۴. سكولاریسم و علم
در اسلام علم از جایگاه و مكانت ویژهای برخوردار است تا جایی كه خدواند متعال در آیات متعددی از قرآن امر به فراگیری آن نموده و طلب علم را برترین عبادات برشمرده است. خداوند متعال خود گواهی داده كه تنها خدا و ملائكه و اهل علم و دانش پی به یگانگی و وحدانیت خداوند میبرند.
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِ﴾[آلعمران: ۱۸].
«خداوند و ملائكه و اهل علم گواهی و شهادت میدهند كه خدایی جز او وجود ندارد خدایی كه در هر امری برقراركنندهی عدل است».
تاریخ طولانی اسلام هرگز روزی به خود ندیده كه میان دین و علم جنگ و نزاع درگرفته باشد یا نصی از نصوص دینی با اصلی از اصول علمی تضاد و تعارض پیدا كرده باشد.
رسالت علم در اندیشهی اسلامی تربیت و هدایت عقل انسان است و دایرهی آن به علوم تجربی محدود نمیگردد، بلكه محدودهی عملكرد آن بسی وسیعتر است و شامل علوم عقلی و نقلی و تجربی و علوم لدنی و علوم روحی و ... میشود.
اما در اروپا و زیر چتر سكولاریسم علم رسالت اصلی خود را فراموش كرد و دایرهی آن بسی محدود گردید، به جای توجه به دنیا و آخرت، مادیات و معنویات، جسم و جان، عقل و روح، تنها محسوسات را كانون توجه خود قرار داد و كار به جایی كشید كه دایرهی علوم را به علوم تجربی محدود كردند و به جای اینكه علم وسیلهی شناخت و معرفت خدا گردد به ابزار و عامل نفی آن مبدل گردید. به جای اینكه ارزش انسان را بالا ببرد او را تا درجهی پست حیوانی پایین آورد و او را حیوانی خواند كه هدف از خلقت و آفرینش او كسب هرچه بیشتر لذات و شهوات این جهان است. خلاصه علم در سایهی سكولاریسم به جای اینكه باعث سعادت بشریت باشد مایهی بدبختی و شرمساری او واقع شد. و به جای اینكه عامل اصلاح باشد باعث فساد و ویرانی گردید.