مقدمهی مترجم
﴿الٓمٓ ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢﴾[البقرة: ۱ – ۲].
قرآن کتابی است که هیچ شکی در آن وجود ندارد
هیچ شکی نیست که قرآن کتاب خداست و معجزه جاودان رسالت و نبوت پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی ج میباشد و خداوند آن را برای هدایت و راهنمائی بشر نازل فرمود و قرآن برنامه بدون بدیل و هدایتگر مردم به صلاح امور دین و دنیای آنهاست که آنان را از تاریکی و ظلمات به نور و روشنی تا روز قیامت رهنمون شده و آنان را به راه راست هدایت مینماید.
به اعتقاد همه مسلمانان قرآن با نقل متواتر، بطور نوشته و شفاهی نسل از نسل بدون هیچ گونه تغییر و تبدیلی به ما رسیده است و حفاظت از این کتاب عظیم را خود پروردگار جهانیان بر عهده گرفته است چنانچه میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹] یعنی: «ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهدار آنیم».
وخداوند میفرماید: ﴿لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ﴾[فصلت: ۴۲].یعنی: «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به آن راه نمییابد».
و به اعتقاد همه علمای اسلام هر کس کوچکترین شکی در کلام الله بودن آیههای قرآنی داشته باشدو یا یک لفظ از قرآن را انکار نماید یا بگوید آیهای به قرآن افزوده شده است و یا چیزی از آن کم شده است و یا الفاظی تغییر داده شدهاند از دائره اسلام خارج شده و کافر میگردد؛ چنانچه علامه ابن حزم در کتاب محلی مینویسند: وأن القرآن الذي في المصاحف بأیدي المسلمین شرقا وغربا فما بین ذلک من أول القرآن إلی آخر المعوذتین کلام الله عزوجل ووحیه أنزله علی قلب نبیه محمد صلی الله علیه و سلم من کفر بحرف منه فهو کافر [۱].
ترجمه: بیشک قرآنی که در دست همه مسلمانان جهان قرار دارد از اول تا آخر معوذتین کلام خداوندی و وحی الهی است که بر قلب پیامبرش محمد ج نازل فرموده است و هر کس یک حرف از آن را انکار نماید کافر میشود.
قاضی عیاض از ابو عثمان حداد نقل میکند که او گفته است: تمام کسانی که پیروان توحید هستند بر این اتفاق دارند که انکار یک حرف از قرآن کفر میباشد. [۲]
ابن قدامه میگوید:
اگر شخصی سورهای از قرآن یا آیهای یا کلمهای و یا حرفی از آن را انکار کند، در بین مسلمانان اختلافی وجود ندارد بر اینکه او کافر میباشد. [۳]
بغدادی میگوید: اهل سنت تکفیر نموده آن گروه از شیعه را که چنین میپندارند که امروزه قرآن و سنت قابل حجیت نیست بخاطر اینکه - طبق گفتار آنها- صحابه بعضی از قرآن را تغییر داده و برخی دیگر را تحریف نمودهاند. [۴]
ابن حزم در جواب استدلال نصاری به عقیده شیعیان درباره تحریف قرآن چنین میگوید:
و اما گفتارشان درباره ادعای شیعیان در مورد دگرگونی قرآن، باید گفت: شیعیان مسلمان بشمار نمیآیند. [۵]
این قول اجماعی همه علماء و بزرگان اسلام در مورد قرآن میباشد که هر کس یک لفظ از قرآن را انکار کند و یا اعتقاد به تحریف و تغییر در قرآن داشته باشد کافر و از دائره اسلام خارج میباشد.
