جوانان و بحران هويت
در ابتدای این مقاله اشاره كردیم كه بحران هویت [در هر دو بعد دینی و ملی] به بزرگترین مشكل و معضل جوانان ما تبدیل شده است. زیرا آنها تحت فشار فرهنگ مادی غربی به سرعت از ارزشهای ایمانی، اخلاقی و ملی خودی دور میشوند و عرف و عادات و اندیشه و مدل غربی را در همه چیز الگوی مطلوب و مورد نظر خود قرار میدهند.
دنیای سكولار غربی از طریق استفاده از وسایل اطلاعرسانی مدرن و سایر وسایل مروج فرهنگ به شدت درصدد است تا فرهنگ و مدل زندگی و اندیشهی خود را بر ممالک جهان سوم بویژه كشورهای مسلماننشین تحمیل كند و در یک روش منافقانه و مكارانه از فاكتورهایی چون جهانیسازی [بویژه در بعد اقتصادی]، حقوق بشر، دمكراسی، و تصویب قطعنامه بوسیلهی شورای امنیت و ... استفاده میكند و حركت استعماری جدیدی را علیه مسلمانان به راه انداخته است اما آن را تحت نام ارمغان و هدیهی دمكراسی و آزادی برای ملتها برخلاف واقع جلوه میدهد.
چه بحرانی خطرناكتر و بزرگتر از این میتواند باشد كه جوانان تحت تأثیر تعالیم وسایل اطلاعرسانی مدرن غربی دارند در نحوهی اندیشیدن و شیوهی تعامل با عقیده و دین به روش غربیها عمل میكنند و حاضرند در راستای همسوئی با غربیها یک شبه با تمامی آداب، رسوم، فرهنگ، عقیده و مقدسات و ارزشهای اصیل دینی و ملی وداع كنند. و بدبختی اصلی اینجاست كه تمامی این اعمال را پیشرفت و تمدن قلمداد میكنند.
شیوهی آرایش و طرز پوشش و پیرایش و چگونگی روابط و تعارفات و رفت و آمدها و ... تغییر كرده و مدل غربی آن بر ملت ما تحمیل میشود بعضی از كسانی كه لاف روشنفكری و پیشكسوتی میزنند، میپندارند در صورت وداع با فرهنگ و اعتقاد خودی میتوانند همچون مردم مغرب زمین، مخترع، خلاق و پیشرفته باشند. حال آنكه دسترسی غرب به قلههای رفیع علم و تكنولوژی مادی محصول تلاش خستگیناپذیر آنها در راه كسب دانش است نه وداع با دین و فرهنگ و سنتهای اصیل و اخلاق فاضله و ...