تعريف هويت
كالبدشكافی هویت از این رو ضرورت پیدا میكند كه طرفداران گرایشهای مختلف فكری و سیاسی پیرامون معنی و مفهوم آن اختلافنظر فراوان پیدا كرده و به ارائهی تعاریف گوناگون از آن برخاستهاند. ما مسلمانان به لحاظ اینكه در حوزهی فرهنگ اسلامی میاندیشیم و براساس آن پیرامون اشیاء حكم صادر میكنیم طبیعی است كه تعریف مخصوص خود را از واژگان داشته باشیم.
دكتر محمد عماره میگوید: «هویت هر چیز در فرهنگ و عرف اسلامی مأخوذ از «هوهو»، و عبارت از جوهر و هسته، و حقیقت و لب آن است. هویت انسان یعنی جوهر و هسته و حقیقت و لب انسان و آنچه كه انسان بوسیلهی آن انسان میشود و از بقیهی حیوانات امتیاز پیدا میكند. و این تعریف در مورد فرهنگ و تمدن و سایر اشیاء نیز صادق است» [۲].
به تعبیر دیگر، هویت را میتوان به اثر انگشت تشبیه كرد. زیرا چنانكه از كانال اثر انگشت اشخاص را شناسایی میكنیم هویت نیز «موجب شناسایی شخص یا چیزی میشود» [۳].
نكتهی قابل توجه اینكه، در هر چیزی «ثوابت» و «متغیرات» وجود دارد و تنها آن دسته از صفات و خصوصیات اشیاء كه ثابت هستند در شناسایی هویت آنها مؤثر واقع میشوند. زیرا صفات مؤثر در هویتآفرینی صفاتی هستند كه زمان و مكان تأثیری بر آنها نمیگذارند. هر وصفی كه تغییرپذیر باشد نقشی در هویتآفرینی ندارد. دكتر محمد عماره میگوید: «هویت، ویژگی ثابت و غیرمتغیری است كه همواره تجدد پیدا میكند بدون اینكه حقیقت و ماهیت آن تغییر كند و باعث تشخیص شیئی از سایر اشیاء میگردد ...» [۴].
[۲] حرب المصطلحات بین الإسلام والغرب، ص ۱۸۱. [۳] فرهنگ زبان فارسی، مهشید مشیری، ص ۱۱۷۷. [۴] حرب المصطلحات، ص ۱۸۱.