دشمنان اسلام و مشرکان و کفار و یهود و نصارا در زمان نزول قرآن به کتاب الله طعن کرده و این کتاب عظیم را مورد تشکیک و تردید قرار دادند اما در برابر بیان واضح و روشن قرآن کم آورده و توان رویاروئی و مقابله با کتاب الله را نداشتند به همین دلیل پس از وفات پیامبر اسلام و در عهد حضرت علی (س) در لباس نفاق و با ظاهری اسلامی و باطنی مملو از کفر فرقهای بنام شیعه ساخته و افکار الحادی و کفریه خود را در قالب این فرقه ارائه دادند و در راس این یهودیان اسلام ستیز عبدالله بن سبای یهودی بود که شیعیان در کتابهایشان از وی به عنوان بانی و موسس فرقه شیعه نام بردهاند و حضرت علیس در زمان خلافتش به خاطر عقائد باطل و کفریه اش دستور قتل وی را صادر نمود.
فرقه شیعه که به ظاهر خود را مسلمان مینامد به دلائل مختلفی از جمله عقیده کافرانه امامت و تکفیر و اهانت اصحاب و ازواج پیامبر و عقیده باطل تحریف قرآن فرقهای کافر و خارج از دائره اسلام است و علمای اسلام در طول تاریخ این فرقه را کافر قلمداد کردهاند مگر آن دسته از علمای اسلام که از حقیقت این فرقه کافر بی خبر بودهاند و یا به کتب این فرقه کافر دسترسی نداشتهاند و یا تحت تاثیر تقیه بازی این فرقه کافر و دروغگو و منافق قرار گرفتهاند.
یکی از بزرگترین دلائلی که این فرقه را از دائره اسلام خارج میکند و این فرقه را جزو کفار قرار میدهد عقیده باطل این فرقه نسبت به کتاب عظیم الشان قرآن است، شیعیان طبق اظهارات کتابهای معتبر و اقوال آخوندهای بزرگ این فرقه اعتقاد دارند قرآن عظیم مورد تحریف قرار گرفته است، یعنی آیههائی از قرآن حذف شده است و آیههائی به قرآن افزوده شده است و علمای شیعه تحریف قرآن را نه به عنوان روایت بلکه به عنوان یک عقیده مسلم و قطعی در کتابهایشان بیان کرده اند.
اما همه میگویند شیعیان همین قرآن را میخوانند و همین قرآن را قبول دارند و حتی مسابقات قرآنی برگزار میکنند و غیره؟
در پاسخ آنها میگویم برای شناخت هر فرقه باید به کتب آن فرقه مراجعه نمود و دین و مذهب یک گروه و فرقه از مردم شناخته نمیشود بلکه باید به کتابهای آن مذهب مراجعه نمود، مثلا اگر کسی بخواهد در مورد مسیحیت و یا یهودیت قضاوت کند باید به کتب مسیحیان و یهودیان مراجعه نماید و نمیتوان برای قضاوت در مورد یک دین و مذهب و یا حتی یک گروه با توجه به نظر و افکار افراد گروه و یا مذهب قضاوت نمود و الان ما هم اگر میخواهیم فرقه شیعه و عقائدش را بدانیم باید به کتابهای شیعه مراجعه کنیم زیرا آخوندهای شیعه مانند یهودیان بسیاری از حقائق مذهب خود را از عوام مخفی و پنهان نموده و طبق عقیدهای دیگر بنام تقیه تا ظهور مهدی به این نفاق ادامه خواهند داد، الان ما نگاهی به کتابهای شیعه میاندازیم تا ببینیم کتابهای شیعه در مورد تحریف قرآن چه میگویند.
گزارش تحریف شدن قرآن در احادیث شیعه آنقدر زیاد و چشمگیر است که علمای شیعه معتقدند از ارکان تشیع باور به تحریف قرآن است و این سخن مخالفان شیعه نیست بلکه چنانچه خواهد آمد بزرگترین علمای تاریخ تشیع چنین اظهار نظر کرده اند.
چنانچه ابو الحسن عاملی میگوید: نزد من «تحریف قرآن و تغییرش» از ضروریات مذهب شیعه میباشد [۶].
