۶. سكولاریسم و هنر
«هنر به وسایل و مبادیای گفته میشود كه انسان به واسطهی آن به انجام اعمالی برمیخیزد كه تعبیر از مشاعر و افكار و احساسات درونی او هستند و كار هنری عبارت از تجسُم یک اندیشه به واسطهی یكی از اشكال تعبیری است» [۲۲].
هنر وسیلهی تجسم افكار و اندیشههاست و به وسیلهی آن میتوان میراث و فضائل گذشتگان را به نمایش درآورد. رسالت هنر حفاظت از مبادی و اصول و فضایل و تربیت نسل حاضر بر میراث گذشتگان و جلوگیری از هدر رفتن آن است. هنر حافظ هویت ملی و دینی اقوام و ملل میباشد. هنر جلوهی زیبائیها است.
اما در سایهی سكولاریسم، هنر جایگاه خود را به كلی از دست داد و هر بخشی از آن كه از دین جدا شد و با ارزشهای اخلاقی خداحافظی كرد به وسیلهای جهت اشاعهی فسق و فجور مبدل گردید.
در جوامع غربی بعد از رنسانس هنر با بحرانی مهم مواجه گردید و سربرافراشتن مكتبهای مختلف فكری و سیاسی اثرات خود را بر هنر نیز نهادند. محصول این اثرات پیدایش مكتب هنری موسوم به «هنر تجریدی» بود. این مكتب هنری مدعی جدایی شكل از مضمون، و مروج شعار «هنر برای هنر» است.
اثرات این جریان بر گرایشهای مختلفهی ادبی و هنری محسوس و ملموس است و هنرمندان و ادیبان بر تهدیدهای آن در دور كردن و بیگانه نمودن مسلمانان از هویت خودی واقف هستند.
سكولاریسم با استفاده از هنر تجریدی توانسته ادبیات، هنر، فولكلور و سایر نمادهای فرهنگی اقوام جهان سوم را از خط اصیل منحرف كند و در راستای نیل به اهداف خویش به استخدام درآورد و تحت عناوینی چون شعر آزاد یا جدید، هنر و رمان و داستان آزاد و ... همهی آنها را به انحراف بكشاند و نام مدرن بر آنها بنهد. و بدین وسیله لباس حیا و حشمت را از تن زنان درآورد و نام هنرنمایی و زیباسازی بر آن بگذارد و هراز چندگاهی در یكی از ممالک مسابقهی ملكهی زیبایی ترتیب دهد و اندام ظریف زنان را چون بهائم [بلكه بدتر] بصورت عریان بر صفحهی تلویزیونها و در سالنهای سینما و تئاتر و ... به نمایش درآورد و بر آن نام هنرنمایی و آزادی و دستیابی زن به حقوق خود بگذارد و مخالفت با آن را گرفتاری در چنبرهی سنت و ارتجاع و عقبماندگی فكری تلقی كند!!.
[۲۲] الموسوعة الإسلامیة العامة، ص ۱۰۹۶.