هویت دینی
دین در طول تاریخ به عنوان یک عنصر نهضتساز و فرهنگآفرین در میان انسانها مطرح بوده است و سازنده و مولد تمدن اقوام و ملل به شمار میرود. دین پناهگاهی است كه انسان به هنگام قطع امید از تمامی تعلقات، در سایهی آن به ساحل امن و اطمینان میرسد و احساس خوشبختی مینماید.
بنابراین، دین اسلام به عنوان آخرین و كاملترین دین وحیانی جوهر و خمیرمایهی فرهنگ و تمدن مسلمانان به شمار میآید. به قول دكتر محمد ستوده: «اگر منطق حاكم بر رقابت منابع هویتساز را در چهار عرصهی قوت نظری، كشش احساسی، قدرت و پیوند به اعتقاد بدانیم آموزههای اسلامی به دلیل انطباق آن با فطرت انسانها میتوانند منبع هویتساز فراگیر و جهانشمول محسوب شوند» [۵].
چنانكه قبلاً اشاره كردیم ما مسلمانان در حوزهی فرهنگ و چهارچوب اندیشهی اسلامی قلمفرسایی میكنیم از اینرو لازم است قبل از هر چیز عناصر مؤلفهی دین را بشناسیم و ممیزههای هویت دینی خود را برشماریم، و از آنها مثل جان خود حفاظت بورزیم حتی حاضر به نثار جان در پای آنها باشیم.
دین و مؤلفههای آن
دین به معناهای گوناگونی بسان اطاعت، جزا، حساب، سلطان و ملک، قضا و حكم و عادت و شأن آمده است. واژهی دین نزد اعراب یعنی رابطه و علاقه میان دو طرف كه یكی از آنها به تعظیم دیگری و انقیاد در برابر او میایستد و آن یكی مالک و حكمران تلقی میشود [۶].
«دین یعنی راه و روشی كه خداوند آن را وضع كرده و انسانها را در اعتقاد به سوی حق و در رفتار و معاملات به سوی خیر رهنمون میشود» [۷].
سه عنصر ایمان، اسلام و احسان، مؤلفههای اصلی دین اسلامی به شمار میروند كه ابعاد «عقیده» و «شعیره» و «شریعت» را دربر میگیرند.
این سه عنصر در حدیث رسول خدا صموسوم به حدیث جبرائیل توضیح داده شدهاند.
«عَنْ اَبِي حَفْصَةَ عُمَرَ بْنِ الْخَطّابِ س، اَنَّهُ قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج ذَاتَ يَوْمٍ إِذْ طَلَعَ عَلَيْنَا رَجُلٌ شَدِيدُ بَيَاضِ الثِّيَابِ شَدِيدُ سَوَادِ الشَّعَرِ لاَ يُرَى عَلَيْهِ أَثَرُ السَّفَرِ وَلاَ يَعْرِفُهُ مِنَّا أَحَدٌ حَتَّى جَلَسَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَأَسْنَدَ رُكْبَتَيْهِ إِلَى رُكْبَتَيْهِ وَوَضَعَ كَفَّيْهِ عَلَى فَخِذَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ أَخْبِرْنِى عَنِ الإِسْلاَمِ قَالَ: «أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَتُقِيمَ الصَّلاَةَ وَتُؤْتِىَ الزَّكَاةَ وَتَصُومَ رَمَضَانَ وَتَحُجَّ الْبَيْتَ إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَيْهِ سَبِيلاً». قَالَ: صَدَقْتَ. فَعَجِبْنَا إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ وَيُصَدِّقُهُ ثُمَّ قَالَ أَخْبِرْنِى عَنِ الإِيمَانِ قَالَ: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْقَدَرِ كُلِّهِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ». قَالَ: صَدَقْتَ. قَالَ فَأَخْبِرْنِى عَنِ الإِحْسَانِ قَالَ: «أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ...»». (رواه مسلم). «از ابوحفصه عمر بن خطاب س روایت شده كه فرمود: در حالی كه روزی در خدمت رسول خدا ص نشسته بودیم ناگهان مردی بر ما وارد شد كه لباسی بس سفید به تن داشت و موهایش به شدت سیاه بود، و هیچیک از ما او را نشناختیم و اثری از مسافر بودن بر وی پیدا نبود. در كنار رسول خدا نشست و زانوی خود را به زانوی رسول خدا چسبانید و دو دست خود را بر رانهای او گذاشت و گفت:
ای محمد، به من بگو كه اسلام چیست؟ رسول خدا ص فرمود: اسلام این است كه شهادتین (أشهد أن لا إله إلا الله وأشهد أن محمداً رسول الله) بر زبان آوری، و نمازها را بر پا بداری و زكات (مال) را اخراج كنی و روزهی رمضان را بگیری، و در صورت استطاعت و توان، فریضهی حج را انجام دهی.