علمای بزرگ شیعه در کتابهایشان از عقیده شیعه و امامان معصوم به تحریف قرآن گفتهاند و با صراحت بیان کردهاند که همه امامان معصوم و بزرگان شیعه معتقد به تحریف قرآن بودهاند چنانچه فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در مقدمه تفسیرش بعد از ذکر روایاتی که برای تحریف قرآن از آنان استدلال کرده است نتیجه گیری کرده است: آنچه که از این روایت و دیگر روایات از طریق اهل بیت (†) برداشت میشود این است که همانا قرآنی که اکنون نزد ماست، تمام آن نیست، چنانکه بر حضرت محمد (ج) نازل شد بلکه چیزهایی از آن مخالف است با آنچه خداوند نازل کرده است..و برخی از آن تغییر و تحریف شده است و همانا چیزهای بسیاری از آن حذف گردیده است، از جمله نام علی (÷) در جاهای بسیار، و همچنین لفظ «آل محمد» (ج) بیش از یکبار، و نام منافقین از جاهایش، و چیزهای دیگر از آن، و همچنین این قرآن بر ترتیبی که مورد پسند خدا و رسول الله (ج) باشد نیست.
نعمت الله الجزائری یکی از محدثین و علمای بزرگ شیعه در کتاب نورالبرهان بعد از ذکر روایاتی مبنی بر تحریف شدن قرآن میگوید: میگویم: اصحاب و علمای ما در کتابهای اصول حدیث و غیره روایات بسیار زیادی در حد تواتر نقل کردهاند که دلالت بر تحریف قرآن میکند و بسیار در آن نقص و زیادتی وجود دارد.
علمای بزرگ شیعه گفتهاند روایات تحریف قرآن متواتر است و اگر قرار باشد روایات تحریف قرآن را انکار کنند باید به طور کلی مذهب شیعه را انکار نمایند و امامت را انکار نمایند زیرا روایات تحریف قرآن از روایات امامت هم بیشتر است و اگر شیعهای عقیده تحریف قرآن را انکار نماید باید مذهب شیعه را منکر شود چنانچه عالم شیعه ملا باقر مجلسی در کتابش: «مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول» در شرح حدیث هشام بن سالم از أبی عبدالله (علیه السلام) روایتی نقل کرده که جعفر صادق فرمود:
«همانا قرآنی که جبرئیل (÷) برای حضرت محمد (ج) آورد هفده هزار آیه بود. [۷]
ملا باقر مجلسی در شرح این حدیث میگوید: مخفی نیست این روایت و روایات صحیح دیگر، صریح و واضح است در مورد، کم شدن قرآن، و تغییر آن و نزد من روایات در این زمینه از لحاظ معنا متواتر [۸]میباشند، و کنار گذاشتن همه این روایات موجب سلب اعتماد از تمام روایات میگردد بلکه در گمان من روایات در این زمینه کمتر از روایات درباره امامت نیست، پس چگونه (امامت) را با روایت ثابت میکنند؟»
یعنی چگونه با خبر و روایت امامت را ثابت میکنند در حالیکه روایات تحریف قرآن از روایات امامت کمتر نیست پس اگر روایات تحریف قرآن را انکار کنند نمیتوانند امامت را ثابت کنند.
و عالم شیعه یوسف بحرانی در کتابش درر النجفیة میگوید: اگر راه طعنه زدن به روایات تحریف قرآن باز شود با وجود کثرت و تواتر و مشهور بودن روایات، هرآینه طعنهزدن به تمام روایات شریعت (مذهب شیعه) ممکن خواهد بود.
توضیح: عالم بزرگ شیعه میگوید نمیتوان در روایاتی که در کتب شیعه درباره اثبات تحریف قرآن آمده طعنهای وارد ساخت زیرا طعنه زدن به آنها طعنه زدن به شریعت شیعه میباشد.
