از اتباع هوای نفس بازداشته و به جنگی مستمر و طولانی با نفس اماره واداشته و سرانجام یا آن را خوار کرده و یا آن را به نفس مطمئنه یا لوامه تبدیل میکند.
شکی نیست که اصحابشاز همه بیشتر از خدا ترس داشتند و در هر کار نیک اسوهای صادق و قلهای بلند بودهاند. به همین دلیل است که رسول الله جدر ستایش ایشان میفرماید:
«خَيْرُكُمْ قَرْنِيْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ» [۷].
«بهترین شما کسانی هستند که در قرن من زندگی میکنند، سپس مردمانی که بعد از آنان میآیند، سپس آنهایی که در قرن بعدی قرار میگیرند».
بنابراین، اصحاب شایستگانی هستند که راه تربیت نفوس را میدانند، آنان گنجینهای بس گرانبها در رابطه با روشهای تربیت نفس به ارث گذاشتند، البته نه در قالب کتابهای ضخیم و قطور بلکه به صورت نمونههای زنده. این افراد جملگی به دست اصحاب و مطابق با اصول تربیتی متقیترین و مخلصترین بندگان یعنی رسول خدا جتربیت یافتند که از آنها به تابعین یاد میکنیم. ایشان بدینگونه پاکترین و آراستهترین شکل تربیت را پیریزی کردند، بدون این که در این رهگذر از هیچ دیانتی دیگر یاری گرفته باشند و یا بدعتهایی را پایهریزی کنند که از جانب پروردگار سند و سلطانی نداشته باشد، یا این که رهبانیت و گوشهنشینی گزینند که خداوند آن را واجب نکرده است.
با این حال به رغم وجود آن همه صفا و پاکیزگی و نیروی عظیم تربیتی در سیرة تابعین، بسیاری از کتابهایی که از قدیم تاکنون به مسئلۀ سلوک و اخلاق و تربیت ایمانی پرداختهاند، پیروی از آن سرچشمۀ گوارا را یا فراموش کردهاند یا آن میراث را با گفتههای فلاسفه و حکمای یونانی و ریاضتهای شدید نفس که از روح دین بسیار فاصله دارند آمیختهاند که این هم به دلیل ترجمۀ بعضی از کتابهای یونانی و نیز به واسطۀ گروهی از بیدینان و مجوس آتشپرست بوده است؛ آنهایی که بسیاری از مسایل غیر دینی را به نام دین نوشته و داخل کتابهای دینی کردهاند. در نتیجه روشی که تابعین برای تزکیه و تهذیب دلها در پیش گرفته بودند، از آسیب چاقوی جراحی اهل جرح و تعدیل در امان نماند، سرانجام این مدرسۀ تربیتی پاک و بیآلایش در لابلای مجلدات ضخیم کتابهای علم رجال ضایع شد.
قبل از من پیشوایان و علمای بزرگی به تالیف شرح حال بزرگان دین پرداختهاند از جمله: امام احمد بن حنبل با تألیف کتاب «الزهد» و امام ابو الفرج بن جوزی با نوشتن کتاب «صفة الصفوة» و امام ذهبی با نوشتن کتاب «سیَر اعلام النبلاء» و حافظ ابن کثیر با نوشتن کتاب «البدایه والنهایه» و ابن سعد با تألیف کتاب «طبقات» و دیگر امامانی که دانش من به آنها نمیرسد، در این خصوص از من سبقت جستهاند، مزیت این اثر نسبت به دیگر آثار این است که تنها به ذکر نصوص اکتفا نشده، بلکه از لابلای آن عبرتها و تجاربی استخراج شده و اسباب و علل و قواعد و روشهای تربیتی ایشان نیز در معرض دید پویندگان این راه قرار داده شده است.
هدف از تألیف این کتاب این است که روش پیشگامان و طلایهداراین راه تربیت و اصلاح به نمایش گذاشته شود؛ تا راه را برای کسانی سهل و هموار نمایم که میخواهند از این سرچشمۀ زلال و همیشه جوشان بنوشند و از هرگونه شک و شبههای که امروزه به صورت وفور یافت میشود در امان باشند. من ادعا نمیکنم که در این کار حق مطلب را ادا کردهام، بلکه این کوشش ناچیزی است، و از خدای ذوالجلال میخواهم که علما و دانشمندان را توفیق عنایت فرماید تا این کار نیمه تمام را تکمیل نموده و این امر عظیم را از لابلای کتابهای بزرگ علم رجال استخراج کنند، و امت اسلامی معاصر را به سوی شاهراهی باز گردانند که از آن منحرف گشتهاند، و مجد و عظمت از دست رفته را برای آنان باز گردانند؛ آن مجد و شکوهی که دشمنان برای نابودی آن همدستی و همیاری نمودند. و خدا یاریدهندۀ خیر و راهنماء راه است.
ابوبلال
[۷] بخاری: ۱۴ / ۲۴.