گفت: راست گفتی؟ تعجب كردیم از اینكه از او سؤال كرد و او را تصدیق نمود.
گفت: مرا از ایمان خبر بده؟ گفت: این است كه به خدا و ملائكه و كتابها و پیغمبران خدا و روز قیامت ایمان داشته باشی و به قضا و قدر اعم از خیر و شر ایمان داشته باشی. گفت: راست گفتی، حال به من بگو احسان چیست؟ گفت: خداوند را چنان عبادت كنی انگار او را میبینی اگر تو او را نمیبینی او تو را خواهد دید...».
بنابراین تعریف، دین یک ایدئولوژی شامل و فراگیر است كه همهی ابعاد زندگی را در حوزهی خود جای میدهد. و مأموریت آن تنظیم رابطهی انسان با خدا، و با هستی و با انسان و با نفس خودش است.
لذا هویت دینی مسلمان بسی گستردهتر از این است كه در ایجاد رابطه میان انسان و خدا خلاصه شود بلكه همهی جوانب زندگی را دربر میگیرد. دین به عنوان یک قانون فراگیر، فرهنگ و تمدن میآفریند. در دین اسلام علاوه بر احترام برای سنتهای اصیل و ثابت كه در اصطلاح اهل اصول از آنها به «وحی» تعبیر میشود با استفاده از فرایند اجتهاد، نصوص پویایی خود را حفظ میكنند و اهل نظر در هر زمان و مكانی احكام جزئی متناسب با شرایط و اوضاع را از كلیات نصوص استخراج مینمایند.
با این وصف وقتی سخن از هویت دینی مسلمانان به میان میآوریم در واقع فرهنگ و تمدن اسلامی و جایگاه وحی در اسلام و اصول اجتهاد را بررسی میكنیم، و در پرتو این بررسی و تحقیق مؤلفههای هویت دینی خود را بیان مینمائیم كه امری است بس خطیر. نكتهی قابل توجه دیگر اینكه كسان بسیاری، وقتی وارد حوزهی دینپژوهی میشوند میان دین و فكر دینی تفاوت نمیگذارند كه این پدیده باعث در خطا افتادن آنها میشود و لطمات جبرانناپذیری به دین میرساند و به گمانم باعث دینگریزی و دینستیزی افراد فراوانی میشود.
دین و فكر دینی
در یک كلام مختصر، دین بر هر آنچه كه خداوند فرو فرستاده و حضرت محمدصآن را تبیین فرموده اطلاق میشود كه وحی و معصوم و ثابت است، اما فكر دینی عبارت از تلقی انسانها از دین و نحوهی فهم و قرائت آنها از نصوص وحیانی است كه معصوم و ثابت نیست. دین واحد است ولی فكر دینی متعدد. دین خدائی است لیكن فكر دینی بشری.
در اینجا كه از هویت دینی سخن میرانیم نباید از این نكته غافل بمانیم كه هویت دینی برگرفته از نصوص، با هویت دینی برگرفته از فهم آنها فرق میكند. آنچه مورد اهتمام اینجانب است هویت دینی برگرفته از فكر دینی است. یعنی فرهنگ و تمدن اسلامی را در روشنایی نصوص وحیانی و با استفاده از ابزار اجتهاد مورد تحقیق قرار دادهایم.
لازم به یادآوری است كه تبیین و فهم انسان معصوم و خالی از اشكال نیست و تنها حكایت فهمی است كه صاحب آن با استفاده از گردش در محصولات اندیشهی مسلمانان و دقت در نصوص در حوزهی دینشناسی بدان رسیده است. در مبحث مؤلفهی عصری شدن این مبحث را بیشتر پی میگیریم.
[۵] جهانشمولی اسلام و جهانیسازی، مجموعهی مقالات، ج ۲، ص: ۳۷۵-۳۷۶. [۶] الموسوعة الإسلامیة العامة. [۷] الموسوعة الإسلامیة المعاصرة.