نعمت الله جزائری یکی از علمای شیعه میگوید: اخبار دال بر تحریف قرآن بیشتر از دو هزار روایت است و گروهی مانند مفید و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع امامیه درباره آن را کردند. [۹]یعنی تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند. العیاذ بالله
شیخ مفید میگوید: اخبار از ائمه هدای آل محمد به طور مستفیض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان آیههائی از آن را حذف و آن را ناقص کرده اند [۱۰].
هاشم بحرانی (یکی از مفسران بزرگ شیعه) میگوید: بدان حقیقتی که در آن هیچ شکی نیست، این است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غیره قرآنی که در میان ماست بعد از رسول خدا (ج) در آن تغییراتی رخ داده و آنهایی که آن را جمع کردهاند کلمات و آیات زیادی را در آن تغییر داده اند. [۱۱]
و فراتر از همه این اقوال، شیعه در تاریخ ننگین خود کتابی با همین عنوان و در اثبات تحریف قرآن دارد که پرده از چهره کریه این مذهب خبیث برداشته است زیرا این کتاب با نام فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب توسط یکی از بزرگترین علمای شیعه با نام نوری طبرسی نوشته شده است که پس از مرگش به خاطر عظمت و مقام بلندش بین تشیع در بقعه مبارکه نجف اشرف (نزد شیعه اشرف البقاع است) دفن شده و خمینی در کتابهایش از وی به عنوان محدث و عالم بزرگ شیعه نام برده است.
کتاب فصل الخطاب نوری طبرسی حقیقت کریه و باطل و کافر مذهب شیعه را به نمایش میگذارد و منافقان دین فروش را رسوا میکند و ادعای دروغین شیعیان که میگویند تحریف قرآن را قبول ندارند را باطل میکند.
نوری طبرسی از علمای بزرگ متاخر شیعه است که در سال ۱۳۲۰ هـ ق از دنیا رفته است نوری طبرسی ملعون در کتابش که آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحريف کتاب رب الارباب) نامیده است با ارائه دلائل زیاد ثابت میکند اهل تشیع بر تحریف قرآن اجماع دارند کتاب فصل الخطاب دارای دو باب است:
اول: ادله تحریف قرآن (طبق مذهب کافر شیعه)
دوم: رد کسانی که تحریف قرآن را قبول ندارند
طبرسی در این کتاب هزاران روایت آورده است تا ثابت کند قرآن اصلی قرآنی نیست که در دست مسلمانان است بلکه این قرآن مورد تحریف قرار گرفته و قرآن اصلی را مهدی با خود میآورد، وی با تایید و توثیق روایات تحریف قرآن میگوید: بدان این روایات از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است. [۱۲]
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقیق اقوال علمای خود با نقلهای موثق مینویسد قول به تحریف و تغییر قرآن و اعتقاد به ناقص بودن، عقیده علمای بزرگ و محققان شیعه است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دین هستند او پس از نامبردن بسیاری از علمای شیعه که قائل به تحریف بودند، پنج صفحه از کتاب را با اسامی آن علمای کافر پر کرده است [۱۳].
آخوندهای دروغگوی شیعه در برابر این روایات و اقوال علمای خود چه پاسخی دارند جز اینکه باز به نفاق خود ادامه دهند و دروغهای دیگری ساخته تا مردم را بفریبند.
در کنار این اقوال و روایات باید بگویم شیعه به هیچ صورت نمیتواند به این قرآن اعتقاد داشته باشد و این چندین دلیل دارد و عمده ترین آن دلائل به شرح ذیل میباشند:
اولا: قرآن کریم توسط اصحاب پیامبر جمع آوری شد و خلفای ثلاثه ابوبکر صدیقس و عمر فاروقس و عثمانس سهم بزرگی در جمع آوری قرآن داشتند و طبق اعتقاد شیعه اصحاب پیامبر و بویژه سه خلیفه پیامبر کافر و مرتد و منافق و غاصب و ظالم بودند پس چگونه شیعه میتواند به قرآنی اعتقاد داشته باشد که توسط چنین افرادی جمع آوری شده است.
