جوانان، سكولاریسم و بحران هويت

فهرست کتاب

۲. سكولاریسم اقتصاد

۲. سكولاریسم اقتصاد

پوشیده نیست كه علم اقتصاد و روابط اقتصادی یعنی قوانین حاكم بر داد و ستد، عرضه و تقاضا، تولید و مصرف، میان دولتها و ملت‌ها و افراد با هم، نقش اساسی در تنظیم زندگی اجتماعی دارد و اهمیت این مسأله تا آنجا است كه خدواند متعال به تعبیر تسخیر از آن یاد كرده و می‌فرماید:

﴿وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّيَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِيّٗا[الزخرف: ۳۲].

«برخی از آنها را بر برخی برتری دادیم تا بعضی، بعضی دیگر را به سخره بگیرند».

و برخی از اندیشمندان مسلمان اقتصاد را زیربنای روابط اجتماعی تلقی كرده‌اند.

در جهان‌بینی سكولاریستی [اعم از سرمایه‌داری یا كمونیستی] روابط اقتصادی میان انسان‌ها طوری تنظیم می‌شود كه دین دخالتی در آن ندارد. حلالها و حرامهای دینی لغو می‌شوند و جای خود را به قوانین ساخته‌ی انسان می‌دهند كه بر مبنای سود گرفتن و نفع بردن هرچه بیشتر تنظیم گردیده‌اند. در این قوانین جایی برای از كجا و چگونه بدست آورده‌ای وجود ندارد بلكه سخن از این است كه چگونه عمل كنیم تا هرچه بیشتر به دست آوریم و آسوده و راحت‌تر زندگی كنیم.

هدف دستیابی هرچه بیشتر به ثروت و امكانات است ولو در این راه تمامی قیود اخلاقی، دینی و انسانی از میان برداشته شوند. حتی اگر دسترسی به منافع باعث به بردگی گرفتن دیگران شود باز هم اشكالی ندارد. به قول استاد محمد قطب:

«برای خود قوانین تنظیم می‌كنند و هدایت ربانی را كنار می‌نهند. انسان‌ها را به بردگان و اربابان تقسیم می‌كنند، اربابانی كه از همه‌ی امكانات بهره‌مند هستند؛ ثروت و قدرت در اختیار دارند و به واسطه‌ی آن مصالح خود را حفظ می‌كنند و دیگران را به بردگی می‌گیرند و از تمامی حقوق و امكانات محروم می‌نمایند» [۲۰].

كنث لن، به نقل از جورج فیتز هیو در كتاب «تكامل جامعه‌ی امریكا» می‌گوید: «همه‌ی ما در شمال و جنوب، در كار تجارت بردگان سفیدپوست سهیم هستیم و هرچه در این راه پیروزی بیشتری به دست آوریم شخصیت و احترام بیشتری كسب كرده‌ایم ... و این تجارت خشونت‌آمیزتر و بی‌رحمانه‌تر از تجارت بردگان سیاه‌پوست است، چون كار و تلاش بیشتری بر بردگان تحمیل می‌كند و باید بیشتر زحمت و رنج ببینند» [۲۱].

لازم به ذكر است كه در نظام سوسیالیستی [قطب دیگر سكولاریسم] شرایط بسی بدتر و خشن‌تر بود. زیرا در آنجا بر بردگان سیستم سرمایه‌داری دولتی تحمیل می‌كردند كه هرچه در توان دارند كار كنند و تولید نمایند و تنها به اندازه‌ی مصرف بخور نمیر بردارند؛ اما سران و دست‌اندركاران حزب كمونیست از این قاعده مستثنی بودند. آنها بدون اینكه كم‌ترین رنج و زحمتی متحمل شوند از بهترین امكانات برخوردار بودند. در یک عبارت كوتاه، حاصل رنج و زحمت شبانه‌روزی بردگان سیستم سرمایه‌داری دولتی را آنها تصاحب می‌كردند.

[۲۰] مذاهب فكریه معاصره، ص ۴۷۱. [۲۱] پیشین: نقل از تكامل اجتماعی امریكا، ترجمه‌ی عربی نعیم موسی، ص ۱۱۲.