و برای شیعیان دو راه وجود دارد یا اینکه از اعتقادات خود توبه کنند و به اصحاب پیامبر احترام بگذارند و آنان را مومن و مخلص بدانند و قرآن جمع آوری شده توسط آنان را بپذیرند یا به همان راه باطل و کفر و بغض اصحاب و انکار قرآن ادامه دهند و شیعه طبق تمام اصول و کتبش لعن بر اصحاب پیامبر را ثواب میداند پس هرگز نمیتواند به قرآنی که توسط اصحاب پیامبر جمع آوری شده است ایمان بیاورد.
دوما: بزرگترین اعتقاد شیعه و یکی از اصول دین شیعه امامت است اما در قرآن هیچ ذکری از این اصل شیعی نیست به همین خاطر علمای شیعه گفتهاند قرآن تحریف شده است و در قرآن اصلی نام امامان بوده است پس الان یا شیعه عقیده امامت را بپذیرند که اصل دین شیعی است و قرآن را انکار کنند و یا به قرآن ایمان بیاورند و عقیده باطل و کافرانه امامت را انکار کنند اما شیعه همچنان به اصل امامت اعتقاد دارند و نمیتوانند به قرآنی که هیچ یادی از امامت نکرده است ایمان داشته باشند.
سوما: شیعه اعتقاد دارد که اصحاب پیامبر منافق و زندیق و کافر بودند اما قرآن اصحاب پیامبر را میستاید و خوشنودی الله تعالی را از آنان اعلام میدارد الان شیعیان یا باید به قرآن ایمان بیاورند و اصحاب پیامبر را عادل بدانند و یا همچنان بر خلاف نصوص قرآنی اصحاب پیامبر را مورد لعن و طعن قرار دهند و شیعه راه دوم را انتخاب کرده است بنابر این شیعه نمیتواند به قرآنی اعتقاد داشته باشد که اصحاب پیامبر را بر خلاف عقیده شیعیان توصیف میکند.
چهارما: شریعت و دین شیعی در اصول و فروع با نصوص قرآنی در تضاد است و اصول شیعی مانند امامت، عصمت، رجعت، بدا و... و فروع شیعی مانند احکام نماز و روزه و زکات و حج و نکاح و میراث مخالف با قرآن هستند و با یک نگاه به دین شیعی میتوان تشخیص داد که این دین هیچ تناسبی با قرآن عظیم الشان ندارد لذا شیعیان یا باید از دین و مذهب باطل و کافر خود دست بردارند و به قرآن ایمان آورده مسلمان شوند و یا همچنان بر کفر خود و مخالفت بر قرآن برقرار مانند و قرآن را انکار کنند و جمع بین دین شیعی و قرآن عظیم ممکن نیست و دلائل دیگری هم وجود دارد که ثابت میکند فرقه شیعه به هیچ صورت نمیتواند به قرآن کریم ایمان داشته باشد و این بحث نیاز به تفصیل دارد.
اما علمای شیعه همیشه سعی کردهاند این عقیده باطل خود را مخفی نگه دارند و بر تقیه عمل کنند تا نزد خلائق رسوا نشوند و خصوصا در عصر حاضر که جهان به هم نزدیک شده است و علمای شیعه مشغول تبلیغ دین شیعی در جهان اسلام هستند با شدت عقیده تحریف قرآن را رد کردهاند واین فقط یک تقیه است زیرا اگر واقعا اعتقاد به تحریف قرآن ندارند در رسانههای خود تمامی علمای گذشته خود که قائل به تحریف قرآن بودهاند را تکفیر کنند و اعلام کنند: یعقوب کلینی و مجلسی و...... به خاطر اعتقادشان به تحریف قرآن کافر هستند و به این غائله پایان دهند اما این کار را نمیکنند و هرگز نمیتوانند بکنند چرا که بنیانگذار این مذهب باطل همین آخوندهای کافر بودهاند و اگر آنان را کافر بگویند دیگر مذهبی بنام شیعه باقی نخواهد ماند و این ثابت میکند علمای شیعه همچنان معتقد به تحریف قرآن هستند و به خاطر نشر دعوت شیعی و از ترس اینکه رسوا شوند متوسل به تقیه میشوند و حقیقت را مخفی میکنند.
آنها میدانند اگر الان بگویند قرآن اصلی این نیست همه مسلمانان جهان آنان را کافر خواهند گفت و گول تبلیغات مبلغان شیعه را نمیخورند و تبلیغ و تبشیر شیعی در جهان اسلام با مشکل مواجه خواهد شد.
وبرگزاری مراسم قرآنی و مسابقات قرآنی در راستای همان تبلیغ و تبشیر شیعی انجام میگیرد تا مسلمانان ساده لوح را فریب داده و خود را مدافع اسلام و مسلمانان معرفی نمایند با اینکه روایاتی از امامان معصوم نقل میکنند که آنان از شیعیان خواستهاند تا ظهور مهدی همین قرآن را بخوانند و الان این قرآن را میخوانند نه به خاطر اینکه کلام الله است بلکه به این جهت که امام معصوم دستور داده است تا ظهور مهدی همین قرآن را بخوانند و تدریس کنند.
کتابچه پیش رویتان مناظره جالبی در همین موضوع بین یکی از علمای بزرگ اهلسنت و یکی از آخوندهای بزرگ شیعه میباشد که حاوی مباحثی جالب در مورد اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن میباشد و بنده آن را از زبان اردو به زبان فارسی برگرداندهام تا مورد استفاده فارسی زبانان قرار گیرد.
این کتابچه در اصل بخشی از مناظره سه روزه بین عالم سنی و آخوند شیعه میباشد که با طرح موضوعهای مختلفی به مدت سه روز ادامه داشت و نتیجتا حق روشن شد و باطل شکست خورد و مردم دانستند علمای شیعه جز دروغ و مکر و فریب چیزی دیگر در چنته ندارند.
مناظر مسلمانان مولانا محمد عبدالستار تونسوی از فارغالتحصیلان دانشگاه دیوبند اسلامی در سال ۱۹۴۶ میلادی است که بنابر توصیه استاد بزگوارش شیخ العرب و العجم مولانا حسین احمد مدنی بعد از فراغت از تحصیل در دارالعلوم دیوبند، به شهر لکهنو رفت و از محضر امام اهلسنت و الجماعت مولانا عبدالشکور فاروقی لکهنوی کسب فیض نمود و در خدمت امام اهلسنت هند به تحقیق و مطالعه در مورد فرقه باطل شیعه پرداخت و در این موضوع به تخصص دست یافت.
اما باز هم عطش علمی اش سیراب نشد و برای تحقیق بیشتر راهی نجف و کربلا و تهران شد و به تحقیق و مطالعه فرقه باطل شیعه ادامه داد و در دروس علمای بزرگ شیعه شرکت کرد و به کتابهایی که در لکهنو دسترسی نداشت، دسترسی حاصل کرد و پس از سالها تحقیق و جستجو و مطالعه به کشورش پاکستان بازگشت و برای اگاه کردن مسلمانان از خطر تشیع سازمان اهلسنت پاکستان را تشکیل داد و به جهاد علیه شیعه و اعتقادات پوچ و باطل و کافرانه شیعه پرداخت وبا تلاشهایش هزاران شیعه به اسلام بازگشتهاند و مسلمانان از اعتقادات کافرانه تشیع آگاه شدند.
مولانا عبدالستار با صدها عالم بزرگ فرقه شیعه مناظره کرده است و به لطف الهی آنها را شکست داده است تا جایی که علمای شیعه جرات مناظره با او را ندارند و از رویاروئی با او میترسند.
نکتهای را در آخر یادآوری میکنم و آن اینکه تمامی روایاتی که در کتب شیعه مبنی بر تحریف قرآن بیان شده است ساخته و پرداخته دشمنان اسلام و دکانداران مذهبی شیعه میباشند و روح بزرگان اهلبیت از این روایات بی خبر است و این روایات را ابلیس هائی همچون قمی و کلینی و مجلسی ساخته و به بزرگان و امامان اهلبیت نسبت دادهاند تا افکار کافرانه و ملحدانه خود را ترویج دهند و در مناظره این روایات فقط به خاطر این بیان میگردد تا مردم بدانند شیعه در مورد قرآن چه عقیدهای دارند نه برای اینکه روایات تحریف قران حقیقتا از امامان اهلبیت نقل شدهاند ودر حقیقت امامان اهلبیت از شیعه و خرافاتش و عقائد کافرانه این مذهب هزاران کیلومتر دورند و از چنین تهمتهای ناروا و نازیبائی که به کتاب خدا و خود امامان زده میشود بیزارند.
از الله تعالی میخواهم این کوشش ناچیز بنده را به درگاهش بپذیرد و امت اسلامی را از شر شیعیان محفوظ نگه دارد.
عبدالرئوف ریگی
۱۹ رمضان ۱۴۳۰
دیار هجرت
خوانندگان گرامی میتوانند انتقادات، اشکالات و پیشنهادات خود را از طریق ایمیل زیر با مترجم در میان بگذارند.
[۱] محلی ص ۱. [۲] الشفاء (ص، ۱۱۰۲-۱۱۰۳). [۳] لمعة الاعتقاد ص ۱۹ [۴] الفرق بین الفرق ص، ۳۱۵ چاپ دار الآفاق، بیروت [۵] الفصل ۲/۸۰ [۶] مقدمه دوم، فصل چهارم، برای تفسیر مرآة الانوار و مشکاة الاسرار، و برای مقدمه تفسیر برهان بحرانی نیز چاپ شده است [۷] مرآة العقول من شرح أخبار آل الرسول جلد دوازدهم ص ۵۲۵. [۸] متواتر و خبر واحد و مستفیض از نظر شیعه چیست: حدیثى متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدى باشد که تبانى آنان بر جعل حدیث عادتا محال باشد تا آنجا که علم به صدور مضمون حدیث از معصوم را ایجاد کند و خبر متواتر به "لفظى" و "معنوى" تقسیم شده است. متواتر لفظى، خبرى است که همه ناقلان، مضمون آن را به یک لفظ نقل کرده باشند که این گونه روایت به ندرت محقق شده است. متواتر معنوى، قدر مشترک مضمون چند خبر است که این دسته - که بیانگر معنای یک مطلبند - فراوان تحقق یافته است. خبر واحد، حدیثى است که شمار راویان آن در همه یا در یکى از طبقات کمتر از حد تواتر باشد. خبر واحد علم آور نیست و تنها در صورتى که داراى سند معتبر باشد، حجت است. اما در مورد مستفیض آیت الله مامقانی مینویسد: مستفض خبری است که راویان آن در هر طبقه زیاد باشند و اکثر علماء زائد بودن راویان از سه نفر را بیان کردهاند و برخی زیاد بودن راویان از دو نفر را پس هر حدیثی که بیش از سه راوی در هر طبقه داشته باشد مستفیض نام دارد. [۹] فصل الخطاب ص ۲۴۸ [۱۰] اوائل المقالات ص ۹۱ [۱۱] مقدمه تفسیر برهان در تفسیر قرآن ص ۳۶ [۱۲] فصل الخطاب ۲۴۹. [۱۳] همان منبع ۲۵-۳۰.